دانش‌‌آموزان بی‌پناه در برابر آزار جنسی در مدارس و کلاس‌های کنکور

جمعه, 24ام مرداد, 1399
اندازه قلم متن

هر از‌گاهی خبری می‌رسد. شاید بهتر باشد بگوییم خبری درز می‌کند. یک بار مدرسه پسرانه در مرزداران است، یک بار سعید طوسی، معلم قرآن است و حالا هم اسم معلم دیگری به میان آمده؛ معلم کنکور که تعدادی از دانش‌آموزان با ذکر نامش در شبکه‌های اجتماعی از تعرض جنسی او گفته‌اند.

دستمالی، لمس بدن، شوخی‌های جنسی، تقاضای عکس برهنه و چیزهایی از این دست.

دانش‌آموزان اول نوشتند معلم کنکورشان به آنها آزار جنسی رسانده، نوشتند ظاهراً این کار را با بیشتر دانش‌آموزانش انجام می‌داده. چه سر کلاس درس، چه در کلاس‌های خصوصی در خانه.

خیلی زود اما همان دانش‌آموزان نوشته‌‌هاشان را حذف کردند و از آقای معلم عذر خواستند، با لحنی که خیلی از ناظران گفتند لحن ترس‌خورده و دیکته ‌شده‌ای است.

مستقل از اینکه این بار چه اتفاقی در مدارس افتاده و دانش‌آموزان و خانواده‌هاشان چه راه‌هایی برای اثبات مدعای خود دارند، پرسش اینجاست که نظام آموزشی و حقوقی در ایران تا چه حد رسیدگی به مواردی از این دست را با جدیت دنبال می‌کند؟

رسول نفیسی، جامعه‌شناس می‌گوید: «حتی در مواردی که بچه‌ها از آزار معلمان شکایت کرده‌اند هیچ نوع عکس‌العمل شدیدی از طرف معلمان یا مدیران دیده نشده ولی اگر کسی در راه‌پیمایی ۲۲ بهمن یا مناسکی نظیر آن شرکت نکند حتی احتمال اخراجش هم وجود دارد».

آیا به این ترتیب دانش‌آموزانی که با آزار یا تعرض جنسی از سوی معلمان یا دست‌اندرکاران مدرسه روبه‌رو می‌شوند هیچ راهی برای پی‌گیری آنچه رخ داده ندارند؟ قانون در این زمینه چه می‌گوید؟

حسین رئیسی، حقوق‌دان از قانون تازه تصویب‌شده حمایت از حقوق کودکان می‌گوید: «نمی‌توانیم به‌روشنی بگوییم که قانون به طور مشخص به چه میزان در این مواقع از دانش‌آموزان حمایت می‌کند اما نمی‌توانیم هم بگوییم که قانون ساکت است و هیچ مکانیسمی برای مطالبه‌گری و بازخواست کردن از کسانی که در محیط مدرسه و محیط آموزشی اقدام به آزار و اذیت دانش‌آموزان می‌کنند وجود ندارد. مشخصا با توجه به قانون حمایت از کودکان که اخیراً تصویب شده، خیلی روشن کودک‌آزاری تعریف شده. همه کودکان زیر ۱۸ سال مشمول این قانون می‌شوند. می‌توان از این قانون استفاده کرد و هر گونه آزار جنسی و حتا کلامی و سایر آزارها از جملع لمس بدن در آنجا مطرح شده. اینها هم از نظر قانون مجازات اسلامی و هم از نظر همین قانون حمایت از کودکان جرم محسوب می‌شود».

تصویری که از مدرسه و معلم داریم اغلب تصویری است همراه با اطمینان و اعتماد. در مدرسه قرار است بچه‌های ما درس بخوانند و پیشرفت کنند و برای زندگی سلامت آینده آماده شوند. در محیطی که چنین انتظاری از آن می‌رود، چه معیارهایی باید برای انتخاب معلمان در کار باشد؟

رسول نفیسی از معیارهایی عمدتاً ایدئولوژیک، سیاسی و مذهبی در گزینش معلمان می‌گوید: «برای گزینش معلم‌ها معمولاً از سه نفر نظر می‌خواهند. اگر که در شهرستان‌ها و جاهای کوچک باشد که فقط از آخوند محله نظر می‌خواهند. سؤالاتی که می‌شود این است که آیا شخص مورد نظر بخصوص در راه‌پیمایی ۲۲ بهمن شرکت می‌کرده؟ آیا کسی دیده است که او شرب خمر کند و از این جور مسائل. نهایتاً آن چیزی که بسیار بسیار روی آن تأکید می‌شود تعهد عملی به ولایت فقیه است. به این معنا که آیا هیچ وقت دیده شده که او کاری کند که علیه ولایت فقیه باشد یا به قدر کافی در اطاعت از ولایت فقیه نباشد. جریان بوروکراتیک کردن دین تبدیل شده به یک سیستمی که مثلاً شورای عالی نماز دارند و مدیر کل ارزیابی شورای عالی نماز دارند و اینها را اندازه‌گیری می‌کنند. دقیقاً تقلید از سیستم کشورهای کمونیستی است منتها اینها به جای شعبه‌های حزب کمونیست مساجد و الان در حال حاضر مدارس را مورد نظر قرار داده‌اند».

آیا علاوه بر معیارهای علمی و آموزشی، سلامت روان و سلامت اخلاقی معلمان نباید از مهم‌ترین معیارهای گزینش معلمان باشد؟ اینها نباید مهم‌تر از باورهای مذهبی یا سیاسی معلمان باشد؟

آقای نفیسی پاسخ می‌دهد: «ما می‌بینیم در ایران عبور از یک مسئله آموزشی به یک مسئله بوروکراتیک [صورت گرفته] و از آنجا هم به سوی یک سیستم سیاسی که دغدغه‌هایش اینهاست. بنابراین موقع گزینش هم ما نباید توقع داشته باشیم که مثلاً این شخص گزینش روانی بشود یا دکترهای روان‌شناسی باشند که ببینند این شخص چه وضعیت روحی دارد یا اینکه این شخص متأهل است یا نه؟‌ مشکلی که وجود دارد این است که مسئله دیگری مطرح نیست مگر تعهد عملی به ولایت فقیه و تمام مسائل دیگر در ذیل این قرار می‌گیرد.»

حسین رئیسی، حقوق‌دان از اهمیت ایجاد محیط امن برای دانش‌آموزان که در برابر رفتارهایی از این دست بسیار آسیب‌پذیر هستند می‌گوید. او ساختار آموزشی در ایران را معلم‌-محور توصیف می‌کند. ای بسا ساختار آموزشی علاوه بر معلم محور بودن، صرفاً نتیجه محور هم باشد، موضوعی که درباره معلمان کنکور شدیدتر هم می‌شود و مهم‌ترین معیار درباره معلمان کنکور، اغلب میزان قبولی دانش‌آموزان آنها در غولی به نام کنکور است.

او در این باره می‌گوید: «وقتی که فضای مدرسه را طوری قرار می‌دهند که معلم می‌تواند هر کاری انجام دهد یا ساختار آموزشی را طوری قرار می‌دهند که بسیار معلم‌-محور باشد این خطرناک است. یک معلم را به خاطر این که حالا بهترین قبولی کنکور را می‌دهد بزرگ می‌کنند، خانواده‌ها زیاد به سمت او می‌روند و به او هم امر مشتبه می‌شود که خیلی آدم مهمی است و در مقابل هیچ کس هم پاسخگو نیست. اینجاست که گزینش شرط اول است و بعد نظارت مستمر.

حتی اگر یک دانش‌آموز گزارش بدهد که این آقا یا خانم معلم رفتار نامناسب انجام می‌دهد، این راننده سرویس رفتار مناسب انجام می‌دهد یا وقتی بچه‌ها پیاده می‌شوند بدن‌شان را لمس می‌کند یا وقتی به بچه‌ها نزدیک می‌شود شوخی‌های رکیک می‌کند، همه اینها مسائلی است که می‌تواند زمینه تجاوز را فراهم کند.
اینها مسائلی است که باید نظارت شود و ضمن حفظ حریم خصوصی بچه‌ها و بدون این که لطمه‌ای‌ به شخصیت و شأن و منزلت انسانی دانش‌آموزان وارد شود، باید به زیبایی مدیریت شود.
اما متأسفانه چون فضای ایدئولوژیک و مذهبی حاکم است، هر کس که به‌ظاهر رعایت کرد فکر می‌کنند انسان درستی است و بعضاً موضوعات مهمی را هم به او می‌سپارند و خانواده‌ها هم توجه جدی نمی‌کنند. وقتی می‌بییند شاگردان این شخص مثلاً در فیزیک، ریاضی یا زیست‌شناسی قبولی بیشتری دارند به سمت او هجوم می‌برند».
از آقای رئیسی می‌پرسم در این میان خانواده‌ها چه قدم‌هایی باید بردارند؟ چه برای حمایت از سلامت روان دانش‌آموزانی که چنین رفتارهایی را گزارش داده‌اند و چه برای اثبات آنچه نوجوانان درباره معلم خود گزارش داده‌اند؟
او می‌گوید: «بایستی ادله لازم را فراهم کنند. گفتار خود بچه‌ها وقتی که تعدادش زیاد می‌شود اهمیت پیدا می‌کند. در قانون حمایت از کودکان و نوجوانان مکانیسمی پیش‌بینی شده که بشود با کودکان از طریق مددکاران سازمان بهزیستی گفت‌وگو شود و گزارش مددکاران درباره این موضوع می‌تواند قابل اعتنا باشد برای دادگاه و برای تعقیب و رسیدگی‌های بعدی.
به هیچ وجه نباید سکوت کنند و اگر مطرح کرده‌اند دلیلی ندارد که بخواهند پس بگیرند. رفتار نامناسب یک معلم ولو این که جرم باشد یا نباشد باید مورد شناسایی قرار بگیرد. اگر این رفتار موضوع نقض یک قانون کیفری است و جرم محسوب می‌شود، متولیان مدرسه و پدر و مادر و مددکاران و روان‌شناسان و مشاوران مدرسه تکلیف دارند. وقتی می‌گویم تکلیف یعنی قانون آنها را موظف و مجبور کرده که به پلیس و دستگاه قضایی گزارش بدهند. قانون این جرم را جرم خصوصی ندانسته، جرم عمومی دانسته».

با همه اینها تجربه‌های گذشته درباره پرونده‌های آزار جنسی دانش‌آموزان توسط معلمان، از جمله در پر سر و صداترین پرونده سال‌های اخیر یعنی پرونده سعید طوسی، قاری قرآن تجربه‌های چندان نویدبخشی نیست. نه تنها آقای طوسی در نهایت تبرئه شد که مقامات قضایی کشور کسانی را که خبر اتهام تجاوز جنسی او را منتشر کرده مجرم و پی‌گیری آنها را مصداق اشاعه فحشا دانستند.

از: رادیو فردا


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.