ایران (سرزمین آریاییهای نجیب، آزاده و فرهنگ ساز)، از نظر جغرافیایی در منطقهای واقع شده است، که کلیه قدرتهای بزرگ و کنونی جهان، با آن همسایه، هم مرز، و یا در نزدیکی آن حضور سیاسی و نظامی بسیار قدرتمند دارند.
این سرزمین پهناور، پوشیده از کوهستانهای بلند و صعبالعبور و جنگلهای انبوه، و کویرهای وسیع و بیآب و علف و سوزانی است که اکثراً با طوفانهای بزرگ شن، نقل و انتقال نیروهای بیگانه و تدارکات و تجهیزات موردنیاز آنها را با دشواریهای فراوان و هزینههای غیرقابل تحمل روبه رو می سازد، و برعکس عملیات گروههای چریکی را با طریقهها و روشهای منطبق با طبیعت و شرایط اقلیمی هر یک از مناطق ، موفقیتآمیز و کارساز خواهد کرد.
پهناوری سرزمین ایران، شرایط اقلیمی و موقعیت جغرافیایی و ژئوپولیتیک، و ژئواستراتژیک این معبر حیاتی، در کنار مردان و زنان سرسخت، قانع و فداکار آن، از برخورد سایر قدرتهای پیرامون آن به صورت جلوگیری میکند و از همه مهمتر “Etat de tampon” و یا “Buffer state” یک کشور ضربگیر مانعی است بزرگ و تسخیرناپذیر دربرابر خواستههای افزونطلبانه و تاریخی روسیه، برای دسترسی به آبهای اقیانوس هند.
به سبب همین موقعیت ژئواستراتژیک، امنیت و استقلال ملی ایران، برای حفظ منافع و مصالح امنیتی و استراتژیکی هر یک از قدرتهای یاد شده بالا، بسیار پراهمیت و حیاتی است.
چنانچه ایران با یک حکومت ملی و خردگرا، در راستای صلح و ثبات جهانی گام برداشته و با حفظ مواضع سیاسی و نظامی بیطرفانه، نقش بینالمللی خود را در تأمین امنیت منطقه و سایر قدرتهای جهانی ایفا کند، در صورت تجاوز هر یک از قدرتهای بزرگ، بدون تردید، چتر حمایتهای دفاعی سایر قدرتهای دور و نزدیک، از جمله آنها که با ایران همسایه و حتا هممرز میباشند به نفع ایران بازخواهد شد. متأسفانه، در چنین حالتی علاوه بر بالارفتن احتمال درگیری سایر قدرتها و آغاز یک جنگ جهانی ویرانگر، افزایش نفوذ قدرتهای حمایتکننده در ایران نیز غیرقابل اجتناب خواهد بود. با درنظرگرفتن مراتب بالا، توجه به واقعیتهای اساسی و عمده زیرین، برای دولتهای آمریکا و انگلستان حائز اهمیت است:
هرگونه تجاوز نظامی و حمله به ایران، چه از نظر مادی و چه از نظر انسانی و جانی، ضایعات و هزینههای سنگین دربرخواهد داشت. بنابراین تجاوز مسلحانه به ایران، از سوی هر قدرت و یا ابرقدرتی صورت گیرد نهایتاً جز شکست و زیان فاحش و همه جانبه مهاجم، نتیجهای نخواهد داشت. به یاد داشته باشیم که همین سه دهه قبل، سیستم حکومتی شوروی با آنکه هممرز افغانستان بود، با حمله نظامی به این کشور و شکست فاحشی که نصیب آن شد، از هم پاشید و فرو ریخت.
تجاوز مسلحانه به ایران، به خصوص بدون دخالت نیروهای زمینی و تنها از طریق بمبارانهای ه وایی و موشکباران هدفهای ارزشمند و استراتژیک، بهرغم آثار وخامتبار برای ملت بیگناه و نجیب ایران، موجب سقوط نظام حاکم نخواهد شد، و علاوهبر آن، کلیه خرابیها، کمبودها و مشکلات گذشته و نزدیک کشور، به حساب تجاوز قدرت و یا قدرتهای حملهکننده گذارده خواهد شد.
هنوز بسیاری از مردم ایران نسبت به آمریکا احساسات مهرآمیز دارند، ولی حمله ویرانگر آمریکا و اسرائیل و تثبیت موقعیت نظام حاکم، نارضایتی و احتمالاً خصومت واقعی و شدید ملت ایران را در پی خواهد داشت. هرگونه حمله قدرتهای بزرگ و هستهای، نه تنها تندرویهای کنونی نظام اسلامی را توجیه و تلاشهای گستردهتر ایران را به منظور دستیابی به سلاح هستهای، معقول و موجه جلوهگر میسازد بلکه با توجه به
مجموعه قدرتهای مجهز به سلاح هستهای که در پیرامون ایران قرار دارند، مجهزشدن به سلاح های هستهای را به صورت یک نیاز اساسی برای دفاع ملی، مطرح خواهد کرد. با پیش کشیدن و بهرهبرداری از هیجانات و “Post war” در طول مدت جنگ، و در دوران پس از آن حساسیتهای ملی و سایر شرایط دوران جنگ، برخوردهای خشونتآمیز با تلاشهای آزادیخواهانه را، موجه جلوهگر خواهند ساخت.
در صورت شرکت نیروهای زمینی غرب در چنین حملهای، با توجه به شرایط جغرافیایی و ژئوپولیتیک، و اوضاع و احوال همهجانبه ایران، و احتمال تبدیل جنگ و یا عملیات دفاعی به ترکیبی از عملیات منظم و چریکی، لاجرم تعداد نیروهای زمینی و سایر نیروهای درگیر جنگ میبایستی چندین برابر نیروهای اعزامی به عراق و افغانستان باشد.
برخلاف شرایط سرزمینی عراق، ایران در شمال و شرق و غرب کشور با بزرگترین رقبای آمریکا (روسیه، چین و ناتو) هممرز و همسایه است و این موقعیت سوقالجیشی در کنار سایر شرایط سرزمینی، نوع عملیات موردنظر را با عملیات انجام شده در عراق، و افغانستان، متفاوت و غیرقابل مقایسه خواهد ساخت. درگیری نظامی آمریکا که به حدس نزدیک به یقین با عملیات چریکی روبه رو خواهد شد، به دورانی درازمدت چندین و چندساله، کشانده خواهد شد.
انهدام زیرساختارهای باقیمانده کنونی ایران، چه از طرف آمریکا و چه اسرائیل، علاوه بر آغاز بدبینی، و ایجاد احساسات خصمانه ملت ایران نسبت به آمریکا، در عین حال به سوابق مودت آمیز تاریخی ایران و اسرائیل ضربهای شدید و زخمی عمیق و جبرانناپذیر وارد خواهد کرد. به گونه ای که برای نخستین بار ارتباطات و علائق روحی و عاطفی مستحکم میان ملتهای کهن ایران و اسرائیل، به دشمنی و کینه تاریخی غیرقابل ترمیم مبدل خواهد شد، و نهایتاً، موقعیت استراتژیکی اسرائیل دربرابر کشورهای عربی تضعیف خواهد شد.
تبلیغات آشکار و غیرآشکار روسیه، و بعضی از کشورهای اروپایی، و چپگراهای نیمه وابسته به آنها، به بدبینیها و احساسات خصمانهای که ایجاد خواهد شد، دامن خواهد زد، و قدرتهای اروپایی آسیایی بهویژه روسیه، از شرایط ایجاد شده بهرهبرداری خواهند کرد.
حملات آمریکا و اسرائیل، نیروی مقاومت و پایداری مادی و معنوی ایران را بهطور همهجانبه تضعیف، و اعتمادبهنفس ملت ایران را در رویارویی با هرگونه احتمال تهاجم ابرقدرت روسیه نیز کاهش خواهد داد. حمله نظامی آمریکا به ایران، در درازمدت دست روسیه را برای تجاوزات احتمالی آینده در منطقه بازخواهد گذاشت و عملیات او را به طور نیمبند، قانونی و قابل توجیه جلوه خواهد داد . گرچه نگارنده به دلایل بسیار زیاد اعتقاد دارد که هرگونه تجاوز روسیه به مرزهای ایران نهایتاً موجب فروریزی قدرت نظامی و اقتصادی آن کشور و تجزیه و فروپاشی تمامیت و یکپارچگی سرزمینیِ فدراسیون روسیه خواهد شد. کنترل اوضاع و مدیریت امور منطقه خاورمیانه، پس از آغاز جنگ بهویژه جنگی که مسلماً بریتانیا در آن بهطور فعال شرکت نخواهد کرد و برنامههای مربوط به آن را تأیید نمیکند، به آسانی و سادگی مدیریتهای کنونی در افغانستان و عراق و یا سایر مناطق خاورمیانه نخواهد بود.
تهاجم نظامی و انهدام زیربناهای دفاعی و اقتصادی ایران آن هم در حالیکه به علت عدم به کارگیری نیروهای زمینی، هیچیک از هدفهای اساسی و موردنظر آمریکا را تأمین نخواهد کرد، قاعدتاً پی آمدهای عمده زیرین را نیز دربرخواهد داشت:
الف در دیدگاه ملت های جهان سوم و د رصد بالایی از مردم کشورهای آفریقایی، اروپایی، و حتا آمریکایی، نظام اسلامی مظلوم و آمریکا و متحدان مربوطه متجاوز و افزونطلب جلوهگر خواهند شد. ب آمریکا و اسرائیل، پس از برخورد نظامی و یا حمله به ایران با دنیای دیگری روبهرو خواهند بود. چند دقیقه توجه به عکسالعملهای مسلمانان جهان دربرابر انتشار یک تصویر نامحترمانه و خلاف شئوناسلامی که از طرف یک کشیش کینهتوز و متعصب اقدام شده بود، بهخوبی نشان میدهد که سرکوبی و بمباران شدید ایران و مظلوم جلوهگر شدن نظام اسلامی، بهعنوان یک دولت مسلمان و خاورمیانهای، افکار
عمومی مسلمانان جهان و بهویژه ملتهای خاورمیانه را آنچنان علیه آمریکا و اسرائیل، بسیج خواهد کرد که به منزلۀ تیر خلاص دیگری به نفوذ و رهبری جهانی آمریکا خواهد بود.
مقامات آمریکا نباید فراموش کنند که مشکلات و گرفتاریهای کنونی جهان ، ریشه در چندین دهۀ گذشته دارد، که تحولات جهانی، ظاهراً در دنیای غیرکمونیست، به ویژه در کشورهای غربی و منطقۀ خاورمیانه، به نحوی تحتتأثیر رهبریهای درست و یا نادرست آمریکای نیرومند بوده است. درباره عوارض و پیامدهای وخامتبار جنگ برای ملت فلکزده و نگونبخت ایران جای هیچگونه تردید و بحث و گفتوگو نخواهد بود، زیرا افزون بر رهآوردهای اولیه، حمله نظامی و نابودی پایگاه های نظامی و تأسیسات و منابع اقتصادی و سایر زیرساختهای دفاعی ایران، نهایتاً باعث تضعیف امکانات دفاعی همه جانبه ایران در برابر سایر قدرتهای همسایه نیز خواهد شد، و تأمین خواستههای کشورهای استعمارگر ثالث و رابع، را تسهیل و مداومت سلطه قدرتهای استعمارگر را تثبیت خواهد کرد.
واقعیتهای یاد شده بالا، در یک جنگ درازمدت، در کنار سایر پیامدها و رهآوردهای منطقهای و جهانی جنگ، نهایتاً اقتصاد و برنامههای استراتژیک آمریکا را آنچنان با اختلالهای زیربنایی روبهرو خواهد کرد، که احتمالاً به درهم شکستن هیمنه غرب منتهی، و جهان را به سمت و سوی یک جنگ جهان ی بزرگ و وخامتبار سوق خواهد داد.
تجربه شده است که پایان دادن به جنگ برای کشورهای درگیر به سادگی آغاز آن نیست، و متأسفانه دنیای پس از جنگ، بهویژه دنیایی که در خاورمیانه در برابر آنها قرار می گیرد، به زیبایی و دل چسبی گذشتهها نخواهد بود.
تهران ۱۰ اکتبر ۲۰۱۲
سرهنگ بازنشسته نصرالله توکلی