درود به روان تابناک دکتر حسین فاطمی شهید بزرگ جبهه ملی ایران
دکتر حسین فاطمی در سال ۱۲۹۶ خورشیدی در شهر نائین چشم به جهان گشود. او پس از گذراندن دوران تحصیل در اصفهان و تهران و گرفتن دکترا در فرانسه، در روز ۸ مرداد ۱۳۲۸ اولین شماره روزنامه باختر امروز را که اثرگذارترین روزنامه ی بیان کننده اهداف نهضت ملی ایران بود، در تهران انتشار داد. و در روز ۲۲ مهر ۱۳۲۸ در جمع ۲۰ نفره ای بود که همراه دکتر محمد مصدق در تحصن اعتراض به نبودن آزادی انتخابات در دربار حضور یافت و سپس در بنیانگذاری جبهه ملی ایران در کنار دکتر مصدق شرکت نمود. او در هنگام وقوع کودتای ننگین ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در مقام وزیر خارجه دولت ملی مصدق قرار داشت. و سرانجام در سپیده دم روز ۱۹ آبان ۱۳۳۳ در سن ۳۷ سالگی توسط دژخیمان برخاسته از آن کودتای شوم به جوخه تیرباران سپرده شد و در تاریخ این سرزمین به جاودانگی رسید.
دکتر حسین فاطمی شخصیت هوشمند و آینده نگری بود که با تفکری سنجیده و دقیق ابتدا تاسیس تشکلی به نام جبهه ملی ایران را پیشنهاد داد و پس از سامان گرفتن این سازمان و ورود چند تن از اعضای آن به مجلس شانزدهم، آنگاه، ملی کردن صنعت نفت را به عنوان شعار اصلی و اقدام اساسی این تشکیلات مطرح نمود و این دست خط دکتر مصدق تاییدی برای این مدعاست: «اگر ملی شدن نفت خدمت بزرگی است که به مملکت شده باید از آن کسی که اول این پیشنهاد را کرد سپاسگزاری کرد و آن کس شهید راه وطن دکتر حسین فاطمی است که روزی در خانه ی جناب آقای نریمان پیشنهاد خود را داد و عده نمایندگان جبهه ملی حاضر در جلسه آن را به اتفاق آراء تصویب نمودند. رحمت الله علیه که در تمام مدت همکاری با این جانب یک ترک اولی هم از آن بزرگوار دیده نشد.»
دکتر فاطمی روزنامه نگار وطن دوست و دلیری بود که با قلم توانا و پرخروش خود،دردهای جامعه ایران و خواسته های این ملت رنجدیده را بدون پرده پوشی بیان می کرد. دکتر فاطمی در طول زندگی کوتاه و پرثمرش سه بار در خون خود درغلتید. بار اول در روز ۲۶ بهمن ۱۳۳۰ وقتی بر سر مزار دوست روزنامه نگار خود محمد مسعود مشغول سخنرانی بود، یکی از اعضای جمعیت فدائیان اسلام اورا به گلوله بست و وقتی فاطمی را به بیمارستان می بردند او چند بار به دوستان همراهش رو کرد وگفت «دیدید بالاخره انگلیس ها مرا کشتند.»
بار دوم چندماه پس از کودتای ۲۸ مرداد، در روز ۶ اسفند۱۳۳۲ وقتی مخفی گاهش شناخته شد و بازداشت گردید در مقابل شهربانی و در زیر چشم ماموران انتظامی مورد تهاجم چاقوکشان مزدور رژیم کودتا قرار گرفت و ۱۳ ضربه چاقو قفسه سینه و شکم او را شکافت. و بالاخره در مرتبه سوم در روز ۱۹ آبان ۱۳۳۳ پیکر مجروحش در میدان تیر لشگر ۲ زرهی به چوبه اعدام بسته شده و تیرباران گردید. فاطمی در پای چوبه اعدام خطاب به آزموده، دادستان نظامی این جملات تاریخی و فراموش نشدنی را بر زبان راند. «مرگ حق است و من از مرگ ابائی ندارم، آن هم چنین مرگ پر افتخاری. من می میرم که نسل جوان ایران از مرگ من عبرتی گرفته و با خون خود از وطنش دفاع کرده و نگذارد جاسوسان اجنبی بر این کشور حکومت نمایند.»
۱۹ آبانماه ۱۳۹۵
تــهران – جبــهه ملـی ایــران