مهدی فلاحتی، صفحه آخر: حمید بقایی، نامزدِ فرقه احمدی نژاد برای ریاست جمهوری

پنجشنبه, 26ام اسفند, 1395
اندازه قلم متن

چندی است محمود احمدی نژاد با هدف پشتیبانی از حمید بقایی – که در دوران ریاست جمهوری وی، معاون اجرایی‌اش بود – به سفرهای استانی می‌رود؛ سفرهای استانی که بعد از اتمام دوره تصدی اش، ادامه یافته است. به همین مناسبت، این برنامه اختصاص دارد به پیشینه حمید بقایی، نامزدِ “احمدی نژادی‌ها” برای ریاست جمهوری.

برنامه را با بخش تقدیمی، که از این هفته به صفحه آخر اضافه شده، آغاز می کنیم – ویدیویی بدون شرح ارسالی از پرسنل نیروی انتظامی

در برنامه صفحه آخر بیستم اسفند ماه ۱۳۹۵ خورشیدی برابر با دهم مارس ۲۰۱۷ میلادی می پردازیم به حمید بقایی، نامزدِ احمدی نژادی‌ها برای ریاست جمهوری.

محمود احمدی نژاد نزدیک به دو سال است که به سفرهای استانی می‌رود و تبلیغات اعلام نشده‌ای برای انتخابات ریاست جمهوری انجام می‌دهد.

اواخر شهریور ماه، آقای خامنه‌ای به طور سربسته اشاره کرد که از احمدی نژاد خواسته نامزد انتخابات نشود.

احمدی نژاد هم روز هفتم مهر در نامه به خامنه‌ای نوشت: “در عمل به منویات رهبر بزرگوار انقلاب، برنامه‌ای برای حضور در عرصه رقابت‌های انتخاباتی سال آینده ندارم.”

بعد هم اطلاعیه‌ای خطاب به ملت شریف و بزرگوار ایران داد که: “از هیچ فرد یا جناح و حزب و گروهی حمایت نکرده و نخواهم کرد. این موضع قطعی و غیرقابل تغییر اینجانب است.”

اما چندی نگذشت که حرفش را عوض کرد. در یک کلام می‌شود گفت سَقِ این مجموعه – یعنی فرقه احمدی نژاد – را انگار از دروغ برداشته‌اند.

ظاهراً بناست احمدی نژاد در سایه منویات رهبر، کاری به انتخابات نداشته باشد، و خودش هم می‌گوید به هیچ وجه، هیچ‌کس را حمایت نمی‌کنم و هیچ فعالیت انتخاباتی نمی‌کنم، ولی در ماههای آبان و آذر جلسات فرقه در ولنجک برگزار شد. احمدی نژاد در سخنرانی در جمع شورای بازخوانی خط امام گفت که اگر کسی از یاران ما می‌خواهد کاندیدای ریاست جمهوری شود، خب، چه اشکالی دارد؟ در ماههای دی و بهمن برنامه‌هایشان را اعلام کردند و نمایش‌ها را شروع کردند. و بعد هم اعلام کرد که بعد از تعطیلات نوروز، به سفرهای استانی ادامه خواهد داد. از آن طرف، مشایی که پدرخوانده فرقه احمدی نژاد است می‌گوید:

“آنچه از بیانات مقام معظم رهبری دریافت کردیم این است که دکتر احمدی نژاد فقط به عنوان نامزد حضور نداشته باشد. اگر از بیانات مقام معظم رهبری دریافت می‌کردیم که دکتر احمدی نژاد کلا حضور نداشته باشد هیچ فعالیتی شروع نمی‌کردیم … ما اینجا هستیم که اعلام کنیم راه دکتر احمدی نژاد را ادامه می دهیم و این راه را بدون حضور دکتر احمدی نژاد به رسمیت نمی شناسیم.”

آیا این حرفها بیخوداست؟ اگر نه، پس این نمایش‌ها چیست؟

روز بیستم اسفند حمید بقائی در کانال شخصی برای ریاست جمهوری اعلام نامزدی کرد: “با کسب اجازه از محضر فرد فرد شما مردم عزیز، نامزدی خود را برای شرکت در انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی ایران اعلام می دارد.”

قبلا نماینده فرقه احمدی نژاد، شخص احمدی نژاد بود، و حالا بقائی. و همان کارهایی که هشت سال احمدی نژاد کرد، بقایی می‌خواهد بکند.

رحیم مشایی همه چیز را گفت: این که اگر خامنه‌ای نگذاشت احمدی نژاد کاندید شود، به جایش بقایی آمد. و رأی به بقایی، رأی به احمدی نژاد است. اما حمید بقایی کیست و از کجا آمده؟ در پست و مقام هایی که بوده چه کرده؟ و رئیس جمهور شدنش برای ایران به چه معنی است؟

گوشه هایی از میراثِ بقایی در سازمان میراث فرهنگی این است: تخریب سقف آرامگاه کوروش به بهانه تعمیر؛ تخریب سنگفرش مسجد وکیل شیراز، باز به بهانه تعمیر؛ آبگیری سد سیوند؛ حفر تونل مترو زیر چهارباغ عباسی اصفهان؛ تخریب کتیبه هخامنشی در جزیره خارک؛ تخریب خانه شیخ بهایی در اصفهان.

حال، حمید بقایی می‌گوید: “من افتخار می‌کنم که بدون اجازه دکتر احمدی‌نژاد آب نمی‌خورم. وقتی به دروغ، خدمات دکتر احمدی نژاد و هشت سال خدمت را که متعلق به ملت است زیر سؤآل می‌برند، ظلم است. بدانید قطعا من راه، روش و شیوه استادِ خودم جناب آقای دکتر احمدی‌نژاد را ادامه خواهم داد.”

آقای احمدی نژاد کِی دکتر شد؟ دکتر شدنش این‌طوری بوده که طبق آنچه در اخبار سیمای جمهوری اسلامی پخش شد، یک دانشگاهِ قلابی به اسمِ دارالحکمه، دکترای افتخاریِ مدیریت تحول داده به احمدی نژاد. طبق گزارش تلویزیون، رئیس دانشگاهبین المللی دارالحکمه، در جلسه هیأت دولت، شرکت داشت و دکترا را تقدیم احمدی نژاد کرد. اما چنین دانشگاهی وجود خارجی ندارد.

اشاره‌ای داریم به چند قلم از دزدی‌ها و جنایت‌هایی که به اسم دور زدن تحریم‌ها و عدالت اسلامی و حکومت امام زمان، در هشت سال ریاست احمدی نژاد انجام شد، که حالا بقایی می‌خواهد ادامه‌اش بدهد:

رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس: “پس تکلیف ۲۰۰ میلیون دلار نفتی که غیرقانونی ازسوینیروی انتظامی فروخته شد، چه خواهد شد؛ اصلا چرا احمدی‌نژاد به خودش این اجازه را داده که خلاف قانون چنین اقدامی انجام دهد؟!”

داستان این بود: “شرکت ملی نفت ایران در تاریخ چهار آبان سال ۹۱، یک میلیون ‌و ‌۶۳۹ هزارو ۳۴۲ بشکه نفت خام به ارزش ۱۸۵میلیون و ۲۴۰ هزار و ۴۲ دلار با تضمین فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران به یکی از شرکت‌های وابسته به نیروی انتظامی تحویل داده است. این شرکت با وجود فروش این میزان نفت خام و دریافت بهای آن، از پرداخت بدهی خود به شرکت ملی نفت ایران خودداری کرده است.” ضامن این قرداد هم فرمانده وقت نیروهای انتظامی بوده – سردار احمدی‌مقدم. البته به دنبال پی گیری‌ها، احمدی مقدم برکنار شد، ولی کسی با احمدی نژاد کاری نداشت.

در یک مورد دیگر، مظاهری، رئیس بانک مرکزی احمدی نژاد، می‌گوید: “وعده‌ها به کشورهای مختلف در دولت قبل بسیار بوده؛ برای مثال، پروژه تونل انزاب در تاجیکستان، با اعتبار ۴۰ میلیون دلاری ایران احداث شد و موقع افتتاح، آقای احمدی‌نژاد در سخنرانی گفت این تونل، هدیه‌ای است از طرف مردم ایران به مردم تاجیکستان. رئیس‌جمهور تاجیکستان هم بلافاصله پشت تریبون گفت هدیه‌تان را قبول می‌کنیم. بعد که ما برای بازپرداخت وام اقدام کردیم گفتند هدیه را که پس نمی‌گیرند!”

به همه منابع و ثروت‌های ملی چوب حراج زدند و به شیوه آخوندی همه را تبدیل به احسن کردند – البته برای لبنان و بورکینافاسو و تانزانیا و غیره، نه برای ایران.

سیدفاضل موسوی، عضو کمیسیون اصل ۹۰ مجلس هشتم می‌گوید “بازهم از آقای احمدی‌ نژاد می‌پرسم که شما ۱۴۰۰ میلیارد دلار از ذخایر نفت ‌وگاز ما برداشت کردید و باید پاسخ دهید که چکار کردید. احمدی‌نژاد، نصف این مقدار را به خارج فروخت و باقی آن را در داخل به بازار ارائه کرد و پول گرفت. باید بگوید که آن را کجا هزینه کرد.”

روی هر چیزی دست گذاشتند، خراب کردند و برای این که اثر انگشتی باقی نماند اصل مدارک را از بین بردند. نمونه دیگر، اعطای ۳۲۰۰ میلیارد تومان وام معدوم‌الوصول به ۳ نفر است.

به گفته صادقی نماینده مجلس: “مسئولان صندوق فرهنگیان اعلام کردند در سال ۹۲ هنگامی که این صندوق را از مسئولان پیشین تحویل گرفتند، این صندوق در بازه زمانی سال‌های ۸۶ تا ۹۲ مبلغ ۴۰۰۰ میلیارد تومان دارایی معدوم‌الوصول داشته است”! یعنی اسناد و مدارک این نقل و انتقالات را از بین برده‌اند به طوری که دیگر قابل پیگیری نیست.

اسناد تازه از دزدی‌های احمدی نژاد و اطرافیانش بعد از گذشت چهار سال از دولت دوم احمدی نژاد رو شده، و این فقط رسانه‌ها هستند که از لای درزِ اختلاف جناح‌ها، اسناد تازه را بیرون می کشند و منتشر می‌کنند. دستگاه عدالت قضایی وجود ندارد که یکجا همه تخلفات را تحقیق و بررسی کند و حکم بدهد.

در تاریخ ۱۱ اسفند ۹۵: “مصوبه اخیر مجلس در قالب بودجه ۱۳۹۶ برای بررسی تخلفات نفتی سال‌های ۸۷ تا ۹۱، از حجم تخلفی معادل ۲۷ هزار میلیارد تومان خبر می‌دهد!”

صادقی نماینده مجلس می‌گوید دولت احمدی نژاد برای دزدی ۴۸ هزار میلیارد تومان محکومیت قطعی دارد:

“۱۲ هزار میلیارد تومان مربوط به شخص احمدی نژاد است. اگر برای ۳ هزار میلیارد تومانِ فرضی، مه آفرید امیرخسروی را اعدام کردید، طبق قوانین خودتان باید احمدی نژاد را چهار بار اعدام کنین. ۱۲ هزار میلیارد تومن حیف و میل و اختلاس و …یعنی چهار برابر آن چیزی که به مه آفرید، نسبت دادید! این فقط مربوط به پرونده‌هایی است که رسیدگی کرده و حکم داده‌اید. چرا حداقل همین را اجرا نمی کنید؟

به رغم اتهامات سنگینی که هم در مجلس وهم در دیوان عدالت اداری، هم در قوه قضائیه، علیه احمدی نژاد وجود دارد، چرا این فرد محاکمه نمی‌شود؟ محمد نوری زاد، روزنامه نگار و مستندساز، در این باره می‌گوید: “احمدی نژاد خروجیِ پخمگی و جهالت ملت ماست.”

به گفته آقای نوری زاد، آیت الله خامنه‌ای بحث آشتی ملی را به کل رد کرده و به خاتمی اجازه نداده در انتخابات حضور پیدا کند. بنابراین حضور احمدی نژاد و فردی از فرقه او در مبارزات انتخاباتی، نمایشی است برای ترساندن مردم، گرم کردن تنور انتخابات، و به ارتعاش درآوردن بخش خاموش جامعه – که از ترس پیروز شدن جناح احمدی نژاد، به پای صندوق‌های رأی بروند.

هر چند احمدی نژاد ادعا کرده اسنادی در دست دارد که به عنوان برگ برنده در برابر رژیم می‌تواند از آنها استفاده کند، با این حال، غریب به نظر می رسد که به رغم پرونده‌های کلان اختلاس و دزدی‌های اثبات شده، نتوانند او را محاکمه کنند. به نظر آقای نوری زاد، “او به پشتوانه خامنه‌ای و پسرش مجتبی دست به این کارها می‌زند. از سوی دیگر، برای احمدی نژاد حضور اجتماعی مسأله مرگ و زندگی است. او می‌داند که اگر سکوت کند، سرش را زیر آب خواهند کرد – همان طور که با هاشمی رفسنجانی معامله کردند. هاشمی رفسنجانی هم از این آقایان خیلی سند داشت، ولی آنها با زیرکی تمام اول به همه اسناد او دسترسی پیدا کردند؛ بعد سرش را زیر آب کردند و حتی دفترش را پلمب کردند. الآن خانواده آقای رفسنجانی در محافل عمومی جرأت ندارند بگویند پدرشان کشته شده؛ همان طور که حسن خمینی هم درباره قتل پدرش نتوانست حرفی بزند.

وضعیت احمدی نژاد مثل سعید مرتضوی است، که به رغم تمام آدمکشی‌ها و فساد مالی که داشت و همه می‌دانستند، چون از مجتبی خامنه‌ای دستور گرفته بود و از او سند داشت، کاری نتوانستند علیه او بکنند. برای اتهاماتش به دادگاه احضار شد، ولی در نهایت تنها به پرداخت ۲۰۰ هزار تومان جریمه نقدی محکوم گردید. آقای زنگنه هم الآن پرونده قطوری دارد، ولی آن را مثل شمشیر بالای سرش نگه داشته‌اند و به او می‌گویند “زیاد تند نرو، فقط کارت را انجام بده.” این روزها از این داد و ستدها در ایران زیاد است.

آقای احمدی نژاد اسنادی دارد و همه را آماده و دم دست گذاشته تا اگر روزی به سراغش آمدند، پرونده همه سران رژیم را افشا کند و حیثیت همه را برباد دهد.

احمدی نژاد و فرقه‌اش در طول ۸ سال ریاست جمهوری او – با حمایت قاطع رهبر معظم – چه بلاها که بر سرِ مملکت نیاوردند – مسأله فقط دزدی‌های میلیاردی نیست. با محیط زیست و منابع طبیعی کشور هم در نهایت خیانت و عدم مدیریت برخورد کردند:

“به گفته علیمراد اکبری معاون وزیر جهاد کشاورزی، از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲ براساس اطلاعات و آمار از سازمان بازرسی کل کشور ۳۰۰ هزار حلقه چاه غیرمجاز در کشور احداث شد، در حالی که از ابتدای انقلاب تا سال ۱۳۸۴ تنها ۱۰۰ هزار حلقه چاه غیرمجاز احداث شده بود. احداث چاه‌های غیرمجاز سبب برداشت غیرمجاز میلیارد‌ها مترمکعب آب از سفره‌های زیرزمینی شد؛ خیانتی بزرگ که همان غارت منابع آبی بود.”

خیلی براین باورند که به دلیل خرابکاری‌های دولت احمدی نژاد، اجازه ورود بقایی به انتخابات داده نخواهد شد. ولی از کجا معلوم؟ در اوج افشا شدن تخلفات مالی و اداری دولت احمدی نژاد، از سال ۹۰، دورهروشدن دزدی‌های بی‌سابقه از تأمین اجتماعی و ماجرای سعید مرتضوی و بابک زنجانی و دفاع قاطع احمدی نژاد از مرتضوی. رهبر معظم چه کرد؟ در جلسه خداحافظی دولت دوم احمدی نژاد، ضمن خسته نباشید به او گفت: “هیچ دولتی مثل شما پرشتاب عمل نکرده.”

خب، رهبر انقلاب پیشتر گفته بود که او و احمدی نژاد در یک جبهه هستند. حالا هم که بقایی می‌گوید “من بدون احمدی نژاد آب نمی‌خورم و راه من راه احمدی نژاد است.” مگر می‌شود که رهبر معظم، به دزدانِ هم‌جبهه‌اش پشت کند؟!

* در هفته آینده، “ترین‌های سال ۹۵” را معرفی می‌کنیم. اگر کسی را به عنوان “ترین” سال گذشته مد نظر دارید – خنده‌دارترین، مهربان‌ترین، شجاع‌ترین، پلیدترین، و … – را به این برنامه معرفی کنید.

از: صدای آمریکا


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.