یک درخواست ساده از کردهاى ایرانى

سه شنبه, 28ام شهریور, 1396
اندازه قلم متن

من سال هاست براى هموطنانم، براى ایرانى ها، براى کسانى که خود را ایرانى مى دانند مى نویسم. براى من هرگز چیزى به نام اقلیت قومى یا اقلیت دینى یا اقلیت مذهبى و امثال این ها معنى نداشته است. اشتباه است به کار بردن کلمه ى اقلیت، هنگامى که از ایران و ایرانى سخن مى گوییم.

ایرانى ایرانى ست. ترک است، یا لر است یا کرد است یا بلوچ و تهرانى است فرقى میان این ها نیست. لااقل من فرقى میان این ها نمى بینم.

هر کس، در چهارچوب مرزهایى که از کشورمان ایران مى شناسیم، به دنیا آمده و شناسنامه ى ایرانى در اختیار دارد، ایرانى ست. حتى کسانى که به ناچار شناسنامه ى خارجى دریافت کرده اند ولى مى گویند که ایرانى هستند، ایرانى اند و شناسنامه ى خارجى هم از ایرانى بودن آن ها نمى کاهد.

دور تر برویم و کسى را ببینیم که اصل و نسب خارجى دارد ولى خواهان ایرانى شدن است. او هم، چه سند ایرانى بودن به نام اش صادر کنند، چه نکنند، ایرانى ست و از ما ست. چنان که صدها نفر از ما ایرانیان، به دلایل مختلف، امریکایى هستیم یا فرانسوى هستیم یا آلمانى هستیم، ولى در نهایت مى خواهیم ایرانى باشیم و ایرانى هستیم.

این ایرانى که مى گوییم یعنى چه؟ ایرانى یى که براى ایرانى بودن اش حتى نیاز به سند و کاغذ ندارد.

ایرانى یعنى کسى که در مرزهاى جغرافیایى یى که مى شناسیم به دنیا آمده و خود را متعلق به این محدوده ى جغرافیایى، و این محدوده ى جغرافیایى را متعلق به خود مى داند. براى ایرانى بودن هیچ شرطى لازم نیست جز شرط پذیرفتن ایران فعلى به عنوان خانه ى ایرانیان. سرزمین ایرانیان.

هیچ کس، حتى هیچ دولت و حکومتى، حق سلب تابعیت از ایرانیان را ندارد مگر آن که شخص، خواهان ایرانى بودن نباشد. در این موضوع ابدا ایرادى نیست. یکى مى خواهد تُرک ترکیه باشد، یکى مى خواهد عراقى یا افغان باشد، یکى دیگر اماراتى یا صاحب ملیت از کشورى دیگر. یکى مى خواهد تَرک تابعیت کند و اصلا ایرانى نباشد. حتى دو ملیتى نباشد. این خواست هم محترم است و به محض دور انداختن شناسنامه و گذرنامه ى ایرانى و بیان این که من دیگر ایرانى نیستم و نمى خواهم باشم، تابعیت ایرانى او، به خواست خودش، لغو مى شود. اگر باز روزى خواهان ایرانى شدن شود، مى تواند با یک تصمیم، مجددا تابعیت ایرانى خود را باز یابد.

حتى قانونِ پر از ایراد و پر از مواردِ غیر انسانى جمهورى اسلامى، موضوع ایرانى بودن را به همین سهولت در نظر داشته و حکومت اسلامى را موظف به پذیرش آن کرده است.

ایران، یک مکان جغرافیایى ست. با مساحتى مشخص و نقشه اى مشخص. به عبارتى یک واقعیت عینى ست. کسى آن را انتخاب نمى کند، و به خواست کسى تغییر و تحول نمى یابد.
مردم ایران، متشکل از انسان هایى است، که در جاى جاى این سرزمین، و یا در خارج از آن زندگى مى کنند، با رسم ها و فرهنگ ها و زبان ها و طرز تفکر هاى مختلف. مردم ایران نیز به طور عینى وجود دارند. آحاد مردم را نیز کسى انتخاب نمى کند، و به خواست کسى، ایرانى بودن یا نبودن او مسلم و مسجل نمى گردد مگر خود او.

بر ایران و مردم ایران، اشخاصى حکومت مى کنند. حکومت نیز متشکل از اشخاص حقیقى ست و عینیت دارد. اما حکومت و نوع حکومت و رهبران حکومت را مردم یا نمایندگان واقعى شان باید تعیین کنند. اگر این کار درست انجام شود، حکومتِ مردمى بر سرِ کار است.

حکومت کردن اما، موضوعى عینى و غیر قابل تغییر نیست. مردم باید بتوانند حکومت و قانون را متناسب با زمان و متناسب با خواسته ها و نیازهاى روز تغییر دهند. پس هم حکومت و هم قانون قابل تغییر اند و ثابت و مسلم نیستند جز مواردى که عرض خواهد شد.

حکومت و قانون چند چیز اساسى را نباید بتوانند تغییر دهند، حتى به خواست اکثریت مردم:
١- تعیین شکل جدیدى از جغرافیاى کشور
٢- تعیین آحاد مردم به عنوان غیر ایرانى
٣- تعیین قانونى که حق آزادى و حقوق انسانىِ عده اى از ایرانیان را به خاطر تعداد کم شان ضایع کند
۴- تحمیل ایرانى بودن به کسانى که نمى خواهند ایرانى باشند…

به عبارتى هیچ حکومت و خصوصا قانونى نباید بتواند، قانونِ مربوط به آزادى مردم، حق انتخاب آن ها، و دخالت در تعیین سرنوشت شان را ملغا کند.

*****

بحث کرد و کردستان و خودمختارى و استقلال و تجزیه و امثال این ها، بحث تازه اى نیست. اما این روزها که کردستان عراق، خواهان همه پرسى براى کسب استقلال است، موضوع استان کردستان ایران و کردهاى ایرانى نیز موضوع مطرح روز شده است.

آیا کردستان ایران مى خواهد از ایران جدا شود و به کردستان جغرافیایى که در حال به وجود آمدن است بپیوندد؟

بر اساس توضیحاتى که در بالا دادیم، نظر ما نسبت به این موضوع مشخص است:
اگر افرادى، مثلا از کردها، خواهان جدا کردن بخشى از سرزمین ما، یعنى ایران، یعنى ایرانى که متعلق به ٨٠ میلیون ایرانى ست باشند، این کار با همه پرسى میان «کردها» امکان پذیر نیست چرا که فقط کردها نیستند که نسبت به این سرزمین، صاحب حق، و یا آب و گِل اند. من هم هستم، دیگران هم هستند، آن هایى که ترکى صحبت مى کنند هم هستند، آن هایى که فارسى صحبت مى کنند هم هستند، آن ها که گیلکى صحبت مى کنند هم هستند…

تازه چنین حقى، که مردم یک کشور بتوانند راى به تکه تکه کردن کشورشان بدهند، در هیچ جاى دنیا به کسى داده نشده است و خواستار چنین حقى شدن و گنجاندن آن در کتاب قانون طبیعتا از منطق به دور است.

ما، مى دانیم که یک حکومت تبه کار بر ایران حاکم است. حکومتى که سال هاست، حق کسانى را که دور از مرکز ایران زندگى مى کنند ضایع و تباه کرده است. اگر حق مردم پایتخت، در مقیاس یک تا ده، به اندازه ى شش یا هفت ضایع مى شود، حق مردم دور از پایتخت، و بخصوص استان هاى ثروتمند، به اندازه ى هشت و نه ضایع و تباه مى شود.

تلاش ما، براى بر سرِ کار آوردن حکومتى ست که حق همه در حاکمیت آن به یک اندازه باشد. میان هیچ انسانى، میان مردم هیچ استانى، میان مردم هیچ شهر و روستایى، تفاوتى وجود نداشته باشد و همه از امکانات موجود در کشور، به یک اندازه بهره مند شوند.

تلاش ما، براى رسیدن به این هدف است. ایرانى که ایرانى در چهارچوب جغرافیایى آن از تبعیض رنج نبرد و حق همه در همه جاى ایران برابر باشد.

ما، نمونه ها و الگوهایى بسیار پیشرفته در سطح جهان داریم که مردم یک سرزمین، یک کشور، در مناطق مختلف اش، به اداره ى بخش هاى خود، با قوانین «غیر اساسى» خود مشغول اند و چنان تنوع و رنگارنگى یى در چهارچوب سرزمین واحدشان دارند که باور کردنى نیست. بهترین نمونه، کشور آلمان است و استان هاى آن که با یک پرچم واحد، با یک سرود ملى، با یک محدوده ى جغرافیایى، با پول واحد، با ملیت واحد، به خود آلمانى مى گویند، ولى در سطح استان هاى خود، در زیرْ مجموعه ى کشورى شان، به اَشکال مختلف زندگى مى کنند.

جاى این بحث اینجا نیست. اگر لازم باشد، در مورد این نمونه ى خاص مفصل تر خواهیم نوشت.

فقط به طور خلاصه مى توانیم بگوییم که مکانیسم هاى لازم، براى منطبق کردن قوانینِ زیر «قانون اساسى» و نحوه ى اداره ى استان ها، بر اساس الگوهاى پیشرفته و موفق وجود دارد و ما باید براى پیاده کردن این الگوهاى موفق در کشورمان تلاش کنیم.

اما در هنگامه ى بحث هاى بى سر انجام و سخن گفتن هاى غیر صریح و در لفاف، سوال من این است که:
مردم ساکن در نواحی غربى ایران و بخصوص رهبران سیاسى آن ها، در مورد ایرانى ماندن یا ایرانى نماندن، نظرشان چیست؟

رهبران سیاسى کردستان متاسفانه پاسخ به این سوال ساده را مى پیچانند و آن قدر شرط و شروط براى آن تعیین مى کنند که اصل مساله بى پاسخ مى ماند. امیدواریم به این سوال ساده، پاسخى ساده داده شود تا ببینیم آیا هموطنان کرد ما، براى رسیدن به هدفى که باید موجب سعادت و رفاه همه ى ایرانیان شود کوشش مى کنند، یا هم و غم آن ها، ایجاد کشورى جدید است، و آن ها را کارى به کار سعادت و رفاه اشخاص غیر کرد نیست.

از: گویا


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

۲ نظر

  1. هموطن حتی یک ملت میتواند اشتباه کند و با ساده انگاری مشکلات وضعیت خودش را خراب کند. در اینصورت کاری از دیگران ساخته نیست. فقط میتوانند برای جلوگیری از فاجعه ای مثل سودان یا یوگسلاوی نظرشان را بگویند. خسروان صلاح خود دانند.
    در شراوط کنونی چنین کارهایی جز بیشتر کردن تنش و جنگ در خاور میاانه نتیجه ای ندارد.
    اگر شما این را تشخیص نمیدهید نمیشود کاری کرد.
    ناصر

  2. جالب است که همه از فارس و ترک و …در مورد کردستان صاحب حق هستند اما کردها در اداره ی امور مملکتی که ایران می خوانیدش سهمی ندارند و البته باید از شما پرسید من به عنوان یک کرد ایرانی در مورد چه چیزی باید موضع منفی بگیرم؟ در مورد استقلال برادرانم؟ اصلا جه چیزی بالاتر از رای ملت وجود دارد؟ مراجعه به رای مردم در دنیای امروز بسیار رایج و شایع است ولی نمی دانم چرا رای مردم کردستان برای عده ای گران است؟آیا بهتر نیست به جای سرک کشیدن در امور کشورهای دیگر که سیاست ج.ا است به خود و امور خود بپردازید؟شما تا به حال به کردستان سفر کرده اید تا از نزدیک فقر و محرومیت این مردم را ببینید؟حتما می گویید مملکت همه اش گرفتار فقر است و کرد و غیر کرد ندارد اما جالب است که بدانید حتی در روزهای خوشی این مملکت هم کردستان غریب و بی نوا است و اصلا جایی در بین دیگر استان ها ندارد! چرا بیدار نمی شوید ؟آنچه باعث تجزیه ی یک کشور می شود نه توطعه ی خارجی بلکه سیاست تبعیض امیز همراه با توجیه بدتر از گناه شماست! کردستان عراق چه مستقل بشود چه نشود تضمینی برای حفظ امنیت ایران نیست چرا که مشکل شما با کردستان منشاء داخلی دارد و نه خارجی