تمدن بشری و کل زندگی حیوانی ممکن است در راه «هار مگیدو» یا آرماگدون زیستبومی باشد، یعنی در راه آخرین نبرد مرگ و زندگی. این گفتهی برخی زیستبومشناسان در روزهای اخیر است. نشریهی گاردین گزارش میدهد که یافتههای جدید نشان میدهند کاهش حشرات بالدار بسیار بیشتر از آن است که قبلاً ارزیابی میشد. مطابق مطالعاتی که پژوهشگران انجام دادهاند سه چهارم حشرات بالدار (زنبورها، پروانهها، سنجاقکها وغیره) طی ۲۵ سال اخیر از میان رفتند. این گزارش برپایه بررسی وضعیت این حشرات در مناطق طبیعی تحت حفاظت در آلمان بوده است.
پژوهشگران با تأکید میگویند که اگر چه تمرکز بررسی در آلمان بود اما این نتایج شامل همهی مناطق کشاورزی میشود. در همهی جاهایی که کشاورزی با استفاده از شیوه و فن جدید جریان دارد محیط برای زندگی حشرات رو به نابودی است. استفاده از سموم ضد آفات و دیگر وسایل پالایش کشت نه تنها به نابودی سریع حشرات منجر شده است بلکه به لحاظ جسمی و رفتاری نیز آنها را آماج تغییرات بسیار منفی میکند.
انتشار نتایج این پژوهش اکنون در میان دانشمندان و دانشورزان هراس افکنده است. دو سال پیش گزارشهای متعددی از کاهش و انفعال جمعیت زنبورها در آمریکا منتشر شد که چندان مورد توجه قرار نگرفت. حشرات عکسالعمل بسیار سریعی در برابر دگرگونیهای زیستبومی از خود نشان میدهند. حشرات بالدار که نقش بسیار تعیین کنندهای در کارکرد نظام زیستبومی دارند به دلیل حرکت در محیطهای کشاورزی بیش از همه از میان میروند. این حشرات اگر نباشند زندگی و تمدن انسان نیز به کلی نابود خواهد شد.
بخش عمدهی مناسبات میان جهان گیاهان و درختان، گردهافشانی و انتقال بذرها و بارور شدن درخت و گیاه به وجود این حشرات بستگی دارد. نقش وزش باد و یا تماسهای دیگر در زندگی گیاهی هیچ کدام به حساسیت نقش این دسته از حشرات نیست. زیبایی شکوفهها و گلها و میوهها و عطرافشانی گیاه و درخت همه عمدتاً وسیلهایست برای جلب این حشرات تا گردهی باروری و تولیدمثل را از گیاه و درخت به گیاه و درخت دیگری برسانند و بدین وسیله امکان بقاع زندگی گیاهی را فراهم کنند. از میان رفتن این حشرات به نازاکردن و نابودی جهان نباتی میانجامد و این یک باعث نابودی جهان حیوانی خواهد شد.
میتوان گفت، به همان عظمتی که آفرینهای به نام انسان در تخریب و نابودی هستی زنده نقش دارد حشرات بالدار در ساختن و بردوام کردن این زندگی نقش دارند. حشرات بالدار چنان حلقهای در زنجیرهی زیستی هستند که اگر گسسته شود با هیچ چیز جبران نمیشود. متأسفانه نقش انسان و زنبور برعکس همدیگر است. در میدان زیستبوم زنبورها نیروی نیک و سازنده و انسانها نیروی بد و ویرانگر هستند.
دانشمندان اکنون کاهش بیشتر جمعیت حشرات بالدار را رفتن به سوی آرما گدون یا نبرد آخرین نام ارزیابی میکنند. آرماگدون جایی است که مطابق افسانهها آخرین نبرد بین خیر و شر در آنجا واقع میشود.
هولناک است که اکنون برای نجات زیستبوم در برابر یک هفتخوان قرار داریم. نابودی حشرات، آلوده و اسیدی شدن آب دریاها، فرسودگی خاک، رو به اتمام رفتن منابع آبی، آلودگی غیرقابل برگشت هوا، گرمایش شتابگیر کرهی زمین و آغاز انتشار و انفجار گازهای متان ذخیره شده در زیر یخهای قطبی و آبهای اقیانوسها، یک روایت از این هفتخوان است. بدون شک سرمایهداری و جامعهی مصرف و رهبران زیستبومستیز مدافع آن وان هشتم و مهمترین خوان در این مبارزه هستند که بدون چارهاندیشی در باره آنها امکان برنامهریز نجات فراهم نمیشود.
بشر در برابر هفتخوان تهدیدهای زیستبومی هفتخوان برنامه ریزی را دارد. در روند کوشش برای نجات زیستبوم هیچ پیشنهاد عمدهای نیست که بدون زیان نقدی و آنی برای افراد باشد. تغییر مسیر تولید، مهار و تغییر مسیر جامعهی مصرفی، تبدیل بازار مصرف به بازار نیاز، کنترل و کاهش جمعیت، منع سوخت فسیلی و هستهای، خلع سلاح جهانی از سلاحهای هستهای و کشتار جمعی، تحکیم همبستگی و همکاری جهانی برای حل مشکلات، این نیز یک روایت از راه حلهای عمده است.
ضربالمثلی قدیمی میگوید، قطره قطره جمع گردد ناگهان دریا شود. دریای کاری که پیش روی بشر است با باریدن قطرههای کوشش تک تک افراد ایجاد میشود. میتوان گفت، نجات زیستبوم در گرو رواج فرهنگی است که در آن هر فرد خود را مسئول میشناسد و از عرضهی قطرهی هر چند کوچک کوشش و کمک خود در راه نجات زندگی دریغ نمیکند.
از: ایران امروز