ما واقعا مردم ناسپاسی هستیم
قانون– شهاب پاکنگر
ما واقعا مردم ناسپاسی هستیم. همین زلزله اخیر اگر هرجای دنیا اتفاق افتاده بود حداقل سه چهار تا جشن تقدیر از مسئولان برگزار میشد و مردم بهصورت کاملا خودجوش ۱۲-۱۰ تا نشان افتخار به مدیران مربوطه اعطا میکردند. حالا متولیان موضوع در کشور ما ماخوذ به حیا هستند و چیزی نمیگویند دلیل نمیشود که ما انقدر پررو و طلبکار باشیم.
مثلا شما نگاه کنید، ببیند در اخبار مربوط به زلزله، اصلا خبری از وزیر مسکن و شهرسازی شنیدید؟! قاعدتا در این شرایط نمیشود شخصی با این سِمَت در محل حادثه حضور نداشته باشد ولی وزیرِ عزیز ما انقدر خاکی است که خیلی بیسروصدا به امور رسیدگی کرد. تا جایی که خودش هم نفهمید کِی آنجا بوده. یا بقیه مقامات دولتی؛ همان روزهای اول آمدند و چند تا فیلم و عکس گرفتند و زودی رفتند تا یک وقت خدایی ناکرده جلوی دست و پای امدادگران، مردم و مستر تیستر نباشند.
از طرف دیگر همین سطح از عشق و اعتماد بین مردم و سلبریتیها مگر همینجوری به وجود میآید؟! همه جای دنیا طرف باید کلی تلاش کند و زحمت بکشد تا به یک شهرتی برسد تا بعدها اگر حادثهای پیش آمد، زیر نظر دهها موسسه و سازمان مردم نهاد، دوزار پول جمع کند و تحویل همان موسسات بدهد. اما اینجا، نهادهای دولتی کاملا هوشمند باعث شدند هنگام حادثه، اعتماد یک جای خاص متمرکز نشود و در سطح جامعه بهصورت عادلانه توزیع شود. با این کار ما به سطحی از خودکفایی رسیدیم که پکیج «هر ایرانی + یک شماره کارت + یک نیسان» برای خودش یک هلالاحمر به حساب میآید. البته همانطور که بالاتر گفتم، ناسپاسی در خون ما رخنه کرده، یعنی متوجه نمیشویم که مسئولان میخواهند مردم در همه چیز مشارکت داشته باشند؛ حتی در مقوله «مدیریت بحران»، آمدند «بحران» را خودشان برداشتند و «مدیریت» را به ما سپردند.