ذوالفقار علیخانی پدر جواد:« به آنها که ریخته بودند سرم گفتم، من مرد ۶۰ ساله ام، من که توان درگیر شدن با شما را ندارم. می خواهید من را بفرستید زندان که اینجا خود زندان است، می خواهید دادگاهیم کنید، راهنماییم کنید به کدام دادگاه بروم. من الان زیر دست شما اسیرم و شما قدرت دارید و می توانید من را هر طور که می خواهید محکوم کنید.
جواد علیخانی، دانشجوی زندانی روز دوشنبه ۴ اردبیهشت ماه قبل از ملاقات حضوری با خانواده اش مورد ضرب و شتم ماموران زندان اوین قرار گرفته است. همچنین خانواده او به دلیل همراه داشتن چسب قطره ای تهدید به بازداشت شده اند و در نهایت از ملاقات حضوری با فرزندشان محروم شدند. این در حالی است که مادر این زندانی پس از دیدن فرزندش پس از ضرب و شتم در سالن ملاقات غش کرده است. مادر جواد علیخانی ساعتی پس از بازگشت از زندان اوین به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت:« برای حسین چسب قطره ای برده بودیم تا دسته شکسته عینکش را با آن بچسباند، از بس اذیت مان می کنند من هم ترسیدم و چسب را قایم کرده بودم که آنها پیدا کردند و بعد به ما گفتند که اجازه ملاقات حضوری نمی دهیم. پسر را هم کتک زدند چون به ماموران اجازه نداده تا بدنش را بازرسی کنند. خانم اعصابم داغان است. از آن وقت تا حالا دارم گریه می کنم. »
همچین پدر جواد علیخانی با اعتراض به نحوه برخورد مسولان زندان اوین به کمیپن بین المللی حقوق بشر گفت:« وقتی ما وارد سالن ملاقات شدیم سرپرست اطلاعات زندان گفت که چرا شما هی مصاحبه می کنید و آبروی ما را می برید. من هم گفتم که کدام حرف هایم دروغ بوده است؟ زنگ زدند و وضعیت پسرم را پرسیدند. من هم درباره وضعیتش گفتم که مریض است و او را به دکتر نمی برند. گفتم من فقط درباره پسرم حرف زدم تا کسی به درد ما رسیدگی کند. بعد از آن وسایل مان را گشتند و یک چسب قطره ای پیدا کردند. مامور زنگ زد و یکهو یک عالمه نیرو ریختند روی سرم. گفتم مگر ما چه خلافی کردیم. ای ایها الناس خلاف ما فقط داشتن چسب قطره ای است. مگر مشروب الکلی داریم، مگر مواد مخدر داریم. ۶ ماه پسرم عینکش شکسته است شما درستش نمی کنید. او با طناب بسته است حالا من چسب آوردم که او با این چسب دسته عینکش را بچسباند.»
جواد علیخانی، دانشجوی دوره دکتری دامپزشکی دانشگاه چمران اهواز اولین بار در مهرماه سال ۸۶ به همراه پنج تن از اعضای انجمن اسلامی دانشگاه اهواز بازداشت شد و مدت ۱۱ ماه در بند عمومی زندان سپیدار اهواز گذراند. وی در شهریور ماه سال ۱۳۸۷ با تودیع وثیقه ۵۰ میلیون تومانی از زندان آزاد شد. این فعال دانشجویی در پاییز سال ۸۷ سه ماه بعد از آزادی به اتهام تبلیغ علیه نظام، اقدام علیه امنیت ملی و توهین به مقدسات و رهبری به تحمل پنج سال حبس تعزیری محکوم شد که این محکومیت در دادگاه تجدید نظر به ۳ سال حبس قطعی کاهش یافت. جواد علیخانی برای اجرای حکم ۳ سال حبس قطعی خود در تاریخ هشت خرداد ماه ۱۳۸۹ بازداشت و روانه زندان گردید. به گفته خانواده این زندانی عقیدتی او از ماه ها پیش دچار بیماری کلیه و خونریزی مثانه است که علیرغم درخواست های فراوان برای درمان در خارج از زندان هنوز با این امر موافقت نشده است.
ذوالفقار علیخانی به کمپین گفت:« به آنها که ریخته بودند سرم گفتم، من مرد ۶۰ ساله ام، من که توان درگیر شدن با شما را ندارم. می خواهید من را بفرستید زندان که اینجا خود زندان است، می خواهید دادگاهیم کنید، راهنماییم کنید به کدام دادگاه بروم. من الان زیر دست شما اسیرم و شما قدرت دارید و می توانید من را هر طور که می خواهید محکوم کنید اما جرم من فقط داشتن چسب قطره ی برای چسباندن دسته عینک پسرم است. من دیگر خسته شده ام. از سال ۱۳۸۶ تا الان که پسرم در زندان است آنقدر رنج کشیده ام که دیگر از جانم سیر شدم.»
همچنین پدر جواد علیخانی در خصوص ضرب و شتم پسرشان گفت :« جواد را از ساعت ۱۱ صبح پشت در برای ملاقات حضوری نگه داشته بودند. در نهایت به او گفته اند که باید برای بازرسی لخت شوی. او هم گفته که من اجازه نمی دهم. مگر من چه چیزی دارم که از داخل زندان بخواهم به خانواده ام بدهم، دست هایم خالی است، لباسمم جیب ندارد. خلاصه تا ساعت ۲ عصر نگهش داشته بودند، بعد که دیده بود وقت ملاقات دارد تمام می شود و خانواده اش منتظر و نگران پایین ایستاده اند، با آنها بحثش می شود و آنها می گویند به دادگاه می فرستیمت و کتکش زده بودند. »
ذوالفقار علیخانی با اظهار نگرانی شدید از وضعیت جسمی فرزندش به کمپین گفت:« جواد طی ماه های اخیر به دلیل بیماریش خیلی لاغر شده است، وضعیتش خراب است بعد هم که با رنگ پریده به ملاقات کابینی آمد. مادر و خواهرش با دیدن وضعیت او به گریه افتادند. من که آنقدر ناراحت بودم که نرفتم او را ببینم. مادرش آنقدر حالش بد شد و گریه کرد که غش کرد و افتاد. خانواده های زندانیان شاهد هستند. ما قرار بود امروز جواد را حضوری ملاقات کنیم اما به دلیل یک چسب قطره ای فقط ۸ دقیقه مادر و خواهرش توانستند او را کابینی با آن وضعیت ببینند.»
ذوالفقار علیخانی با تاکید بر اینکه طبق حکم قرار است جواد ۵ تیرماه امسال آزاد شود، گفت:« انگار دنبال بهانه برای نگه داشتن بیشتر جواد می گردند. به هرحال اختیار و قدرت دست آنهاست و امروز هم که به ما گفتند گزارش می دهیم من هم گفتم که دیگر خسته شده ایم هر کاری دلتان خواست بکنید. »
پدر جواد علیخانی با اشاره به بیماری فرزندش گفت:« من به شدت نگران او هستم. بارها به دفتر دادستان تهران، دادستان کل کشور، رییس قوه قضاییه نامه بردیم، پیشنهاد دادیم، انتقاد کردیم، التماس کردیم ، خواهش و تمنا اما کسی جواب ما را نداد. انگار غیر از در خانه خدا جای دیگری نداریم. گفتم هر دینی را که قبول دارید به فرزندم یا مرخصی با وثیقه بدهید و یا با مامور او را پیش دکتر بفرستید، هزینه اش را هم خودمان می دهیم اما این کار را نکردند و فقط او را به بهداری زندان می فرستند ، آنجا هم فقط به او مسکن می دهند و بعد دوباره دردش شروع می شود.»