بیست و دوم مارس برابر با دوم فروردین ماه، «روز جهانی آب» نام گرفته است. گفتوگوی اقتصادی روز رادیو فردا با فریدون خاوند هم به همین موضوع میپردازد.
رادیو فردا: «روز جهانی آب»، که مراسم بزرگداشت آن در همه کشورها برگزار میشود، به چه معناست و به ویژه امسال، برگزاری این مراسم با چه هدفی انجام میگیرد؟
فریدون خاوند: آب و چگونگی مدیریت آن یکی از مهمترین مسائل دنیا در قرن بیست و یکم میلادی است. در گذشتهای نه چندان دور تصور میشد که آب منبعی است تمامنشدنی. ولی با افزایش جمعیت، توسعه انفجارآمیز شهرها و کلانشهرها، گسترش کشاورزی، پیدایش و اوجگیری صنعت در سرزمینهای تازه، بالا رفتن شدید مصرف آب در قدرتهای نوظهور اقتصادی و دگرگونیهای ناشی از تغییر آب و هوای کره زمین، منابع محدود آب شیرین در کره خاک به شدت زیر فشار قرار گرفتند.
زیر تاثیر همین عوامل، افکار عمومی جهان در دهههای پایانی قرن بیستم میلادی به تدریج متوجه شد که آب کالایی است بسیار کمیاب، و به همین علت آن را «طلای آبی» لقب داد، همانطور که پیشتر نفت را «طلای سیاه» لقب داده بود.
مسئله مهم این که بین مناطق جهان، از لحاظ میزان بارندگی، نابرابریهای چشمگیری وجود دارد، در بعضی از مناطق استوایی هر سال دو متر باران میآید، در عوض کویرهایی هستند که اصلا باران ندارند و مناطقی هم هستند مثل ایران که بارندگی سالانه آنها بسیار کم است، حدود ۲۳۰ میلیمتر در سال.
در پیرامون چنین کالای کمیابی، رشتههای تازه علمی پیدا شده مثل «اقتصاد سیاسی آب» یا «ژئوپولیتیک آب»، و اصطلاحات تازهای به ادبیات روابط بینالمللی وارد شده مثل «جنگ آب» و «دیپلماسی آب».
مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۱۹۹۲، بیست و دوم مارس را روز جهانی آب اعلام کرد و هر سال برای این روز عنوان خاصی انتخاب میشود: عنوان پارسال بود «آب و امنیت غذایی»، برای امسال «همکاری در عرصه آب» انتخاب شده.
چرا امسال، «روز جهانی آب» زیر عنوان «همکاری در عرصه آب» برگزار میشود. این همکاری چه زمینههایی را در بر میگیرد؟
این کالای کمیاب میتواند عاملی باشد برای ایجاد تنش و احتمالا جنگ در روابط بینالمللی، همانطور که میتواند به وسیلهای در راستای همکاری میان کشورهای بدل بشود.
در واقع بهرهبرداری از رودخانهها و دریاچههای آب شیرین در نواحی مرزی میتواند به سرچشمه کشمکشهای گاه خونین بین دو یا چند کشور بدل بشود، و یا بعضی از رودخانههایی که از خاک چند کشور میگذرند، از سالها پیش به این طرف منشا بحرانهایی بودهاند که امروز شماری از آنها حلناشده باقی مانده و حتی تشدید شدهاند.
در عوض بعضی از کشورها توانستهاند آب و از جمله رودخانههای مشترک را به زمینه همکاری میان ملتهای خود بدل کنند. رودهای اروپایی دانوب و راین و نحوه مدیریت آنها نقش مهمی در رشد حقوق بینالمللی داشتهاند. در قاره آفریقا هم چهار کشور گینه، مالی، موریتانی و سنگال بر سر اداره رود سنگال سازمان مشترکی را به وجود آوردهاند.
ولی مسئله همکاری بر سر آب تنها جنبه بین المللی ندارد و در درون کشورها هم مطرح میشود. در واقع با رشد شهرها و کلانشهرها در کشورهای در حال توسعه، شهرنشینان برای تامین آب مورد نیاز خود از سهم روستاییان برداشت میکنند و این خود پدیدهای به شدت تنشزا است. مکزیکوسیتی، دهلی نو و شانگهای با همین مسئله روبرو هستند و با بخشی بخشی از روستاییان مکزیکی، هندی و چینی مشکل دارند. در ایران هم بحرانهای درونمرزی بر سر آب را باید بسیار جدی گرفت.
از لحاظ بین المللی، چه رودخانههایی بیشتر بحرانزا هستند؟
مشکلات مربوط به رود اردن، و اصولا نقش پدیده آب در روابط بحرانی میان اعراب و اسرائیلیها، بر کسی پوشیده نیست.
در همسایگی ایران، مشکلاتی که بر سر تقسیم آب روخانههای فرات و دجله به وجود آمده، بسیار بحرانزا هستند. این دو رودخانه از کوهستانهای ترکیه سرچشمه میگیرند و سرنوشت آنها، در بالادست، در اختیار ترکیه است که با یک طرح سی و دو میلیارد دلاری زیر عنوان «طرح آناتولی بزرگ» (گاپ) قرار سد بیست و دو سد، نوزده مرکز برقآبی و دو تونل برای انتقال آب به وجود بیاورد. تحقق تدریجی این طرح عظیم طبعاً به زیان عراق و سوریه خواهد بود که فرات و دجله از سرزمینهای آنها میگذرند. این وضعیت، سرچشمه تنشی است بزرگ بین ترکیه از یک سو و سوریه و عراق از سوی دیگر.
نمونه دیگر رود نیل است که یازده کشور را در حوزه خود آبیاری میکند. تاکنون دو کشور مهم برخوردار از نیل مصر و سودان بودند که در پاییندست این رود قرار دارند و از توانایی لازم برای سدسازی و تامین برق برخوردارند. ولی دیگر کشورهای حوزه نیل که در بالادست قرار دارند به تدریج قدرت میگیرند. اتیوپی میخواهد سد بسیار عظیمی بر نیل بنا کند و کشورهای ساحلی دریاچه ویکتوریا نیز طرحهای مشابهی دارند، که طبعا مصر را به شدت نگران میکند.
مورد دیگر، رود مکونگ است که چین بر آن هشت سد برقآبی ساخته، و ویتنام و کامبوج و تایلند را، که در پاییندست این رودخانه قرار دارند، با مشکل روبهرو کرده است.
کمبود منابع آبی برای ایران چه اندازه میتواند تنشزا باشد؟
منطقه جغرافیایی که ایران در آن قرار دارد مثلث تشنگی لقب گفته که یک گوشه آن جبلالطارق است، گوشه دوم شاخ آفریقا و گوشه سوم آن پاکستان.
در یک چنین منطقه خشکی، جمعیت ایران طی یک قرن گذشته از ۹ میلیون نفر به هفتاد و هفت میلیون نفر رسیده و این همه شهر و کلانشهر در آن پیدا شده. از طرف دیگر با توجه به خالی شدن بیش از یک سوم روستاهای کشور و مهاجرت ساکنان آنها به شهرها و کلانشهرها، تنش آبی جنبه سراسری به خود گرفته و انتقال آب از یک منطقه به مناطق دیگر، به این تنشها دامن میزند. به تازگی دیدیم که اصفهانیها بر سر انتقال بخشی از آب زایندهرود به شهرهای یزد و قم با مامورین انتظامی درگیر شدند.
به گفته کارشناسان مسائل آب در ایران، پنجاه سال پیش هر ایرانی به طور متوسط ۷۵۰۰ متر مکعب آب در اختیار داشت. امروز همین میانگین، برای هر ایرانی، حدود یک پنجم شده و به ۱۴۰۰ متر مکعب سقوط کرده. همان دستاندرکاران میگویند منابع آب زیرزمینی کشور به قدری افت کرده که امروز برای دسترسی به آب، باید بیشتر از سیصد متر حفاری کرد. در این شرایط بحران آب یکی از مهمترین چالشهای امروز ایران است و حتی میتواند منشا بحرانهای شدید درونمرزی بشود.
بنابراین هیچ چارهای نیست جز قرار دادن اقتصاد آب در صدر اولویتهای کشور. اقتصاد آب، یعنی مدیریت خردمندانه منابع آب، در کشوری که به دلیل عدم سرمایهگذاری در این عرصه حیاتی، گویا پنجاه تا شصت در صد آب مصرفی در کشاورزی آن به هرز میرود. ایران باید مسائل جنجالی و پرهزینه را کنار بگذارد و متوجه مسائل سرنوشتسازی بشود که آب یکی از مهمترین آنها است.
و اما از لحاظ بین المللی، اختلاف نظر میان ایران و افغانستان بر سر هیرمند بسیار قدیمی است، و دو کشور بر سر مدیریت مشترک آن به توافق نرسیدهاند.
در رابطه با عراق هم، علاوه بر مسئله اروندرود، بعضی از گرایشهای سیاسی درون این کشور مسائلی را در ارتباط با رودخانههای کارون و کرخه مطرح کردهاند. سخنگویان این گرایشها میگویند چگونگی استفاده ایران از این دو رودخانه داخلی در مسیر اتصال به اروندرود به گونهای غیر مستقیم به حقوق عراقیها در مورد بهرهبرداری از آب ضربه میزند.