عوام زدگی خواص

دوشنبه, 26ام فروردین, 1392
اندازه قلم متن

shahin nejad

فارغ از اینکه نگاهمان به یک جامعه پیشرفته و مدرن باشد و یا جامعه ای در حال رشد و غیر متکامل مد نظرمان باشد، دو دسته از مردم در جوامع بشری وجود دارند: عوام (توده ها) و خواص (نخبگان). توده ها کم و بیش ویژگیهای مشترکی از خود نشان می دهند چه اروپایی باشند چه آسیایی، چه در کشوری توسعه یافته زندگی کنند چه در کشوری جهان سومی.

عوام در مقوله های فرهنگی، فکری و هنری وارد نمی شوند. چه توانگر باشند و چه از رده های آسیب پذیر و کم درآمد، برای آنچه در حوزه اندیشه جای می گیرد، زمان و انرژی نمی گذارند و برای خدمات و یا کالاهای فرهنگی خرج نمی کنند.

به آنچه در پیرامونشان می گذرد بی توجه هستند مگر آنکه با خواب و خوراک روزمره آنان پیوندی داشته باشد. اهل مطالعه نیستند و آموخته هایشان عمدتا شفاهی، غیر مستند و غیر دقیق هستند. به آسانی به هیجان می آیند و چندی نمی گذرد که تبشان فرو می نشیند. از چهره های سرشناس یا بت سازی می کنند و یا اهریمن سازی. بسیار سیاه و سپید بین هستند و داوری هایشان در باره شخصیتهای اجتماعی و سیاسی، معمولا دور از انصاف و با جانبدارانه می باشد. این الگوهای رفتاری را در توده ها کم و بیش می توان به روشنی دید حال چه این توده ها انگلیسی باشند چه ایرانی و چه چینی.

در برابر اینان، رده خواص و یا نخبگان قرار دارند که قاعدتا سرآمدان فرهنگی، اقتصادی، علمی و سیاسی جامعه هستند.

روشنفکران نیز که نخبگان فرهنگی کشور خویش شمرده می شوند، زیر گروهی از این رده اجتماعی هستند. از جامعه ای به جامعه دیگر بر پایه پیشرفتگی و یا پسماندگی جامعه، اندازه کمی و کیفیت رده نخبگان تغییر می یابد. بخشی از این سرآمدان که کنشگران دامنه های علوم انسانی هستند، می توانند به بقیه جامعه خوراک فکری و فرهنگی بدهند. همگی اینان الزاما تولید کننده اندیشه و فرهنگ نیستند بلکه می توانند مصرف کننده فرآورده های حوزه های مذکور نیز باشند.

در میان ما ایرانیان، گروهی از خواص نه تنها به بازسازی روح و روان جامعه ایرانی و مهندسی اجتماعی کمکی نمی کنند بلکه با عدم درک درست از مفاهیم بنیادی و انتقال این نادرستیها به کالبد جامعه موجب بدآموزی و آشفتگی بیش از پیش فکری ایرانیان می شوند. گزاره هایی چون “باید به باورهای مردم احترام گذاشت” یکی از این آموزه های نادرستی است که از سوی برخی به اصطلاح نخبگان به جامعه تزریق شده است و بسیار گسترش یافته و پیوسته از این سوی و آن سو بازگویی می شود. آن چیزی که ارجمند است “حق افراد برای داشتن باورهای گوناگون” است نه الزاما خود آن باورها. برای نمونه اگر فردی بر این اعتقاد باشد که “هندوها در کشور هند مردمی نجس هستند”، هیچ منطق و خردی اعتقادش را محترم نمی دارد که هیچ، بلکه بسیار آن را غیر انسانی ارزیابی می کند ولی هنوز بر بنیاد حقوق شهروندی و انسانی، آن فرد حق دارد که دارای آن باور باشد بدون آنکه تحت پیگرد قانون و یا آزار جامعه قرار گیرد.

نمونه دیگری از بدآموزیهای بخشی از خواص جامعه بویژه در برونمرز به جامعه ایرانی این است که چنان در باره دموکراسی سخن گفته اند و نوشته اند که هاله ای از تقدس پیرامون آن ایجاد کرده اند و بیچاره عوام دچار این توهم شده اند که دموکراسی خود، هدف است و حتی قابل نیایش و پرستش!! دموکراسی فرمولی است که توانسته در برخی از کشورها، وسیله ای برای رهنمون شدن ملت به سوی نیکبختی و رفاه نسبی شود و البته بارها هم آزمایش خود را بد پس داده است (بیاد آوریم که جمهوری اسلامی در همه پرسی فروردین ۱۳۵۸ بالای نود درصد رای آورد و فراموش نکنیم که نازی ها در آلمان در یک فرآیند دموکراتیک به قدرت رسیدند و باز اعتراف کنیم که امروزه روز، اسلامگرایان در بیشتر کشورهای مسلمان به دلیل پایین بودن سطح شعور سیاسی توده ها، می توانند برنده هر رقابت دموکراتیک باشند). در هر حال، به همین دموکراسی ایرادهایی وارد است که از زمان ارسطو تا همین جستارهای پسامدرن سالهای اخیر، مطرح بوده و به کنکاش گزارده شده اند.

از این نمونه های بد فهمی و بدآموزی در نزد “خواص عوام زده” کم نیستند: برابر گرفتن “دولت” و “حکومت” در نوشته ها و گفتار برخی از این هممیهنان، هم معنی تصور کردن “ناسیونالیسم” و “میهن پرستی” و یا معادل گرفتن واژگان “آزادی” و “دموکراسی” از این دسته موارد هستند. البته معادل گرفتن مفاهیمی چون “آموزش به زبان مادری” و “آموزش زبان مادری” و یا عباراتی همچون “اقوام ایرانی” و “ملتهای ایران!!!” از دامنه شلختگی و ندانم کاری بیرون است و در آن شیطنتهای تجزیه طلبان و قوم گرایان به روشنی به چشم می خورد و هدفشان عادی کردن بکار گیری این عبارات ضد ایرانی و ضد وحدت ملی است تا زمینه برای حرکتهای آینده آنان چیده شود.

خواص جامعه باید با ذهنی نقاد و پویا با مسایل بنیادین فرهنگی و اجتماعی روبرو شوند و پس از حلاجی و کند و کاو ژرف در آنها، جامعه را در زمینه های مربوط، مخاطب قرار داده و به گفتمان گسترده ای فرا خوانند. اینگونه، روشنفکران که خواص فرهنگی و سیاسی هستند می توانند چراغ هدایتی در دست گیرند و راهنمای جامعه ایرانی شوند تا از این کوره راه پر خطر و تیره و تار تاریخ معاصر کشورمان به سلامت بگذریم. از کسانی که در زمره سرآمدان و نخبگان جامعه بشمار می روند انتظار می رود تا با دقت و حتی وسواس بیشتری با مفاهیم پایه ای و با اهمیت برخورد نمایند و پس از هضم درست این فرایافتها، آن را در گفتار و نوشتار خود بکار بندد و در بدنه جامعه گسترش دهند تا از بدآموزی و کج فهمی مطالبی که درونمایه حساسی دارند پیشگیری شود.


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.