بهروز ستوده
برای نخستین باربیش از ۵۰۰ نفر از چهره های شاخص اپوزیسیون خارج از کشور با گرایش های فکری و سیاسی گوناگون، دریک اقدام فراگروهی به حمایت از بیانیه ۱۴نفر از فعالان مدنی و سیاسی و حقوق بشری داخل کشور برخاستند و این حمایت را به نمایشی از اتحاد و همبستگی ملی ایرانیان خارج از کشور تبدیل ساختند. آنچه موجب اقبال گسترده چند صد شخصیت برجسته سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و رسانه ای برون مرز از بیانیه ۱۴تن گردید، از یکسو اعلان اصلاح ناپذیری قانون اساسی و ساختار جمهوری اسلامی و ضرورت برچیده شدن این ساختار و قانون اساسی آن، و ازسوی دیگر تشکیل حکومتی سکولار و دمکرات برآمده از آرا مردم ایران بوده است.
در فضای بغایت آشفته اپوزیسیون خارج از کشور که به همت دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی و کج اندیشی و خودمرکزبینی رهبران گروههای سیاسی خارج از کشور، ۴۰ سال است که این اپوزیسیون پراکنده و خرده کار عملا ناکارآمدی خود را در مصاف با حکومت جهل و جنایت ولایت فقیه به اثبات رسانده اند و حاضرنیستند بر سر حداقل هائی در بستر یک جنبش ملی و فراگروهی با یکدیگر علیه جمهوری اسلامی و برای رهائی از جرثومه فسادی که ایران و ایرانی را تباهی کشانده است، دریک ائتلاف بزرگ ملی متحد شوند، گردآمدن بیش از۵۰۰ تن از شخصیت های شاخص سیاسی و مدنی و حقوق بشری خارج از کشور برای حمایت ازبیانیه ۱۴ تن از فعالان سیاسی مدنی داخل کشورپدیده ای است نوظهور که میبایستی آنرا به فال نیک گرفت. میگویم پدیده ای نوظهور چرا که در خارج از کشور و درمیان گروههای اپوزیسیون رسم براین است که برای حمایت از کسی یا موضوعی، شخصی که میخواهد یک پتیشن را امضا کند شرط و شروطی برای خود قائل است. یعنی بجز مضمون و مطالبه مطرح شده در پتیشن و اینکه تهیه کننده آن پتیشن چه کس یا کسانی هستند، بیشتر از همه آنچه برای شخصی که میخواهد یک پتیشن را امضا کند این است که نام او درکنار نام چه کسانی قرار میگیرد؟! و اینجاست که اختلاف های گروهی و سیاسی و شخصی افراد درگذشته و حال و آینده ای که هنور نیامده است بروز میکند و متأسفانه خودی و ناخودی مبنای امضای یک پتیشن میگردد!
اما با نگاهی به لیست اسامی امضاکنندگان حامیان بیانیه ۱۴ نفر، خوشبختانه برای نخستین بار نام شخصیت ها و فعالان سیاسی و حقوق بشری از نهادها و احزاب و گروههای سیاسی و فعالان رسانه های گوناگون با گرایش های سیاسی مختلف گرفته تا افراد مستقلی که به هیچ گروه ودسته ای تعلق خاطر ندارند به چشم میخورند که این میتواند نقطه امیدی در فضای بشدت متفرق و بی اعتمادی وفرقه گرائی های خارج از کشورباشد. در حمایت از بیانیه ۱۴فعال سیاسی و مدنی و حقوق بشری داخل کشور، و از میان امضا کنندگان لیست حامیان ۵۰۰ نفره، برای نخستین بار کسی این پرسش آشنا و همیشگی که” اسم چه کسانی در این لیست است؟” تا بر مبنای آن خودی و ناخودی لیست مشخص و تصمیم گیری فرد امضاکننده برپایه آن صورت گیرد مطرح نشده است واین میتواند سرآغاز یک اراده مستقل و ملی در میان فرهیختگان وفعالان خارج از کشور باشد. اراده ای مستقل وملی وفراگروهی که میتواند همدلی وهمبستگی جنبش ملی آزادیخواهانه وعدالت جوایانه داخل وخارج را به هم پیوند زند بدون اینکه درانتظاربی حاصل اتحاد و ائتلاف گروههای اپوزیسیون خارج از کشوربنشیند. آری اراده ملی انبوه شخصیت ها و فعالان مستقل سیاسی و مدنی وحقوق بشری داخل و خارج ازکشورمیتواند گروههای کوچک وپراکنده خود محور را دوربزند واین امرخجسته ای است.
حکومت داعشی جمهوری اسلامی که نه با مردم ایران، نه با همسایگان و نه با دنیای قرن بیست و یکم سرآشتی و سازگاری ندارد برای بقای خویش درسالهای پایانی عمرپلیدخود دست به حرکات و اقداماتی زده است که در نهایت جنگ هولناک دیگری را برایران وایرانیان تحمیل خواهد کرد، برای پرهیزازچنین جنگی شعاری که ۱۴ فعال سیاسی ومدنی و حقوق بشری بلند کرده اند یعنی: “نه جمهوری اسلامی، نه جنگ” شعارو خواسته ای است که میتواند وحدت و همبستگی مردم ایران را درشرایط دهشتناک کنونی محقق سازد وفضای خفقان آلود و سرکوب کنونی را درهم شکند. بدیهی است که برای گذارازاین حکومت فاسد وخونریزوضدایرانی و رسیدن به ایرانی آزاد با حکومتی سکولارو برآمده از آرای مردم و پای بند به اعلامیه جهانی حقوق بشر، راه دشوار وپر پیچ خمی درپیش است که ساماندهی تشکیلات ورهبری جمعی ملی فراگروهی ضرورت ابتدائی آن است. و اتفاقا استمرارحرکت ۱۴ فعال داخل کشور و دعوت آنان به حمایت ازاین حرکت ملی وفراگروهی در راستای چنین اهدافی است.
اینکه تصورشود حکومت ولایت فقیه مطلقه براثر فشاروتهدید قدرت های خارجی ناگزیر به سمت مردم ایران میل خواهدکرد وبا مردمی که ۴۰ سال خون آنان را درشیشه کرده است ازدر دوستی وآشتی درخواهد آمد تصوری نادرست است. انتخابات گذشته ریاست جمهوری و وعده های حسن روحانی و اصلاح طلبان را برای کشاندن مردم به پای صندوق های رأی بیاد آورید ونگاه کنید که این آخوندعوامفریب آن روزها چه میگفت و امروزچگونه عمل میکند و درکجا ایستاده است!؟ در طول چهل سال گذشته همه راهها برای ایجاد رخنه ای کوچک دردل سنگ خامنه ای و جمهوری اسلامی پیموده شده و بی نتیجه مانده است، چرا که دل خامنه ای وحکومتش برای مردم ایران ومنافع ملی این کشور نمی تپد، چرا که خامنه ای وجمهوری اسلامی دل درگرو بشاراسد سوریه و حشد الشعبی عراق و حزب الله لبنان و حوثی یمن و غیره وغیره دارد، وکسی که پس ۴۰ سال و اینهمه شواهد نداند که این جماعت ایران ستیزهمه ازهمان باده ی “هیچ” خمینی نوشیده اند، هیچی که کشورومردمی را طی ۴۰ سال به خاک سیاه نشانده و براستی این کشور واین مردم را به هیچ تبدیل کرده است، وهمان “هیچی” که درآن چیزی بنام کشورایران ومردمی بنام این سرزمین وجود ندارند! آری کسی که عملکرد ۴۰ ساله این جماعت ایران سوز را نبیند یا نخواهد ببیند، در جهل مرکب است ویا خود را به نادانی میزند.
۱۴ شهروند جان بلب رسیده ای که رو درروی حکومت خامنه ای قدعلم کرده اند ودر روزهای اخیربا شعار “نه به جمهوری اسلامی، نه به جنگ” فریاد ملتی را بگوش جهانیان رسانده اند، درپاسخ به این سئوال که چرا راه برای پیوستن نفر۱۵ و ۱۶ و بسیاری دیگرکه خواهان پیوستن به حرکت آنان هستند بازنمیکنند؟ گفته اند که نفر پانزدهم، تمام مردم ایران هستند، مردمی که بطورقطع بجزجیره خواران تیغ بدست بیت رهبری وکسانیکه درسایه منجلاب جمهوری اسلامی به نان ونوائی رسیده اند، تمام زجردیدگان وستمدیدگان دراین نظام قرون وسطائی میتوانند نفر پانزدهم باشند و فریاد نه جمهوری اسلامی و نه جنگ را درهرکوی وبرزن بازتاب دهند و دیوارسکوت را بشکنند. دیوارسکوت که شکسته شود وترس نهادینه شده که فروریزد و آنگاه که قدم ها به حرکت درآیند آغازشمارش معکوس است برای سرنگونی رهبرخداگونه خامنه ای و حکومت جمهوری اسلامی. برگ آخر عمرننگین حکومتی که ره آورد چهل ساله اش برای مردم ایران بجز جنگ و مرگ و فقر و فحشا و اعتیاد و گرانی و ویرانی و فرارمغزها و زندان و شکنجه و اعدام و تخریب آب و هوا و طبیعت چیز دیگری نبوده است درحال ورق خوردن است، با غالب شدن بر ترس و درک این حقیقت که تا جمهوری اسلامی برما حکومت میکند فردا تباه تر از امروز خواهد بود، هرکس میتواند نفرپانردهم یک جنبش ملی وفراگروهی باشد که گام نخست خود را با “نه جمهوری اسلامی، نه جنگ” برداشته است.
۱۳ تیرماه ۹۸
۴ جولای ۲۰۱۹