بازداشتی‌های هفت‌تپه؛ ۶ ماه شکنجه و آزار روحی برای ساختن پرونده‌ای ۹ جلدی

سه شنبه, 8ام مرداد, 1398
اندازه قلم متن

خانواده ها و دوستان بازداشت شدگان هفت تپه بارها در حمایت از آنها بابر زندان تجمع کرده اند

شاهد علوی

«در زمان بازجویی تا توانستند این بچه‌ها را تک‌تک آزار دادند. برای نمونه، در سرمای دی‌ماه در اتاق بازجویی، ۲۴ ساعت تمام، امیرحسین محمدی‌فرد را برهنه کرده و روی زمین خوابانده و دست و پاهایش را از دو طرف بدنش به پایه‌های چند صندلی بسته‌اند و هر چند ساعت یک‌بار یک سطل آب سرد روی سرش ریخته‌اند چون واکنش صریحش به یکی از توهین‌های بازجوها، آن‌ها را عصبانی کرده بود.»

تصویری از تجمع خانواده ها و دوستان بازداشت شدگان هفت تپه

این تنها روایت یک نمونه از شکنجه‌های بازداشتی‌های پرونده مرتبط با نیشکر هفت‌تپه است. ۵ بازداشتی این پرونده بیش از ۶ ماه است که در بازداشت هستند و قرار است شنبه ۱۲ مرداد همراه با دو متهم دیگر پرونده که موقتا  به قید وثیقه آزاد هستند، در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران از سوی قاضی مقیسه دادگاهی شوند. متهمانی که به اتهام عاملیت، همراهی و یا خبررسانی در اعتراضات کارگری هفت‌تپه با مجموعه‌ای متنوع از عناوین اتهامی مواجه شده‌اند.

ملاقات فعالان مدنی با خانواده ساناز الهیاری

ایران وایر با یکی از فعالان کمپین حمایت از بازداشت‌شدگان هفت‌تپه که از بستگان یکی از این بازداشتی‌های این پرونده است درباره وضعیت سپیده قُلیان، ساناز الهیاری، اسماعیل بخشی، امیر امیرقُلی و امیرحسین محمدی‌فرد گفتگو کرده است. او می‌گوید اراده‌ای قوی برای هرچه بیشتر آزار دادن این بازداشتی‌ها در کار است: «گویی در حال انتقام گرفتن هستند، انتقام از بلندی صداهایی که نمی‌توانستند، نمی‌خواستند خاموش شوند.»

 

فعالان مرتبط با هفت‌تپه که روز شنبه ۱۲ مرداد دادگاهی خواهند شد چند نفر هستند و اتهامات‌شان چیست؟

متهمان این پرونده ۸ نفر هستند، البته برای یکی از آن‌ها یعنی محمد خنیفر قرار منع تعقیب صادر شده هرچند که او هم باید در دادگاه حاضر شود. اتهام‌های مشترک ۷ نفر متهم دیگر این پرونده ۹ جلدی عبارتند از اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور، اقدام علیه امنیت کشور از طریق فعالیت تبلیغی علیه نظام، اقدام علیه امنیت ملی از طریق عضویت و همکاری موثر با گروه‌ها، جریانات و احزاب ضد نظام، عضویت در گروه کمونیستی به قصد برهم زدن امنیت ملی. علاوه بر این‌ها، امیرحسین، سپیده و اسماعیل به نشر اکاذیب هم متهم شده‌اند. سپیده و اسماعیل همچنین به اخلال در نظم عمومی و تشویش اذهان عمومی هم متهم هستند و در نهایت این‌که اسماعیل علاوه بر همه این‌ها، اتهام توهین به رهبری را هم دارد.

 

اسماعیل بخشی بر چه اساسی به توهین به رهبری متهم شده است؟

اسماعیل به خاطر یک پست اینستاگرامی که دو سال پیش در یادبود ندا آقاسلطان نوشته است به توهین به رهبری متهم شده است. او در این پست در اشاره به سخنان رهبر جمهوری اسلامی نوشته است: “سخنان نابخردانه رهبر”، آن‌چنان که یکی از وکلای پرونده به من گفت این اتهام در مرحله بازجویی به اسماعیل وارد نشده بود اما بهروز شاه‌محمدی، قاضی بازپرس شعبه ۷ اوین آن را در کیفرخواست به مجموعه اتهامات اسماعیل افزوده است.

 

به جز عسل محمدی و علی نجاتی که به قید وثیقه آزاد هستند، ۵ متهم دیگر این پرونده در چه شرایطی و کجا نگهداری می‌شوند؟

اسماعیل در بند هفت و امیرقلی و امیرحسین در بند ۴ اوین هستند. ساناز در نسوان اوین و سپیده هم در سالن ۵ زندان قرچک است. سپیده پس از انتشار بیانیه مشترک با نرگس محمدی، به عنوان تنبیه از بند نسوان اوین به زندان قرچک منتقل شد. گفتنی است که بازپرس بهروز شاه‌محمدی برای همه این بچه‌ها وثیقه تعیین کرده است اما علی‌رغم آمادگی برای تامین وثیقه‌ها، با مخالفت امین ناصری، معاون دادستان و سرپرست دادسرای اوین، از آزادی موقت آن‌ها جلوگیری شد. وثیقه ساناز ۳۵۰ میلیون، امیرحسین ۷۵۰ میلیون، امیرقلی ۹۵۰ میلیون، و سپیده و اسماعیل علاوه بر وثیقه قبلی هر کدام یک میلیارد تومان است.

 

در زمان بازجویی با این بازداشتی‌ها چگونه برخورد شده است؟می دانیم که پیشتر و در دور نخست بازداشت اسماعیل بخشی به سختی شکنجه شده بود.

در این دوره اخیر، در حدی که ما اطلاع داریم، شکنجه فیزیکی کمتر صورت گرفته است اما شکنجه روحی، توهین، فحاشی و آزار کلامی و تحقیر شخصیتی همچون یک رویه اعمال شده است. برای نمونه، بازجو پرسشی مقابل زندانی گذاشته و او را برای ۵، ۶ ساعت ترک می‌کند. زندانی که در یک اتاق سرد روی یک صندلی و رو به دیوار نشسته است اجازه ندارد در این چند ساعت از جایش بلند شود و یا حرکتی داشته باشد. با پاهای خواب رفته و درد کمر و گردن، با یک تکان کوچک، فریاد و فحاشی نگهبان روی زندانی آوار می‌شود. این را بیشتر این بچه‌ها تجربه کرده‌اند.

در مواردی، و به طور مشخص در دوره بازجویی‌ها در اهواز که شامل چند تا از این بچه‌ها می‌شود، این بچه‌ها را نصف شب بیدار کرده و همزمان در اتاقی دیگر مشغول شکنجه و کتک‌کاری زندانی دیگری شده‌اند. زندانی که معلوم نبود اتهامش چیست و تمام طول شب فریادهای جگرخراش و زاریش شنیده می‌شد.

در یک مورد مشخص هم؛ امیرحسین محمدی وقتی پاسخ یکی از توهین‌های بازجو را می‌دهد، از سوی بازجوها در اوین برهنه شده و او را کف اتاق خوابانده و دست و پایش را از دو طرف به چند صندلی می‌بندند و رویش آب سرد می‌ریزند و او را ۲۴ ساعت تمام در همین حالت نگه داشته و تنها هر چند ساعت یک بار برگشته و دوباره روی او آب ریخته‌اند.

 

گفته شد در زمان بازجویی هم مانع رسیدن داروهای دیابت امیر امیرقلی به او شده‌اند؟

امیرقلی مدتی که در اهواز بود در قرنطینه زندان مرکزی اهواز نگهداری می‌شد تا آن‌چنان‌که به او گفته بودند مانع دیدارش با اسماعیل شوند. انسولین مورد نیاز امیرقلی نوع خاصی است و در آن مدت هم اجازه نداده‌اند خانواده امیر این دارو را به دست او برسانند و امیرقلی که باید روزی تا چهار بار انسولین بزند عملا برخی روزها تنها یک بار توانسته انسولین بزند و ترس از بالارفتن قند خون و به خطر افتادن جانش موجب شده عملا قید خوردن غذا را بزند. بدن امیرقلی در همین مدت به خاطر آلودگی زیاد قرنطینه دچار زخم‌های زیادی شده که به خاطر دیابت هم بسیار دیر بهبود می‌یابند. البته اکنون در اوین امیرقلی وضعیت پایداری دارد و به انسولین هم دسترسی دارد.

 

ساناز الهیاری اکنون در چه وضعیتی است؟ بنا بر برخی خبرها علی‌رغم پایان اعتصاب غذا، ایشان همچنان زیر فشار و آزارهای روانی است.

ساناز اصلا شرایط جسمی خوبی ندارد. او بدون سابقه بیماری قبلی بازداشت شد اما از سومین ماه بازداشتش، از فروردین ماه، لرزش‌های شدید بدنش شروع شد. رعشه‌هایی که با یکی دو مورد در روز شروع شد و به مرور بیشتر شد. بهداری اوین خواسته ساناز برای تشخیص دلیل لرزش‌ها از سوی متخصص مغز و اعصاب ویزیت شود و به او گفته شده برای این ویزیت درخواست بدهد اما ساناز گفته است تا زمانی که همسرش در اعتصاب است چنین درخواستی نمی‌دهد.

ساناز در این فاصله دو بار هم اعتصاب غذا کرده است. اعتصاب دوم ساناز ۱۳ تیرماه شروع شد و در نهایت یک روز پس از به کما رفتنش، پس از ۱۲ روز به اعتصابش پایان می‌دهد. علاوه بر این‌ها، ملاقات‌ و حتی تماس تلفنی بین امیرحسین و ساناز بدون حکم قضایی حدود یک ماه است متوقف شده و در این مدت جز در یک جلسه با حضور مقامات زندان و بازجویان برای درخواست پایان دادن به اعتصاب امیرحسین، این دو تماس و دیداری با هم نداشته‌اند و همین هم فشار روحی زیادی به هر دو تحمیل کرده است.

در این مدت، با توجه به شرط امیرحسین برای پایان اعتصاب غذا، به ساناز بارها وعده داده‌اند، وثیقه تعیین شده برای آزادی موقت او پذیرفته خواهد شد و او را آزاد می‌کنند و هربار برخلاف وعده‌هایشان عمل کرده، به او شوک وارد کرده، او را آزار داده‌اند و در نتیجه، شرایط جسمی‌اش وخیم‌تر شده است. در آخرین مورد، چهارشنبه گذشته به او گفته‌ بودند اوایل هفته یعنی در چند روز گذشته آزاد خواهی شد. همین وعده‌ها و آزاد نکردن‌ها فشار روحی زیادی به ساناز تحمیل کرده در حدی که روز یکشنبه خانواده ساناز در دیدار با بازجویان و مسئولان زندان تنها یک خواسته داشته‌اند: دیگر به دختر ما وعده آزادی ندهید تا بیش از این آزار نبیند.

 

بنا بر خبرهای منتشر شده وضعیت سپیده قُلیان هم پس از ۶ روز اعتصاب غذای خشک به شدت بحرانی شده بود، چه جزئیات بیشتری در مورد وضعیت ایشان می‌دانیم؟

می‌دانیم که اعتصاب غذای خشک خیلی به سرعت شخص اعتصابی را از پا می‌اندازد. سپیده روز اول مرداد اعتصاب غذایش را شروع کرد. او را روز سوم اعتصاب غذایش، از داخل سلول تا پای تلفن با ویلچر جابه‌جا کرده‌اند. سپیده روز چهارم اعتصاب غذا بیهوش می‌شود. او را در همان وضعیت بیهوشی به بهداری زندان می‌برند. در بیهوشی به او سرم می‌زنند. پس از به هوش آمدن، سپیده به دریافت سرم اعتراض می‌کند و به بند بازمی‌گردد.

همان روز بار دوم سپیده را برای کنترل وضعیت به بهداری برمی‌گردانند و این بار سپیده که به‌ هوش بوده از پذیرش سرم سرباز می‌زند. پرستار بهداری به سپیده پرخاش کرده و به او توهین می‌کند. در نهایت سپیده را ناچار می‌کنند متنی را امضا کند که با مسئولیت خودش از گرفتن سرم خودداری می‌کند و خودش مسئول هر اتفاقی است که برای او بیفتد. سرعت بدتر شدن وضعیت سلامتی سپیده و وخامت حالش موجب شد به خواهش و درخواست خانواده و دو همبند سیاسی‌اش، ندا ناجی و عاطفه رنگریز، روز ششم به اعتصاب غذای خشک پایان داده و وارد اعتصاب غذای تر شده است.

 

امیرحسین محمدی‌فرد با درخواست آزادی همه متهمان هفت‌تپه از ۱۳ تیرماه وارد اعتصاب غذا شد. گفته شده مسئولان دادستانی و اطلاعاتی به او پیشنهاد داده‌اند با آزادی همسرش به اعتصابش پایان دهد.

در این مدت، همچون ساناز، به امیرحسین هم وعده‌های بسیاری داده شده است. برای مجاب کردن امیرحسین به شکستن اعتصابش، در این مدت از باقری رئیس بند ۴ گرفته تا رئیس زندان، نماینده دادستان، نمایندگان وزارت اطلاعات و در نهایت علی القاصی مهر، دادستان تهران، با امیرحسین و در مواردی ساناز دیدار کرده‌اند. به امیرحسین گفته‌اند باید اعتصابش را بشکند، چون این باج‌خواهی است و آن‌ها تسلیم نمی‌شوند. در نهایت با ادامه اعتصاب امیرحسین به او گفته‌اند حاضرند در صورت شکستن اعتصاب غذایش، ساناز را آزاد کنند. امیرحسین با توجه به تشدید بیماری ساناز، پیشنهاد را قبول می‌کند اما مسئولان تاکنون به وعده آزادی ساناز عمل نکرده‌اند و او هم هنوز در اعتصاب است.

روز چهارشنبه؛ نماینده وزارت اطلاعات، دادیار ناظر بر زندان، رئیس زندان و چند مسئول دیگر جلسه‌ای با حضور ساناز و امیرحسین برگزار کرده‌اند. در ابتدای جلسه با تهدید و تشر پیش رفته‌اند و در نهایت به امیرحسین گفته‌اند تعهد کتبی بنویس اگر همسرم آزاد شود، به اعتصابم پایان می دهم. امیرحسین این تعهد را داده است و قرار بوده ساناز اوائل هفته جاری آزاد شود اما روز یکشنبه به پدر ساناز گفته‌اند این باج‌خواهی است و آن‌ها تا امیرحسین که گستاخی می کند، به اعتصابش پایان ندهد ساناز را آزاد نمی‌کنند و تاکید کرده‌اند پس از پایان اعتصاب امیرحسین هم، آزادی ساناز قطعی نیست و تنها ۵۰ درصد شانس دارد و آن‌ها موضوع را بررسی می‌‌کنند. مسئولان زندان همچنان بی آن‌که حکم قضایی صادر شده باشد، مانع تماس و ملاقات ساناز و امیرحسین هم می‌شوند.

دو روز پیش هم رئیس جدید زندان اوین، غلامرضا ضیایی، امیرحسین را فراخوانده و او را تهدید کرده و گفته سرنوشت تو دست من است و کاری می‌کنم از اعتصاب پشیمان شویی و تا در اعتصاب باشی پاسخی نخواهی گرفت. این هم در شرایطی است که امیرحسین تا روز ۲۵‌ام اعتصابش، نزدیک به ده کیلو از وزن بدنش را از دست داده است. علاوه بر این، در یک هفته اخیر تاری دید و سرگیجه‌ امیرحسین زیاد شده، پلاکت‌های خونش پائین آمده و در ساق پاهایش، لخته‌های خون زیادی ایجاد شده است که به گفته پزشکان زندان، ممکن است در صورت بالا رفتن در جریان خون منجر به سکته قلبی شود.

از: ایران وایر

 


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.