فرار از تحریمها با چنگ انداختن به بورس
از زمان اکتشاف نفت در جهان، این مایع سیاه به شکلی حیاتی دنیا را در اختیار خود قرار داد و بیراه نبود که آن را «طلای سیاه» نام گذاردند. نفت نه فقط در حوزه انرژی، بلکه به عنوان ابزاری برای توازن قدرت سیاسی نیز اهمیت بسیاری یافت. در این میان، بخش بزرگی از کشورهای صادر کننده نفت که از چند دهه پیش تولید خود را تحت سیاستهای اوپک کنترل میکردند، در سالهای گذشته کوشیدند تا به شکلهای گوناگون از این قدرت سیاسی بهره جویند. اما سوی دیگر، کشورهایی با منابع عظیم نفت هم بودند که حاضر نشدند به عضویت اوپک درآیند و همین امر، موجب شد که جنگ قدرت بر سر نفت شکل تازهای به خود بگیرد.
روسیه یکی از این کشورها بود که جنگ قدرت سیاسی آن با پادشاهی سعودی در ماههای گذشته و همزمان با تشدید شیوع ویروس کرونا، نشان داد که حالا نفت نه فقط یک «طلای سیاه»، بلکه «سلاحی سیاه» است؛ سلاحی که سعودیها برای مقابله با روسها بهکار گرفتند و با افزایش ناگهانی تولید خود، موجب شدند که قیمت نفت به کمترین میزان خود در ۱۸ سال گذشته برسد. در واقع پادشاهی سعودی حاضر شد به قیمت این کاهش قیمت، اجازه ندهد که روسیه از منابع ممکن برای صادرات نفت استفاده کند.
اما آنچه در این دوران شاهد هستیم، با شوکهای نفتی پیش از خود متفاوت است. پیش از این نیز بازار نفت بارها شوکهای قیمتی متفاوتی را تجربه کرده بود، اما در بیشتر آنها یک عامل مشخص موجب آن شده بود. در چنان شرایطی، بازار با بررسی یک عنصر یکتا، میتوانست تحولات را بررسی کند و به گونهای، امیدوار به بازگشت شرایط عادی بود.
میتوان گفت که بازار امروز درست در شرایط بحران نفتی سالهای ۹۹-۱۹۹۸ از لحاظ قیمت قرار گرفته است و این بدان معنی است که از آن هنگام تاکنون چنین شرایطی را به چشم ندیده بود. تجربههای گذشته موجب شده بود که کارشناسان بازار نفت به فکر ساخت و تنظیم مدلهای قیمتی باشند تا بتوانند «سیستم هشدار پیش از موعد» را تعریف کنند و بر همان اساس، پیشبینیهای لازم را صورت دهند. از زمان «جنگ یوم کیپور» (جنگ اعراب و اسرائیل)، جهش تصاعدی قیمت نفت از بشکهای ۲۰ دلار به ۵۴ دلار، اقتصاد بسیاری از کشورهای صادرکننده نفت را تحت تاثیر قرار داد و البته با توجه به افزایش قیمت بنزین، کل دنیا را نیز زیر سایه خود گرفت. روند تصاعدی قیمت نفت تا سال ۱۹۸۰که به ۱۲۳ دلار رسید، ادامه داشت. عامل اصلی آن جهش، انقلاب ۵۷ در ایران، اشغال سفارت آمریکا در تهران، و شروع جنگ میان ایران و عراق بود که به کاهش عمده نفت در بازار منجر شد. در فاصله سالهای ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۷ هم کشورهای عضو اوپک به تعهدات کاهش تولید پایبند نبودند و فراز و فرود قیمتها در آن دوران، پرنوسان بود. آخرین و مهمترین شوک افزایشی بهای نفت جهان، شاید در سال ۲۰۰۸ بود که همزمان با بحران مالی، نفت در این سال به بالاترین قیمت تاریخ خود (۱۶۵ دلار) رسید.
در تمام موارد گذشته، عوامل تاثیرگذار را میتوان در چارچوب یک عنصر (جنگ، بحران مالی، تحولات سیاسی، قیمت دلار و میزان تولید) بررسی کرد. اما در بحران اخیر، ما با مجموعهای از عوامل روبهرو هستیم. در واقع، همزمان با نشانههایی از بحران مالی در میان دولتها، عدم تعهد به میزان تولید اوپک و البته کاهش میزان خرید، از جمله عواملی است که به صورت متضاد موجب شده است تا دنیای نفت، روزهای دهه ۱۹۷۰ را تجربه کند. با آن که روسیه و پادشاهی سعودی توانستند سرانجام به توافقی برای کاهش سقف تولید برسند، اما نفت به این راحتی به گذشته خود بازنخواهد گشت.
از سوی دیگر، بازار اقتصاد جهانی در سالهای گذشته یک مشتری خریدار خود را از دست داد و همین مشتری حالا به بخشی از صادرکنندگان بدل شده است. ورود آمریکا به بازار صدور نفت، موجب شده است که دستکم تحولات سیاسی در خارج از مرزهای این کشور تاثیر چندانی بر قیمت نداشته باشد. نمونههای عمده آن را میتوان در قیمتها پس از ساقط شدن پهپاد آمریکایی توسط جمهوری اسلامی ایران، حمله به نفتکشها در دریای عمان، و حتی حمله موشکی به آرامکو دید.
با آن که نفت امروز به تدریج اهمیت خود را از دست میدهد، اما نمیتوان آن را بیاهمیت توصیف کرد. نفت تا مدتها همچنان بر اقتصاد کشورهای صادرکننده و واردکننده تاثیر مستقیمی خواهد داشت، اما همین تاثیر را نیز باید با چهار عامل (اندازه شوک، میزان پایداری، میزان وابستگی به درآمدهای نفتی، و عوامل سیاسی داخلی) نیز مطابقت داده شود.
اما تمام این عوامل، بدون در نظر گرفتن عنصری همچون کرونا در جهان مطرح شده است. در واقع، میتوان گفت همانطور که جهان در مقابله با ویروس کرونا به عنوان پدیدهای ناشناخته دچار شوکهای فراوانی شده است، حالا بازار نفت هم در همین حال با عاملی ناشناخته روبهرو شده است؛ عاملی که شاید بتوان گفت تاریخ صنعت و اقتصاد نفت جهان را تغییر داده است. در واقع، اگر ۴ عاملی را که پیشتر به آن اشاره کردیم در مقیاس شیوع کرونا ضرب کنیم، خواهیم دید که شوک کرونا نه فقط موجد بروز بحران در یک منطقه مشخص، بلکه در کل دنیاست، که میزان پایداری آن تا امروز مشخص نیست. در واقع باید گفت دنیا با یک سردرگمی بزرگ روبهروست.
در این میان، آمریکا با ورود به بازار نفت به عنوان صادرکننده، خود را در تعیین متناسب قیمت نفت دخیل میداند. کشورهای جهان در برابر هجوم ویروس کرونا با بحرانهای سیاسی-مالی روبهرو شدهاند و تامین هزینههای درمانی و بودجههای حمایتی از شهروندان، در کشورهای صادرکننده نفت اهمیت بیشتری یافته است. به طور میانگین، کشورهای صادرکننده بودجههای خود را بر اساس نفت حدود ۴۰ دلار تنظیم کردهاند و حالا باید گفت که شاید دوران جدیدی را باید تجربه کنند.
بسیاری تاریخ دنیای مدرن را به دو بخش تعبیر میکنند و بر این باورند که دنیای پساکرونا دنیایی متفاوت است. دنیایی که در آن بسیاری از عناصر پیشین دیگر اهمیت خود را از دست خواهند داد یا به شکلی متفاوت در جریان خواهند بود. در این میان، برخی کارشناسان نفت به همین شکل بر این باورند که گاز و دیگر منابع انرژی تجدیدپذیر جایگاه مهمتری در جهان خواهند یافت. با آن که عواملی همچون لغو سفرها، چه با اتوموبیل و چه با هواپیما، یکی از مهمترین عوامل کاهش مصرف بنزین است، اما باید گفت که این سفرها حتی در دوران پساکرونا هم به این راحتی به حالت عادی باز نخواهند گشت. عواملی همچون بحرانهای اقتصادی و ورشکستگی شرکتهای بزرگ و کوچک در یک دوران کوتاه بازیابی نخواهد شد، و میتوان گفت که این «طلای سیاه» به تدریج دیگر به یک مایع مهم، و نه حیاتی، بدل خواهد شد.
از: ایندیپندنت