با کمی اغماض میتوان گفت کشور چین تنها خریدار نفت ایران است – عکس از محمد حسنزاده – تسنیم
«نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» این همان شعاری بود که سران جمهوری اسلامی و بهطور خاص شخص بنیانگذار انقلاب اسلامی از همان ابتدا در سخنرانیهای خود مدام تکرار میکردند. شاید در مفهوم «استقلال» نگاههای متفاوتی وجود داشته باشد، اما با نگاهی به وضعیت کشور در زمینه صادرات و واردات نشان میدهد وضعیت ایران امروز بهگونهای است که عملاً بخش بزرگی از واردات و صادرات آن توسط کشورهای محدودی تأمین میشود که در صدر آن «چین» است. شاید بیراه نباشد که بگوییم امروز ایران بیش از پیش به کشور چین وابسته شده است.
دو نگاه به وابستگی
سؤالی که برای بسیاری از مردم مطرح است، این است که اساساً مگر وابستگی چیز بدی است؟ مگر قرار است همه نیازهای یک کشور توسط همان کشور تأمین شود؟ در جواب باید گفت در دنیای امروز عمده فعالیتها به شکل تخصصی انجام میشود. در شرایط کنونی کمتر محصولی را میتوان پیدا کرد که تمامی قطعات آن در یک کشور تولید شود. به عنوان مثال جالب است بدانید برای تولید یک گوشی آیفون تولیدکنندگانی از ژاپن، چین، آلمان، سوئیس و آمریکا به مشارکت با یکدیگر میپردازند. این نشان از اهمیت تعامل کشورها با یکدیگر دارد. به صورت کلی حکومتها دو نگاه به این مقوله دارند.
۱- ورود به تمامی صنایع: در این نگاه حکومت به دنبال حداکثرسازی ساخت داخل محصولات است و تلاش میکند در تمامی رشتههای صنعتی و غیرصنعتی ورود کرده و به خودکفایی برسد. شاید بتوان گفت رویکرد ایران و کرهشمالی در این راستا بوده است، نتیجه انتخاب این رویکرد را میتوان در وضعیت اقتصادی این دو کشور مشاهده کرد. در واقع تلاش به ساخت داخل و خودکفایی در تمامی صنایع سبب شده است وضعیت اقتصادی این دو کشور بسیار شکننده باشد. شاید در نهایت این نگاه وابستگی بیشتری با خود به همراه آوردهاست.
۲- نگاه به مزیت رقابتی: در این نگاه حکومت با توجه به ماهیت بازار تلاش میکند منابع را به سمتی هدایت کند که مزیتهای اقتصادی آن کشور در اولویت رشد و توسعه کشور باشند. کشورهایی همچون کره جنوبی و آلمان را میتوان تا حدی در این راستا معرفی کرد.
آیا سیاست خودکفایی موفقیت آمیز بوده است؟
آنچه مشخص است جمهوری اسلامی ایران با سیاستهای سنگین تعرفهای و یارانهای تلاش کرده است تا جای ممکن به رویکرد ادامه دهد که نتیجه آن ورود به رشتههای مختلف صنعت شده است که البته در بسیاری از آنها وضعیت تولیدی مناسبی دیده نمیشود. البته باید گفت شاید تحریمهای گسترده علیه ایران نیز در این راه نقش کاتالیزور داشته است و ایران را بیشازپیش به این سمت برده باشد؛ اما سوال اصلی این است که نگاه به ساخت همه چیز در داخل واقعاً باعث خودکفایی و بهبود وضعیت ایران شده است؟
در نگاه اول به نظر میرسد این اتفاق آنطور که تصور میشد رخ نداده است. شاید بهصورت کلی میزان واردات ایران نسبت به تولید ناخالص داخلی عدد چندان زیادی نباشد، اما با نگاه دقیقتر میتوان فهمید این رویداد از طریق تولید همان کالاها با هزینههای چندبرابری رخ داده است. نمونه آن را میتوان در صنعت خودرو مشاهده کرد. ایران کشوری است که واردات خودرو در آن ممنوع است، اما نتیجه داخلیسازی این صنعت، تولید خودروی بیکیفیت و بدون رعایت استانداردهای بینالمللی است. در واقع به نظر میرسد این جنس از کاهش واردات منفعتی برای کشور نداشته است و حتی در بسیاری از موارد هزینههای اضافی زیادی به کشور وارد کرده است.
وابستگی ایران و چین
براساس اطلاعاتی که گمرک جمهوری اسلامی ایران منتشر کرده است، در یازده ماه ابتدایی سال ۹۸ مجموع واردات کشور ما ۳۹ میلیارد و ۹۴۰ میلیون دلار و مجموع صادرات غیرنفتی ایران مجموعاً ۳۸ میلیارد و ۵۹۷ میلیون دلار بوده است. از مجموع کل صادرات غیرنفتی کشور ۸.۸۷ میلیارد دلار معادل حدوداً ۲۳ درصد از کل سهم چین و از مجموع کل واردات ۱۰.۱۰۶ میلیارد دلار معادل ۲۵.۳ درصد از کل سهم کشور چین است. در واقع از مجموع ۷۸.۵۳۷ میلیارد دلار تجارت خارجی کشور سهم چین معادل ۱۸.۹۷۶ میلیارد دلار یا ۲۴.۱۶ درصد از کل تجارت خارجی کشور ایران است. در نگاه اول برخی از کارشناسان این عدد را نشاندهنده عدد واقعی وابستگی اقتصاد ایران به چین اعلام میکنند اما به نظر میرسد عدد واقعی کمی بزرگتر است، زیرا عدد اعلامی مربوط به صادرات و واردات غیرنفتی کشور است.
میتوان گفت سهم واقعی کشور چین از تجارت خارجی کشور ایران حتی از این آمار نیز بیشتر است. با کمی اغماض میتوان گفت کشور چین تنها خریدار نفت ایران است و تقریباً کل صادرات نفت ایران به این کشور صورت میگیرد. (برآورد سال ۸۹ حدود ۱۰ میلیارد دلار بوده است) از طرفی دیگر بخش بزرگی از صادرات و واردات ایران به کشورهایی همچون امارات متحده عربی نیز در واقع تجارت با کشور چین است. (مجموع تجارت خارجی کشور با کشور امارات در حدود ۱۲ میلیارد دلار بوده است) از این رو شاید بتوان تخمین «۴۰ درصدی» از وابستگی مجموع تجارت خارجی ایران به کشور چین را برآوردی موجه دانست.
آیا این میزان وابستگی به «چین» عادی است؟
شاید برای برخی از افراد سؤال این باشد که کشور چین بهعنوان یکی از بزرگترین اقتصادهای جهان باید سهم زیادی از هر اقتصاد دیگری داشته باشد. از این رو میزان وابستگی تجارت خارجی کشورهای مختلف را میتوان با چین مقایسه کرد.
آمریکا:
سهم چین از اقتصاد آمریکا نسبتاً بزرگ است اما همچنان با ایران فاصله دارد. در حدود ۱۱ درصد از صادرات کشور آمریکا به کشور چین است و ۲۲ درصد از کل واردات آمریکا از کشور چین تأمین میشود.
فرانسه:
کشور چین سهم چندانی از تجارت خارجی فرانسه ندارد. ۴.۳ درصد از صادرات فرانسه به مقصد چین است و ۸.۹ درصد از کل واردات این کشور از چین تأمین میشود.
آلمان:
سهم چین از اقتصاد آلمان نیز چندان بزرگ نیست. ۷.۱ درصد از صادرات کشور آلمان به مقصد چین است و ۱۰ درصد از کل واردات این کشور از چین تأمین میشود.
با بررسی کشورهای دیگر نیز میتوان به این نتیجه رسید که کشور ایران یکی از وابستهترین کشورها به چین است.
فرصتسوزی برجام:
هر کشوری در راستای منافع ملی خود گام بر میدارد و از نظر نگارنده این امر بدیهی است. رویکرد کلی اقتصاد ایران مبنی بر دوریگزینی از غرب و تحریمهای گسترده علیه ایران سبب شده است که عملاً ایران در موضع ضعف قرار گرفته و با دست نسبتاً خالی در مقابل چین قرار گیرد. در سالهایی که برجام به کشور ایران فرصت گستردهای مبنی بر تنوعبخشی به سبد واردات و صادرات کشور میداد، تعلل مسئولین و البته فشار رسانههای داخلی وابسته به جریانهای مخالف دولت سبب شد عملاً فرصت گسترده تنوعبخشی به سبد تجارت خارجی ایران شکست بخورد. شاید اگر پیوندهای محکمتری میان اقتصاد ایران و غرب وجود داشت تحریمها اینقدر ساده بر اقتصاد ایران اجرا نمیشد.
در مذمت «انحصار» در وابستگی:
وابستگی گسترده اقتصاد ایران به کشور چین سبب شده است که نوعی از انحصار در روابط بینالمللی ایران شکل بگیرد و در نتیجه آن ریسک اقتصاد بسیار بالا رود، در چنین وضعیتی میتوان فهمید کشور چین نیز بهسادگی حاضر به امتیاز دادن به کشوری که در موضع ضعف قرار گرفته است نیست. خروج گسترده شرکتهای چینی از اقتصاد ایران بعد از تحریمهای گسترده آمریکا نشان میدهد کشور چین انگیزه لازم برای کمک گسترده به ایران را ندارد و تنها به حفظ حداقلها با ایران کفایت میکند. تنها راه دوری از این اتفاق برای کشور ایران تنوعبخشی به شرکای تجاری خود است. همانطور که هر فرزندی تا زمانی که خود درآمدی نداشته باشد وابستگی شدیدی به والدین خود دارد، اقتصاد ایران نیز چنین وضعیتی پیدا کرده است و تنها راه خروج از این بنبست تنوعبخشی به وضعیت تجارت خارجی کشور است.
از: ایندیپندنت