Sarah Morris/Getty Images/AFP
نگاهی به کتاب «مستحق: چگونه امتیازات مردانه به زنان آسیب میرساند» از کیت مین
کیت مین، استاد فلسفه در دانشگاه کورنل آمریکا، با انتشار کتاب «زن فرمانبر: منطق زنستیزی» در سال ۲۰۱۷ به «فیلسوف جنبش من هم یا #METOO» معروف شد. با این که کتابش عمدتاً برای مخاطب دانشگاهی نوشته شده بود، اما توجه عمومی را به خود جلب کرد و جایزه دوسالانه انجمن فلسفه آمریکا را به دست آورد.
او در این کتاب استدلال کرد که «زنستیزی» الزاماً معادل تنفر یا خصومت برخی مردان علیه تمام یا بخشی از زنان نیست، بلکه فراتر از آن، به کنترل، پاییدن، تنبیه و طرد زنانی اشاره دارد که به هنجارهای رایج جنسیتی اجتماعی تن نمیدهند و سلطه مردانه را به چالش میکشند. او با متمایز کردن دو مفهوم «جنسیتزدگی» و «زنستیزی» تصریح کرد که جنسیتزدگی یا سکسیم مجموعهای از اعتقاداتی است که در جامعه طبیعی و مطلوب جلوه میکند. اما زنستیزی مانند «قدرت پلیس» است که زنان خاطی و سرکش را به خاطر نقض این اعتقادات مجازات و «سر به راه» میکند.
او در کتاب جدید خود به این رشته از مباحثات برگشته است و به مفاهیم «خودمستحقانگاری» و «امتیازات مردانه» پرداخته است که در زبان و زندگی روزمره مردم انگلیسیزبان خیلی کاربرد داشته است و البته برای ما فارسیزبانان تازگی دارد. به گفته او، مردان برای خود یک سلسله «امتیازات مردانه» مانند قدرت سیاسی، در راس امور بودن و فرمانبری دیگران از آنان، اطاعت جنسی و اخلاقی زن و…، قائل هستند. آنان مشخصاً از زنان توقع دارند که از مردان خود در خانه مراقبت کنند، فرزندانشان را نگهداری کنند و خواستههای مادی و غریزیشان را برآورده سازند تا آنان بتوانند به «کارهای مهمتری» رسیدگی کنند. طبعاً، «زنان و دختران به خاطر رعایت نکردن خواستههای مردان مجازات میشوند و این کار نه تنها به دلیل خودمستحقپنداری بیش از حد مردان صورت میگیرد، بلکه ساختارهای اجتماعی هم به آن زمینه میدهد و تقویتش میکند.»
این ارزشها و مناسبات کم و بیش در جوامع آسیایی و غربی حاکمند، و نکته جالب این است که مخاطب و بستر مباحثات این کتاب بیشتر غربیها هستند تا مردمان جوامع دیگر.
این روزها بحث تعرض و تجاوز مردان قدرتمند به زنان و دختران بزرگسال و خردسال در ایران و افغانستان داغ است. خانم مین تجاوز و تعرض به بدن زن را بخشی از مجموعه «امتیازات مردانه» به حساب میآورد. زیرا مردان به رغم تمایل نداشتن و «نه گفتن» صریح زنان، به آنان دستاندازی و تجاوز میکنند. انگار «بدن زن» ساحت مخصوص آنان است و نارضایتی زنان هیچ اهمیتی ندارد.
ادعای مالکیت بر بدن زن به خشونت و ترور نیز کشیده میشود. نویسنده به گروهی مردانه به نام «Incel» اشاره میکند که مخفف «باکرههای ناخواسته» در زبان انگلیسی است. این گروه از مردان که غالباً مردسالار و نژادپرستند، مدعیاند که زنان و دختران رابطه جنسی را از آنان دریغ میکنند و با پسران پولدار و سیاهپوست رابطه و همباشی دارند. اعضای این گروه نه تنها خشونتهای ناموسی را ستایش میکنند، بلکه برخی از آنان دست به کشتار گسترده زنان نیز میزنند. مین باور دارد که این گروه بخشی از جامعه بزرگتر مردسالار است که خواست و مالکیت زنان بر بدنشان را قبول ندارد و وظیفه آنان را اطاعت از مطالبات جنسی مردان میپندارد. او البته به مردان قدرتمندی چون دونالد ترامپ هم اشاره میکند که با وجود چنان تعرضاتی به زنان، همچنان در راس امور قرار دارند و مواخذه نمیشوند.
کیت مین در کتاب قبلی خود اصطلاح «مردهمدلی» یا (Hipmathy) را جا انداخت که بازی ظریف زبانی با کلمه (Sympathy) یا «همدلی» در زبان انگلیسی است. به گفته وی، مردم معمولاً حرف مردان قدرتمند و مشهور را بیشتر باور میکنند تا زنان قربانی تجاوز و تعرض را. در جریان افشاگریهای پرسر و صدای جنبش معروف #METOO، زنان قربانی متهم میشدند که به خاطر شهرتطلبی و منافع مالی به مردان مشهور تهمت میزنند. حتی برخی مدعی بودند که تعدادی از قربانیان به خاطر «چهره معمولی یا زشت» نمیتوانستند هدف تجاوز قرار گیرند، یا ادا و اطوار دلبرانه باعث تجاوز و تعرض به قربانیان شده است. اما نویسنده به خوانندگان خود یادآوری میکند که «زنستیزی، هر دختر یا زنی را فارغ ویژگیهای فردی و رفتاری، مورد هدف قرار میدهد.» به همین خاطر، زنان و دختران چه در جوامع اسلامی و چه جوامع غربی، فارغ از شیوه رفتار و پوشششان، در معرض تعرض و تجاوز قرار میگیرند.
بخشی از کتاب به قدرت سیاسی اختصاص دارد که اغلب «عرصه مردان» به حساب میآید. هرچند در برخی کشورها زنان قدرتمندی در راس دولتها و احزاب سیاسی قرار دارند، اما سهم زنان از قدرت سیاسی و مدیریتی در مقایسه با مردان پایین است. از نظر نویسنده، یک دلیل آن این است که مردم ویژگیهای خاصی به زنان نسبت میدهند و در نتیجه ایشان را شایسته رهبری و اعتماد نمیدانند. مثلا، مردم تصور میکنند که زنان به خاطر «عاطفی و نرم بودن» توانایی گرفتن تصمیمهای سخت را ندارند یا غالباً مطیع و همگام با دیگرانند. نیز، توقعاتشان از سیاستمداران و مدیران زن به مراتب نسبت به مقامات و رهبران مرد بالاست. به همین خاطر، در انتخابات ریاست جمهوری قبلی در آمریکا، هیلاری کلینتون با وجود شایستگیهای زیاد انتخابات را به دونالد ترامپ باخت که رفتارهای زشتی از وی سر زده و تواناییاش برای اداره کشور زیر سوال رفته است.
به باور نویسنده، برخی از پیشرفتها در روابط زنان و مردان در چارچوب خانواده رخ داده است، ولی هنوز هم سطح نابرابری جنسیتی در این نهاد بالاست. از جمله، زنان شاغل دو برابر مردان شاغل در خانه کار میکنند. معمولا در جامعه و اقتصاد مردسالار، به کار خانگی، مانند رسیدگی به امور منزل و کودکان ارزشی داده نمیشود. ولی نویسنده به گزارش موسسه آکسفام اشاره میکند که به گفته آن، «ارزش مالی کار خانگی زنان در سطح جهان بالغ بر ۱۰ تریلیون دلار در سال است.» جامعه زمانی خواهد توانست بهای مالی و انسانی کارخانگی را درک کند که خانوادهها برای نگهداری و نظافت خانه و مراقبت از کودکان پول بپردازند.
از: ایندیپندنت