با شدت گرفتن مشکلات معیشتی مردم، تعداد زنان دستفروش در مترو هم روزبهروز در حال افزایش است.
لادن صبا، شهروندخبرنگار، تهران
با شدت گرفتن مشکلات معیشتی مردم، تعداد زنان دستفروش در مترو هم روزبهروز در حال افزایش است. آنها به علت غیررسمی بودن شغل خود از حمایت قانونی برخوردار نیستند. بنابراین اغلب یا خودشان مشکلات خود را حل میکنند یا به گونهای با آن کنار میآیند. آزار جنسی یکی از مشکلاتی است که بسیاری از این زنان بارها با آن مواجه شدهاند؛ اما صدایی از آنان در رسانهها شنیده نمیشود، گویا مشکلات آنها مانند شغلشان به رسمیت شناخته نمیشود. با ۱۲ زن که در مترو دستفروشی میکنند، همراه شدهایم. روایتهای تکاندهنده آنان را از آزار جنسی را در گزارش زیر میخوانید.
***
مترو در کنار همه معایبش، برای بعضی از این زنان دارای مزیتی است که در شغلهای قبلی خود از آن محروم بودهاند. واگنهای زنانه به دستفروشان زن انگیزه کار کردن میدهد و برای آنان امنیتی نسبی به ارمغان میآورد که قبلا از آن بیبهره بودند. «پریسا»، زن شالفروشی که شش سال است در مترو کار میکند، درباره مهمترین مزیت کار در مترو میگوید: «بهترین خوبی اینجا این است که حداقل کسی به تو تعرض نمیکند، در کارهای قبلی همهجا به من آسیب میزدند، در یک رستوران کار میکردم که خیلی برایم خوب بود؛ چون میتوانستم غذای رایگان برای خانوادهام بیاورم؛ اما یک روز صاحبکارم سعی کرد به من نزدیک شود و به بدنم دست بزند. من هم کارم را ترک کردم، رفتم در یک کفشفروشی که آنجا هم حرفهای ناجور و رکیکی شنیدم که گفتنی نیست. از آنجا آمدم بیرون و رفتم در مانتوفروشی کار کردم که آدم خوبی بود. سه سال آنجا بودم؛ اما بعد از به دنیا آمدن بچهام، مجبور شدم کارم را ترک کنم.»
«آزاده» که قبل از کار در مترو به نظافت منزل مشغول بوده، معتقد است: «وقتی در واگن زنانه هستی، نسبتا در امان هستی. کار قبلیام را دوست داشتم؛ اما بعضی وقتها ما را به مکانهای ناجور میفرستادند، مردم زنگ میزدند، شرکت هم که نمیدانست طرف چهطور آدمی است؛ ما را میفرستاد، اتفاقهای بد، زیاد افتاد؛ من هم مجبور شدم کارم را عوض کنم.»
«پوپک» تجربه کار در چند رستوران را دارد که نهایتا به علت آزار مجبور به ترک کار خود شده است: «چند جا سر کار رفتم؛ یکجا ظرف میشستم، جای دیگر آشپزی میکردم، یک جا سفارش غذا از مشتری میگرفتم، هرجا میرفتم، طرف به من پیشنهاد رفاقت میداد، من هم دیگر نمیرفتم، حداقل در واگن زنانه کسی به تو پیشنهاد دوستی نمیدهد.»
بیشتر زنان دستفروش از کار کردن در واگن زنانه مترو احساس امنیت بیشتری نسبت به محیطهای کاری پیشین خود میکنند؛ اما این به معنای پایان تجربه آزار جنسی برای آنها نیست. زنان دستفروش در مترو هم تجربیات پرشماری از آزار جنسی در همین محیط دارند. این آزار از سوی سه گروه شامل ماموران، همکاران مرد و مسافران به آنان تحمیل میشود.
با توجه به اینکه دستفروشی در مترو قانونی نیست، مواجهه با ماموران یکی از مشکلات هر روزه آنان است. توقیف اجناس تجربهای است که بسیاری از این زنان در مدت کار در مترو با آن روبهرو بودهاند. برخی از ماموران به بهانه توقیف اجناس به آنان پیشنهاد «رابطه دوستی» یا «رابطه جنسی» میدهند. «آلاله» در این رابطه میگوید: «اجناس را میگیرند و میگویند؛ چهار صبح باید بیایی فلانجا تحویل بگیری. خب آدم قید اجناسی را که با خون دل تهیه کرده، میزند.»
«شهلا» یکی دیگر از قربانیان آزار جنسی ماموران از تجربه خودش میگوید: «در ایستگاه منتظر قطار نشسته بودم که مامور آمد، وسایل من را برداشت و رفت بالا؛ من هم دنبالش رفتم، یکعالم خواهش کردم که وسایل را بده. گفت چرا اینجا کار میکنی، تو خوشگلی، حیفی؛ برایت کار پیدا میکنم. اینجا برایت خوب نیست، گفتم نمیخواهم من اینجا را دوست دارم. هر چقدر اصرار کرد، قبول نکردم. معلوم بود میخواهد از من سوءاستفاده کند. عصبانی شد و گفت برو وسایلت را نمیدهم.»
هنگامی که ماموران جنس «آمنه» را توقیف میکردند، برای پس گرفتن اجناس مراجعه نمیکرد: «یکبار رفتم دنبالش؛ میگفت شماره بدهم، دوست شویم تا وسایلت را بدهم. من هم پشیمان شدم. بعد از آن هر وقت جنسهایم را میگرفتند، دیگر دنبالش نمیرفتم.»
علاوه بر ماموران ، برخی از دستفروشان مرد، گروه دومیاند که همکاران زن خود را مورد آزار قرار میدهند. با «روشنک» سوار قطار میشویم تا در ایستگاه بعدی به مصاحبه ادامه دهیم. او مشغول تبلیغ اجناسش است که ناگهان ساکت میشود؛ میآید کنارم و با اشاره به یک مرد دستفروش میگوید: «بعضی از اینها خیلی هیز هستند؛ مثل این، وقتی میآیند من دیگر تبلیغ اجناسم را نمیکنم.»
«توران» از مواجهه با همکاران مرد در واگن زنانه میگوید: «ما نمیتوانیم به واگن آقایان برویم، چون برویم آنجا، سالم برنمیگردیم. اما آنها به واگن زنان برای تبلیغ میآیند. بعضی وقتها عامدانه به ما تنه میزنند.»
بیشتر دستفروشان زن در واگنهای زنانه مشغول به کار هستند؛ به همین علت برخورد کمتری با مسافران مرد دارند. برخی از آنان که تجربه کار در واگنهای مردانه دارند، مورد آزار قرار گرفتهاند. «شهین» میگوید: «من قبلا در واگن آقایان میرفتم. با اینکه چندین ماه آنجا کار میکردم؛ هر وقت میخواستم بروم، نگران بودم؛ بهخاطر حرفهایی که میشنیدم، خیلیها دنبال خرید جنس نبودند، نیتشان چیز دیگری بود. واقعا اذیت شدم.»
واگنهایی در مترو تهران وجود دارد که نیمی از آنها، تنها به زنان اختصاص داده شده است؛ یعنی یک جداکننده شفاف و شیشهای، زنان را از مردان جدا میکند. در حالی که مردان امکان دیدن داخل نیمه دیگر واگن را از بالای جداکننده یا از پشت آن دارند. این موضوع موجب میشود، برخی از زنان دستفروش به علت احساس عدم امنیت از نگاه خیره بعضی از مردان، تمایل نداشته باشند تا در واگنهایی که نیمی از آن در اختیار زنان است، به تبلیغ اجناس خود بپردازند.
زنان دستفروش استراتژیهای گوناگونی را در مقابل آزار بهکار میگیرند که عدم واکنش به آزار یکی از آنها است. «مهناز» در اینباره گفت: «اگر اذیتم کنند، واکنش نشان نمیدهم؛ چون نتیجهای ندارد، حتی داد و بیداد هم کنم، بیشتر آبروی خودم را میبرم. دو نفر دیگر هم ببینند، بقیه هم متوجه میشوند چه خبر است. مردها اینجور وقتها طرف همدیگر را میگیرند.»
برخی از آنان هم درگیر میشوند. «لیلا» از تجربهاش گفت: «پسری مزاحمم شد؛ با هم جروبحث کردیم، دعوایمان شد. من هم با مشت زدم توی سینهاش.» «لاله» از راهکار خود در مواجهه با آزار میگویم: «تیپی که میآیم اینجا، با وقتی میروم بیرون فرق دارد. اینجا کاملا رسمیام. بیرون با آرایش و کاملا شیک، با این حال خیلی مزاحمم میشوند؛ من هم میگویم شوهر دارم برو، اینجا نمان.»
چرا دستفروشان زن به شکل انفرادی با آزار جنسی مبارزه میکنند؟ چرا بار این مبارزه انفرادی تنها به دوش خود آنان است؟
یک پژوهشگر حوزه زنان که سالها روی مشکلات عموم زنان تحقیق کرده است، میگوید: «عدم وجود قوانین حمایتی از زنان آزاردیده، سبب شده زنان خود دست به کار شوند و در برابر آزار جنسی از خودشان محافظت کنند. همانطور که شما در این گزارش آوردهاید، بسیاری از زنانی که در شغلهای قبلی با آزار روبهرو شدهاند؛ با پناه آوردن به واگنهای زنانه مترو، به دنبال محیط امن برای اشتغال هستند. اما در این شغل نیز با آزار مواجه میشوند، این موضوع نشان میدهد که تفکیک جنسیتی نه تنها مانع از آزار دیدن زنان نمیشود؛ بلکه باعث کاهش فرصتهای اقتصادی برای آنان نیز میشود.»
این پژوهشگر ساکن تهران که به دلایل امنیتی نمیخواهد نامش منتشر شود، میگوید: «حمایت قانونی از زنان آزاردیده و افزایش آگاهی جامعه در این خصوص سبب میشود، زنان در همه واگنها امنیت را تجربه کنند و به کار مشغول شوند.» او عدم بازتاب رسانهای آزار آنان را دلیل دیگری برای مبارزه انفرادی آنان عنوان میکند و میگوید: «در واقع، این زنان صدایی در رسانهها ندارند تا به معضل آنان بپردازد. با توجه به اینکه دستفروشی در مترو قانونی نیست، بسیاری از زنان از مراجعه به پلیس اجتناب میکنند. بازتاب مسائل آنان در رسانهها میتواند به کاهش این مسائل کمک کند.»
عدم وجود نهادهای مدنی حامی دستفروشان موضوع دیگری برای این است که زنان دستفروش راهی برای به اشتراک گذاشتن تجربیات خود نداشته باشند. پژوهشگر حوزه زنان به نکته تلخ دیگری درباره عدم حمایت نهادهای مدنی از دستفروشان اشاره میکند: «البته با توجه به اینکه فعالیت مدنی هر روز بیشتر از گذشته، هزینه امنیتی سنگینی به همراه دارد، در واقع جامعه مدنی آنقدر ضعیف شده که توانی برای مقابله با مشکلات گروههای مختلف از جمله زنان دستفروش را ندارد.»
از: ایران وایر