طی چند ماه گذشته چندین تحصن و تجمع صنفی از سوی معلمان در ایران انجام گرفته است که در بیشتر آنها به غیر از تلاش برای احقاق خواستههای صنفی، نبودِ عدالت آموزشی برای دانشآموزان نیز مطالبه شده است.
در تجمعات روزها و ماههای اخیر فرهنگیان که در بیش از ۳۰۰ شهر و روستای ایران برگزار شد، به نظر میرسد که چهرههای وابسته به حکومت جمهوری اسلامی تلاش کردند تا اعتراضات معلمان را تنها «دغدغههای مالی و جزییات رتبهبندی معلمان» عنوان کنند. این در حالی است که اعضای کانون صنفی معلمان بارها تکرار کردهاند که به طور کلی «فقدان عدالت آموزشی» مورد اعتراض آنهاست.
«رادا مردانی»، معلم و اعضای کانون صنفی معلمان ایران در گفتوگو با «ایرانوایر» میگوید، عدالت آموزشی در نظام آموزش و پرورش ایران، در وضعیت «بسیار اسفناکی» قرار دارد. همچنین «پژمان موسوی»، روزنامهنگار و کارشناس رسانه، با انتقاد از رویه رسانههای ایران در مورد توجه قرار ندادن موضوع عدالت آموزشی، به «ایرانوایر» میگوید، خلاء دیده نشدن این کمبود در رسانههای ایران به تبعیض و ظلم در حق دانشآموزان ایرانی افزوده است.
***
امکان تحصیل رایگان، وجود امکانات کامل آموزشی در مدارس دولتی، حق آموزش زبان مادری، حمایت از سلامت کودکان، ایمنی مدارس، تغییر در محتوای کتب درسی متناسب با تغییرات مورد نیاز جامعه امروز از اصلیترین دغدغههای جامعه فرهنگیان و کانونهای صنفی معلمان در دهههای اخیر بوده است. مباحثی که تاکنون در سرفصل تصمیمگیریهای مسئولان آموزش و پرورش و سیاستگذاران این مجموعه نبوده است. پاسخ به این خواستهها نیز بیشتر با سرکوب، بازداشت و اخراج از مدارس و یا وعدههایی در آینده همراه شده است.
در آخرین تجمع سراسری فرهنگیان که روزهای شنبه و یکشنبه، نهم و دهم بهمنماه سال جاری برگزار شد، چندین معلم بازداشت شدند. وزیر آموزش و پرورش ایران نیز اعتراضات اخیر را «تلاش ضدانقلاب برای گرفتن ماهی از آب گلآلود» تعبیر کرد.
جای خالی عدالت آموزشی در ایران؛ عمد یا سهو؟
«رادا مردانی»، مشاور تحصیلی در پایه اول متوسطه مدارس تهران و عضو کانون صنفی معلمان ایران «تقابل دغدغههای حکومتی و دینی با آموزش نوین و علمی» را مهمترین معضل در «عدم وجود عدالت آموزشی» میداند.
او به «ایرانوایر» میگوید: «در نظامی که هیچگونه عدالتی وجود ندارد، نبود عدالت آموزشی در مدارس چندان عجیب نیست. مدیران نظام میخواهند عدالت را طبق ایدئولوژی دینی خود تعریف کنند و به همین دلیل است که شاهد اجرای انواع محتواهای ایدئولوژیک در کتب درسی و برنامههای مدارس هستیم. تفکری که از اصل اعتقادی به مدارس مدرن و جهانیسازی روند آموزشی در ایران ندارد؛ چرا که اگر چنین عقیدهای وجود داشت، روحانیونی که به لحاظ رتبه و آگاهی علمی مورد تایید جامعه معلمان در ایران نیستند، وارد مدارس نمیشدند. در شرایطی که قدرت سیاسی از بالا اعمال نفوذ میکند و در تلاش برای اجرایی کردن منویات خود است، عدالت هم رخت میبندد. حالا دو سال است که به بهانه کرونا، کلا مدارس را تعطیل کردهاند و آموزش آنلاین نیز با زیرساختهای ناقصی که داریم، منجر به گسترش بیسوادی در دانشآموزان شده است. البته پیشتر هم، در سالهای قبل از کرونا از تخصیص کمترین بودجه مالی برای مدارس دولتی خودداری میکردند تا مدارس مجبور شوند از جیب خانوارهای فقیر خرج کنند.»
این معلم که پیش از این چندینبار به دلیل حضور در تجمعهای صنفی بازداشت شده است، میافزاید: «دغدغه اصلی ما معلمان و فعالان صنفی در این سالها، همین فقدان عدالت آموزشی برای کودکان و همکاران بوده است؛ اما حکومت تلاش دارد تا همین ارزشهای حداقلی و ملی را که به واسطه فرهنگ چندین هزار ساله در باطن معلمها و خانوادهها مانده است، با سرکوب و ورود روحانیت به مدارس، به فساد بکشاند. یکی دیگر از همین نوع تلاشها هم تحمیل وزیری برای نظام آموزش و پرورش است که حتی مورد قبول ۵ درصد از جمعیت فرهنگیان کشور نیست؛ یا در موردی دردناک، در سالهای اخیر از دانشآموزان و نوجوانانی که مجبور به ترک تحصیل شدهاند و کمسواد هستند، برای سرکوب و بازداشت معلمان در تجمعات سوءاستفاده کردهاند. چنین رفتارهایی یعنی کنار گذاشتن کامل عقلانیت و استفاده از زور و سلاح. من در حال حاضر در مدارس دولتی مشغول بهکار هستم و کمبود امکانات و پوچ بودن اکثر محتوای کتب درسی واقعا آزاردهنده است.»
در شرایطی که بنابر برخی از آمارهای رسمی، حدود یکسوم از جمعیت دانشآموزان ایرانی به دلیل مشکلات اقتصادی و نبود عدالت آموزشی در سالهای اخیر «ترک تحصیل» کردهاند، به نظر نمیرسد برنامه مدونی از سوی مدیران وزارت آموزش و پرورش ایران برای بازگشت این کودکان به مدارس و حمایت از آموزش باکیفیت و رایگان در دست تهیه باشد.
پوشش رسانهها در مورد کیفیت آموزش در ایران چگونه است؟
«پژمان موسوی»، روزنامهنگار و سردبیر مجلههای «مروارید» و «تجربه»، درباره نقش مطبوعات در انعکاس مشکلات حوزه آموزش و پرورش و فقر عدالت آموزشی، از «ترجیح رسانهها به ورود در حوزههای سرمایهداری و اقتصادی» به عنوان آفت اصلی مطبوعات طی سالهای اخیر میگوید.
به گفته این روزنامهنگار مشکلات آموزشی و ناعدالتی در استانهای کمبرخوردارتر بیشتر از استانهای مرکزی و پایتخت است و کمتر رسانهای علاقه دارد، خبرنگار خود را برای تحقیق و انتشار گزارش میدانی باکیفیت به این استانها بفرستد.
او همچنین توضیح میدهد: «حتی در سوژههای اجتماعی برای مثال گاهی سوژه کولبرها در تیتر رسانهها قرار میگیرد، اما مساله مهم عدالت آموزشی را که همیشه معضل بوده و هست، به دلیل تکراری بودن کنار میگذارند. این ضعف باید از بین برود و رسانهها نباید از تکرار دغدغههای مهمی که آینده کشور وابسته به آن است، خسته شوند.»
این روزنامهنگار ادامه میدهد: «مشکل دیگر هم این است که طی یک دهه گذشته، هر سوژهای که نهادهای قدرت و سرمایه علاقه داشتهاند، توسط رسانهها پررنگ شدهاند و کمتر به مشکلات اجتماعی و ریشهای پرداخته شده است. از رسانههای حکومتی مانند صداوسیما که اصلا هیچ انتظاری نیست؛ زیرا فقط به صورت نمایشی و گذرا از این معضلات رد میشوند. رسانههای محلی هم که بخواهند پوشش دهند، با انواع و اقسام تهدیدها و تعطیلیها مواجه میشوند. گاهی برخی از سلبریتیها در شبکههای مجازی کمپینهایی را مثلا برای مدارس سیستانوبلوچستان راه میاندازند که نتیجه آن کارها در حد قرص مسکن هم نیست. معضلات اجتماعی با تبدیل یک مدرسه کپری به مدرسهای آجری حل نمیشوند و همتی ملی و حاکمیتی را میطلبند.»