عبدالرحمن الراشد: تامین نفت، لزوم ادامه همگرایی با هر سه ابرقدرت جهان

چهارشنبه, 3ام فروردین, 1401
اندازه قلم متن

با ادامه تنش بین آمریکا و چین و نبرد روسیه و غرب در اوکراین، اهمیت نفت در حال افزایش است

تقاضا برای تولید نفت افزایش یافته است و کشورهای بسیاری می‌خواهند میزان تولید نفت افزایش یابد – FRED TANNEAU / AFP

چراغ اغلب بیلبوردهای تجاری آمریکایی در مسکو خاموش شد و جز چند مورد محدود از جمله رستوران‌های زنجیره‌ای برگر کینگ، سایر شرکت‌های آمریکایی تعطیل شدند و ۸۴۷ شعبه از رستوران‌های مک‌دونالد و شرکت‌های آمریکایی دیگری همچون اپل، بویینگ، آدیداس، هتل‌های ماریوت و سیتی بانک فعالیت‌های خود را به حالت تعلیق درآوردند. تنش در فضای سیاسی به سطح بی‌سابقه‌ای رسیده و از دید طرف‌های روسی و آمریکایی، درگیری یک مبارزه وجودی شده است که در آن جز رویارویی مستقیم و مسلحانه، از تمام ابزارها و گزینه‌های دیگر استفاده می‌شود.

در همین حال، جمهوری اسلامی ایران پس از چند دهه تحریم و انزوای بین‌المللی، در آستانه خروج از تنگنا است؛ در حالی‌ که روسیه به مرحله‌ای دشوار از انزوا و تحریم‌های شدیدتر اقتصادی غرب وارد می‌شود. در این میان، تنش بین آمریکا و چین نیز همچنان ادامه دارد.

در این فضای پرتنش، جهان بار دیگر به اهمیت منابع و کریدورهای نفتی در درگیری‌های ژئوپلیتیکی و ایجاد ائتلاف‌ها پی برده و ارزش و اهمیت آن را دریافته است. در پایان سال ۲۰۲۱، شعارها و فراخوان‌های زیست‌ محیطی علیه استفاده از نفت و فراورده‌های آن بر صحنه جهانی حاکم بود و طرف‌های متعدد کاهش تولید نفت را مطرح می‌کردند، اما امروز تقاضا برای تولید نفت افزایش یافته است و کشورهای بسیاری می‌خواهند میزان تولید نفت افزایش یابد.

این در حالی است که چندی پیش، شاهزاده محمد سلمان، ولیعهد عربستان سعودی، با اشاره به آینده اقتصادی عربستان سعودی، درباره اهمیت نفت، تغییراتی که جهان شاهد آن است و آنچه در مورد کاهش نقش نفت در درآمدها مطرح شده بود، صحبت کرد. او گفت: «با اینکه عربستان سعودی در تلاش برای بهره‌برداری از منابع اقتصادی غیرنفتی خود است، نفت تا اواسط قرن جاری همچنان برای جهان یک نیاز اصلی باقی خواهد ماند.» و دیری نپایید که پیامدهای حمله روسیه به اوکراین و بازگشت بازارهای مصرف‌کننده به سمت حداکثر ظرفیت، پس از وقفه‌ای نزدیک به دو سال به دلیل همه‌گیری کرونا، این واقعیت را آشکار کرد.

امروز در جهان هیچ گزینه جدید و قابل‌اعتماد دیگری که جایگزین نفت شود، وجود ندارد و جهان تا حدودی در شرایط قرن گذشته به سر می‌برد. منابع انرژی همچنان حائز اهمیت‌اند، آبراه‌ها در خطوط کشتیرانی نقش حیاتی ایفا می‌کنند و موازنه‌گرایی در سیاست‌های ژئوپلیتیکی و محاسبات کشورهای بزرگ و نهادهای دفاعی مانند پیمان ناتو همچنان ادامه دارد.

در واقع، نفت اهمیت و نقش خود در تنش‌های منطقه‌ای و بین‌المللی را از دست نداده و با ادامه تنش بین آمریکا و چین و نبرد روسیه و غرب در اوکراین که جهان را به مرحله جدیدی از تحولات ژئوپلیتیکی وارد کرده، اهمیت نفت در حال افزایش است.

تحولات اخیر مستلزم تفکر و ژرف‌اندیشی در این زمینه است که چگونه یک منطقه نفتی مهم می‌تواند برای جلوگیری از کشانده شدن به سمت درگیری‌ها تلاش کند تا در فضایی دور از جنگ و کشمکش، آسوده بماند. تردیدی نیست که دستیابی به توازنی که بتواند اوضاع پیچیده و پرتنش کنونی را مدیریت کند، بسیار دشوار است. با این حال، اغلب صادرات نفتی کشورهای حوزه خلیج فارس، به‌ویژه عربستان سعودی، به چین و هند می‌رود؛ در حالی‌ که رابطه کشورهای یادشده با اروپا و ایالات متحده همچنان قوی و مستحکم است. از سوی دیگر، ضرورت ایجاد تعادل در بازار نفت مستلزم همکاری کشورهای حاشیه خلیج فارس و روسیه است که در حال حاضر در وضعیت خطرناک درگیری با آمریکا و اروپا قرار دارند.

اکنون با توجه به این واقعیت که در شرایط کنونی، فضای گسترده‌ای برای تحرکات و گرایش‌های سیاسی وجود ندارد، ایجاب می‌کند که عربستان سعودی و سایر کشورهای حوزه خلیج فارس روابط قوی و مستحکم خود با ایالات متحده، چین و روسیه را حفظ کنند. بدون شک این موضوع با در نظر گرفتن اینکه میان ما و ایران سازگاری وجود ندارد و ما نمی‌توانیم به دولت ایران اعتماد کنیم، بیش از پیش پیچیده و بغرنج شده است؛ زیرا در صورت پایان یافتن تنش بین تهران و واشنگتن، ایران به عنوان یک بازیگر منطقه‌ای با دو ظرفیت مختلف (صادرکننده نفت و شریک تجاری) به عرصه رقابت وارد می‌شود.

البته صحنه تحولات کنونی را نباید به هیچ‌وجه با دوره جنگ سرد ۱۹۴۷ تا ۱۹۹۱ مقایسه کرد. تفاوت مهم در این مسئله نهفته‌ است که در آن زمان، ما به دلیل منافع مشترک در کنار اردوگاه غرب بودیم؛ زیرا غرب بزرگ‌ترین واردکننده نفت و حافظ گذرگاه‌های انتقال نفت بود؛ اما امروز با وضعیت متفاوتی روبه‌روییم؛ چین بزرگ‌ترین واردکننده نفت است و قصد ندارد به جنگ و کشمکشی که احتمال وقوع درگیری‌های منطقه‌ای را افزایش می‌دهد، وارد شود. بنابراین منافع منطقه مستلزم حفظ رابطه معقول و متناسب با هر سه ابرقدرت متخاصم است که همگی متحدان ما به شمار می‌روند. با این حال، رسیدن به این هدف و برآورده کردن این خواسته کار آسانی نیست، به ویژه هنگامی‌ که تنش میان قدرت‌های بزرگ همان‌گونه که در حال حاضر در اوکراین جریان دارد، افزایش می‌یابد.

تردیدی نیست که ما این واقعیت را می‌دانیم که بر تحولات و رخدادهایی که در خارج از منطقه ما اتفاق می‌افتد، تاثیر محدودی داریم. پس راه‌حل چیست؟ همگرایی با یک ابرقدرت و روی‌ گرداندن از سایر ابرقدرت‌ها؟ اتخاذ چنین تصمیمی بسیار دشوار است و برای اینکه بتوان در مورد آن چیزی گفت، خیلی زود است. البته قدرت‌های بزرگ سرانجام به محدوده قدرت خود و تهدیدهایی که متوجه آن‌ها است، پی خواهند برد و درمی‌یابند که ادامه کشمکش و بحران نه منفعتی برای آن‌ها دارد و نه به سود سایر کشورهای جهان است. بنابراین امیدواریم درک این حقیقت زیاد طول نکشد و قدرت‌های بزرگ پیش از اینکه اوضاع از کنترل خارج شود، این واقعیت حساس را دریابند.

برگرفته از روزنامه الشرق الاوسط

از: ایندیپندنت


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.