با استناد به وقایعی که از سالهای دور تا کنون رخ داده است، میتوان دریافت اگرچه مردم ایران همواره سمپاتی عاطفی به فرانسه داشتهاند اما موضع گیریهای فرانسه درقبال ایران فرآیندی منفی داشته است.
مذاکرات اخیر با ۱+۵ در ژنو در مجموع بسیار مثبت و با پیشرفتهای بسیاری همراه بود، اما در حاشیه این مذاکره نکاتی به چشم میخورد که قابل تحلیل است. درنشست اخیر مشاهده شد اکثر کشورها با میل به تفاهم و توافق با ایران بر سر مسئله هستهای در نشست ژنوحضور پیدا کرده بودند، این در حالیست که نماینده فرانسه در این نشست با اهدافی از پیش تعیین شده سعی در منفی ارزیابی کردن نتایج این مذاکره برای ایران داشت.به همین دلیل با زیر پا گذاشتن این تعهد که مذاکره باید پشت درهای بسته صورت گیرد، لورن فابیوس وزیر امور خارجه فرانسه با واکنشهایی که پس از مذاکره نشان داد در واقع صدای خود را به گوش اسرائیل و اعراب رساند. بنابراین یکی از عواملی که اجازه نداد مذاکرات ۱+۵ در ژنو نتیجه موفقیت آمیزتری داشته باشد بیش از هرچیز رفتارهای وزیر امور خارجه فرانسه بود. اما این حاشیهها بعد دیگری نیز داشت؛ همانطور که ویلیام هیگ، وزیرامورخارجه انگلیس و کاترین اشتون اعلام کردند، دید این دو نسبت به مذاکره اخیر در ژنو بسیار مثبت و سازنده بوده است. البته لازم به ذکر است دشمنی فرانسه با ایران به سالهای دور بر میگردد. برای مثال در زمان جنگ ایران و عراق ،اولین دولتی که از عراق حمایت کرد فرانسه بود. ولی همان موقع آمریکا و شوروی زمانی بیطرفی خود را شکستند که ایران در فاو بود اما فرانسه از همان روز اول به عراق کمک میکرد. در رابطه با آنچه مربوط به ایران است تصادفا مواضع فرانسه به ضرر ایران بود. زمان ناپلئون بناپارت با الکساندر اول صلح کرد و ایران را بین زمین و هوا رها کرد. این باعث شد روسیه نیروهای خود را از اروپا به ایران بیاورد. در قرارداد ۱۹۰۷ فرانسه موضع میانجی داشت، بین روس و انگلیس برای انعقاد این معاهده.با استناد به وقایعی که از سالهای دور تا کنون رخ داده است، میتوان دریافت اگرچه مردم ایران همواره سمپاتی عاطفی به فرانسه داشتهاند اما موضع گیریهای فرانسه درقبال ایران فرآیندی منفی داشته است. در خصوص مذاکره ژنو هم باید اشاره کنم فرانسه در آغاز با دید منفی به فرآیند مذاکرات نگاه میکرد و در واقع از ابتدا قصد داشت از ایجاد منفی نگری در نتیجه مذاکرات غرب با ایران به نفع کشور خود بهرهبرداری کند. حال این پرسش پیش میآید که این بهرهبرداری برای فرانسه به چه صورت خواهد بود؟ پاسخ این است به دلیل خلایی که میان آمریکا و عربستان بوجود آمده است، فرانسه در صدد است این خلأ را پر کرده و نقشی که فرانسه در اینباره ایفا کرد بسیار روشن و آشکار بود. در پایان ذکر این نکته ضروری است که با وجود همه تحولات سازنده و امیدوار کنندهای که در ژنو رقم خورد نباید تعجب کرد و البته نا امید شد که چرا مذاکرات در آخرین نشست به نتیجه نرسید. اتفاقا به توافق رسیدنش جای بسیار تعجب داشت چراکه مسئله هستهای ایران با غرب بسیار پیچیده است و حل آن نیاز به صرف زمان بیشتری دارد. در هر حال آنچه از سوی کاترین اشتون مطرح شد حاکی از مثبت بودن مذاکرات است. بنابراین شواهد و قرائن خبر از قصد و میل اکثر اعضای گروه ۱+۵ به تفاهم با ایران بر سر مسئله هستهای را میدهد.
داود هرمیداس باوند
* کارشناس روابط بینالملل