زیتون: رسانههای ایران و افغانستان بار دیگر خبر از مناقشه مرزی میان دو کشور دادهاند؛ این بار در مرز دوغارون، جایی که ایران را به هرات متصل می کند. هرات از ولایات بزرگ و عمدتا شیعه نشین افغانستان است که فرهنگ نزدیکی با ایران دارد.
به گزارش رسانه های محلی، درگیری های اخیر به خاطر احداث جاده ای مرزی از سوی دولت طالبان صورت گرفته که با اعتراض طرف ایرانی روبرو شده است. اما طرف افغان می گوید ورود یک خودروی نظامی به خاک افغانستان مرز را متشنج کرده است. بهگفته وزارت دفاع این کشور، خودروی مرزبانی و همچنین چند مرزبان ایرانی برای ساعاتی در اختیار نیروهای طالبان بوده اند.
پس از این درگیری مرزی، هر دو طرف اعلام کردند که مسئله حل شده و صرفا یک سوتفاهم مرزی بوده. اما از روز گذشته گزارش هایی از تحرکات نظامی ایران در منطقه از حرکت لشکر ۸۸ زرهی زاهدان به سمت مرز تایباد و تخلیه انبارهای گمرک در آن منطقه منتشر شده که برخی از منابع محلی را نگران کرده است.
سعید خطیبزاده، سخنگوی وزارت خارجه ایران روز دوشنبه به رسانهها گفت که امیدوار است “خویشتنداری” مرزبانان ایران در مرز دو کشور “باعث سوءبرداشت طرف مقابل نشده باشد.”
آیا خبر جدیدی در راه است یا باز همان سوء تفاهم مرزی است؟
پایان یک رویا
پس از استقرار دوباره طالبان در کابل و بهدست گرفتن قدرت در افغانستان، بسیاری از تحلیلگران این تحول را تهدید جدی امنیت ملی ایران توصیف کردند. ایران میگوید سیاست رسمی اینکشور در قبال افغانستان همواره حمایت از یک دولت فراگیر با حضور همه افغانها بوده.
خبرگزاری صدا و سیما در آستانه به قدرت رسیدن دوباره طالبان در تحلیلی نوشته بود: “سیاستی متوازن که حقوق همه اقوام و مذاهب را در افغانستان لحاظ کند، به نفع ایران است؛ همچنان که خروج نظامی آمریکا و ناتو با منافع ایران همخوانی دارد. به نظر میرسد که اتخاذ سیاست متعادل که طالبان، دولت مرکزی و متحدان سابق شمالی را هم زمان در نظر داشته باشد با منافع راهبردی ایران در افغانستان که بخشی از حوزه تمدنی ایران است، همخوانی بیشتر داشته باشد.”
اما سران جمهوری اسلامی که همچون بقیه جهان از سقوط دولت مرکزی افغانستان غافلگیر شده بودند، از این تحول استقبال کردند و سیاست تطهیر طالبان را پیش گرفتند. آنان احتمالا انتظار داشتند با خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان می توانند همچون عراق پایگاه جدیدی در مرزهای شرقی خود بنا کنند.
در روزهایی که طالبان شهر به شهر در افغانستان پیشروی می کرد، خبرگزاری های نزدیک به سپاه و صدا و سیما با حضور در افغانستان لحظه به لحظه از پیروزهای آنان رپرتاژ آگهی می ساختند. حتی هنگام درگیری های پنجشیر، خبرنگاران اعزامی به آن منطقه اخباری همسو با موفقیت های طالبان منتشر می کردند.
آنان لابد گمان میبردند که طالبان با تشکیل یک دولت فراگیر موافقت خواهد کرد و از این رو شیعیان مورد حمایت ایران نیز در این دولت ائتلافی سهمی خواهند داشت. در راستای این آرزوهای راهبردی بود که مقامات طالبان به تهران دعوت شدند. رهبر جمهوری اسلامی از این که به قدرت رسیدن طالبان به خروج نیروهای آمریکایی و ناتو از این کشور منجر شده، شادمان بود و در پیامی به سران طالبان خواستار وحدت میان شیعه و سنی در افغانستان شد. او از واژه محترم برای سران طالبان استفاده کرد در حالی که پیش از آن طالبان را “قشونی ظالم و سنگدل” توصیف کرده بود.
اختلافات از کجا آغاز شد؟
اختلاف از زمانی بالا گرفت که جمهوری اسلامی با مسئله مهم به رسمیت شناختن طالبان روبرو شد؛ مسئله ای به غایت دشوار که مخالفانی جدی در داخل کشور داشت. از سوی دیگر دولت طالبان حاضر نبود به ایران در قبال به رسمیت شناخته شدن امتیاز ویژه ای بدهد.سفیر ایران در کابل که زمستان گذشته با شبکه طلوع نیوز افغانستان گفتوگو میکرد، به این رسانه افغان که پس از حضور طالبان دفتر خود را از کابل به دبی منتقل کرده است، گفت دولت افغانستان دولتی فراگیر نیست و ایران نمی تواند چنین دولتی را به رسمیت بشناسد. این موضع سپس از سوی وزیر امور خارجه نیز تکرار شد.
مشکل دیگر ورود موج تازه ای از افغانها به ایران است. به گفته وزیر امور خارجه طی هفت ماه گذشته یک میلیون آواره افغان وارد ایران شده است. ایران به دلیل وجود تحریم های اقتصادی و ناکارآمدی در اقتصاد خود با یک بحران اجتماعی روبرو است. از این رو ورود پناهندگان افغان نیز می تواند این بحران را تشدید کند. از سوی دیگر رفتار دولت ایران نسبت به پناهجویان افغان شدیدا مورد انتقاد افغان ها قرار گرفته است.
مسئله دیگری که نگرانی ایران را دامن زده، افزایش تحرکات نیروهای وابسته به داعش خراسان و گسترش حملات تروریستی به اماکن مذهبی شیعیان در افغانستان و حتی خاک ایران است. این حملات زنگ خطر را در ایران به صدا درآورده که داعش این بار در مرزهای شرقی برای ایران شاخ و شانه می کشد. در سرزمینی که همچنان عراق و سوریه توسط یک دولت ضعیف و بی ثبات اداره می شود.
چندی پیش یک روحانی در حرم امام هشتم شیعیان با ضربات چاقو کشته و دو روحانی دیگر به شدت مجروح شدند. حملات اخیر به شیعیان با واکنش شدید سران جمهوری اسلامی روبرو شده است. ابراهیم رئیسی از دولت افغانستان خواسته تا مانع از این حملات شود:” از حاکمان افغانستان میخواهیم از جان مردم مسلمان این کشور که با زبان روزه در مساجد به شهادت میرسند، دفاع کرده و جلوی گرگهایی را که ناجوانمردانه به جان و امنیت آنها حمله میکنند، بگیرند.”
روابط ایران و افغانستان به چه سمتی می رود؟
این باور نزد برخی کارشناسان نظامی ایران وجود دارد که تداوم استقرار طالبان در افغانستان می تواند ایران را با جنگی ناخواسته روبرو کند. دریادار سجاد کوچکی فرمانده پیشین نیروی دریایی ارتش اخیرا در یادداشتی که “دیپلماسی ایرانی” منتشر کرده گفته است که این گروه به تدریج دارد به یک صدام ثانوی در شرق ایران تبدیل می شود. این کارشناس نظامی معتقد است که طالبان با حمایت عربستان و اسرائیل در حال تبدیل شدن یک قدرت نظامی در مقابل ایران است.
اما کارشناسان سیاسی نگاه دیگری به مسائل افغانستان دارند. عبدالرضا فرجی راد کارشناس جغرافیای سیاسی معتقد است که افغانستان به تدریج درگیر یک جنگ داخلی دیگر خواهد شد. به باور این استاد دانشگاه، نگاه ایدئولوژیک طالبان به زنان، شیعیان و دیگر اقوام افغانستان از هم اکنون زمینه را برای یک جنگ داخلی محتمل فراهم کرده است. به باور وی تنش با همسایگان نیز می تواند این روند را تسریع کند.
از سوی دیگر حاکمان جمهوری اسلامی رفتهرفته خطر بی ثباتی در افغانستان را بیشتر لمس می کنند. بر اساس آماری که روزنامه جمهوری اسلامی ارائه کرده، نزدیک به ۷ میلیون مهاجر افغان در ایران زندگی می کنند. این روزنامه که از منتقدان سیاست تطهیر طالبان به شمار می رود، از افزایش حضور افغان ها در ایران ابزار نگرانی کرده و هشدار داده که ادامه این روند می تواند بافت جمعیتی برخی از استان های ایران را تغییر دهد. عدم وجود یک سیاست مهاجرتی یکپارچه و کارآمد نیز خود می تواند پیامدهای اجتماعی مخربی چه برای مهمان و چه برای میزبان ایجاد کند.
در چنین شرایطی به نظر می رسد جمهوری اسلامی ناگزیر است سیاستی بازدارنده را در مقابل طالبان اتخاذ کند. چه طالبان تبدیل به نیروی نظامی علیه ایران شود و چه سیاست های طالبان، افغانستان را درگیر یک جنگ داخلی تازه سازد، ایران ناگزیر است تا بنیه نظامی خویش را در مرزهای شرقی برای بازدارندگی افزایش دهد و همچنین با تجدید نظر در سیاست های مهاجرتی خویش، رویه ای را برگزیند تا حضور افغان ها در ایران را تبدیل به فرصت کند. گویی بر هر سیاستمدار ایرانی واجب است تا داستان هولناک “سقوط اصفهان” که نحوه سقوط پایتخت صفویان به دست افغان ها را شرح می دهد، بخواند و از اشتباهات آن درس بگیرد