عصرایران؛ رضا غبیشاوی – شاهکار جدید مسوولان ایرانی را باید در مراسم اربعین دید. تا دیروز پنجشنبه مسوولان و صداوسیما همه را تشویق به رفتن به سمت مرز می کردند اما امروز دولتمردان به صورت ناگهانی مرز با عراق را بستند و از زائران ایرانی خواستند به خانه ها و شهرهای خود برگردند و هیچ کس هم به سمت مرز حرکت نکند.
در حالی که هم اکنون همه جاده ها و مسیرهای منتهی به گذرگاه های مرزی عراق، بسته شده اند و هزاران هزار نفر از زائران در کنار مردم عادی در ترافیک سنگین این جاده گیر افتاده اند و ساعت های زیادی است که در جاده ها در محاصره خودروهای متوقف شده هستند. نه راه پس دارند و نه راه پیش. خبری از آب و غذا و امکانات اولیه برای مردم گرفتار شده در جاده ها هم نیست.
چگونه ناگهان در یک شبانه روز دچار چنین تصمیمات متعارض و متناقضی شدند؟
سوال اینجاست: آیا مسوولان ایرانی نمی دانستند ظرفیت پذیرش زائران در مرزهای ایران و عراق، محدود است. محدود یعنی یک رقم مشخص است و بیش از آن امکان پذیر نیست؟
ایا دولت، از قبل نمی توانست بروز شرایط سخت فعلی برای زائران را پیش بینی کند؟
هر چیزی و هر جایی، ظرفیت معین و مشخصی دارد. چرا اجازه دادند بیش از این رقم به سمت مرزها حرکت کند؟ مگر در سایت اینترنتی سماح، از تعداد افرادی که متقاضی سفر هستند مطلع نبودند؟
زائران ایرانی که به مرز عراق رسیده اند هم با عبور از مرز، با نبود امکانات در خاک عراق مواجه می شوند. چون طرف عراقی توانایی برای چند برابرکردن امکانات خود ندارد و این موضوع هم عیان است و هم بدیهی و هم از پیش معلوم بود.
ضمن اینکه دولت عراق به مانند دولت ایران نمی تواند شمار زیادی از اتوبوس ها را از سراسر کشور جمع آوری و به طرف مرز بفرستد. کاری که در ایران انجام شد و نه تنها رضایت زائران را برآورده نکرد بلکه نارضایتی سایرین از کمبود اتوبوس در رفت و آمد بین شهرهای مختلف را رقم زد.
اگر نمی توانستند پیش بینی کنند که خود نشانه ناکارآمدی و ناتوانی است. اگر نمی توانند چنین موضوع ساده ای را پیش بینی کنند پس این همه شورا و ستاد و قرارگاه و … برای چیست؟
اگر می توانستند پیش بینی کنند چرا تصمیم مناسب در زمان مناسب را نگرفتند؟ مثلا تا دیروز مردم تشویق می شدند با هر وسیله ای با ترجیح خودروهای شخصی به مرزها بیایند و امروز به یکباره و ناگهانی گفته می شود مردم اصلا به سمت مرز نیایند حتی با خودروی شخصی.
چرا صداوسیما بدون توجه به امکانات و ظرفیت مشخص و معلوم در مزهای ایران و عراق، اطلاع رسانی واقعی نداشت؟ حتما باید مردم به مسوولان اطمینان و اعتماد و به سمت مرز حرکت کنند و سپس گرفتار شوند تا مسوولان به خود بیایند و تصمیم خود را تغییر بدهند؟
چرا مسوولان دچار تصمیمات متعارض می شوند؟ آیا وقت و انرژی مردم باید قربانی ناتوانی و ناکارآمدی مسوولان شود؟ چون مردم به مسوولان اعتماد می کنند باید این چنین تحت فشار و سختی قرار بگیرند؟ آیا مسوولان نمی دانستند اگر طرف ایرانی امکانات انتقال زائران را چند برابر کند طرف عراقی توانایی برای افزایش چند برابری امکانات را ندارد و زائران ایرانی باید خسته و کوفته در طرف عراقی بدون امکانات اولیه چون اب و غذا و سکونت و حمل و نقل باقی بمانند؟
البته این برای نخستین بار نیست که مسوولان ایرانی ناتوانی خود در پیش بینی را عیان می کنند. قبل از این هم در سیل و سیلابی که چند ماه ایران را در بر گرفت حدود یکصد نفر کشته شدند و مسوولان ناتوان از پیش بینی و واکنش مناسب بودند.
در ماجراهای دیگر از جمله کرونا و … نیز مسوولان ایرانی نتوانستند پیش بینی لازم را داشته باشند و دوباره هزینه از جان و جیب مردم پرداخت شد.