افشاگری ناخواسته ناطق نوری: خبرگان از روز اول “خفتگان” بوده اند

جمعه, 20ام دی, 1392
اندازه قلم متن

vahedi

ای کاش تا هنوز کسانی از نسل اول انقلاب در قید حیات هستند و در حبس وحصر نرفته اند افشاگری های ناخواسته دیگری نیز انجام دهند تا شاید برخی افراد که همچنان می خواهند سالهای بعد از انقلاب را به دو دوره ” طلایی ” و ” قهوه ای ” تقسیم کنند بدانند اغلب ” برداشت” های امروز حاصل ” کاشت ” همان دورانی است که آن را طلایی می نامند

قانون اساسی جمهوری اسلامی که همه جناح های حکومتی، آن را مترقی می دانند و اجرای بدون تنازل آن، رؤیای همه آنان است راهکاری برای نصب و عزل رهبر در نظر گرفته است. به موجب همان قانون، آیت اله خمینی رهبر منتخب اکثریت ملت بوده اما پس از او، گروهی که به ناحق خبرگان نامیده می شوند وظیفه نصب رهبر و عنداللزوم عزل او را به عهده دارند. نخستین گروه از این خبره نمایان در دوره حیات آیت اله خمینی انتخاب شدند و پس از او تا کنون سه بار نمایشی به عنوان انتخاب خبرگان بر گزار شده است. اصلاح طلبان تلاش می کنند نخستین دوره از انتخابات خبرگان را مبتنی بر استانداردهای یک انتخاب آزاد معرفی نمایند.

دلیل آنها برای اثبات این مدعا آنست که در آن زمان، تأیید صلاحیت داوطلبان عضویت در خبرگان به عهده روحانیون سرشناس استانها بوده اند که وابستگی سازمانی ومالی به رهبر نداشته اند. اما در سال یکهزار و سیصد و شصت ونه، این وظیفه به فقهای شورای نگهبان سپرده شد که منتخب رهبر هستند. یعنی کسانی که وظیفه دارند به صورت مستمر بر عملکرد رهبر نظارت و در صورت ضرورت او را عزل نمایند بایستی قبلاً از فیلتر منتخبان رهبر عبور نمایند. با آن اقدام رسوا که حمایت اکبر هاشمی رفسنجانی آن را به نتیجه رساند دیگر کسی نمی تواند حتی بر استقلال ظاهری خبرگان صحه بگذارد. البته این تنها مشکلی نبود که خبرگان را از خاصیت می انداخت. با گذشت چند سال از نشستن خامنه ای بر کرسی رهبری، روحانیون نزدیک به او تفاسیر عجیبی از جایگاه ولی فقیه ارائه نمودند که به موجب آن، رهبر توسط خداوند تعیین می شود و خبرگان، او را کشف می نمایند.مفهوم این تعریف آن بود که بر خلاف صراحت اصل یکصد و یازده قانون اساسی ، خبرگان حق عزل را رهبر را ندارند. این اصل مقرر می دارد: ” هر گاه رهبر از انجام وظایف قانونی خود ناتوان شود. یا فاقد یکی از شرایط مذکور در اصول پنجم و یکصد و نهم گردد، یا معلوم شود از آغاز فاقد بعضی از شرایط بوده است، از مقام خود بر کنار خواهد شد. تشخیص این امر به عهده خبرگان مذکور در اصل یکصد و هشتم است.” گماشتگان رهبر در نهادهای انتصابی، حتی به این حد از بی خاصیت کردن ” خبرگان ” نیز راضی نشدند. صادق لاریجانی که پس از سالها عضویت در شورای نگهبان به ریاست قوه قضائیه رسید برای اظهار تشکر از رهبر و مادام العمر کردن ریزه خواری خود اظهار داشت: ” نظارت بر رهبری در قانون اساسی وجود ندارد”.

اما ایا آنطور که اصلاح طلبان ادعا می کنند بی خاصیت بودن مجلس خبرگان از دوره رهبری سید علی خامنه ای آغاز شده یا این مجلس از روز نخست، شایسته عنوان ” مجلس خفتگان ” بوده است؟ برای پاسخ به این پرسش قبلا ً یک نشانه وجود داشت. ایت اله منتظری وقتی از طرف آیت اله خمینی و نزدیکان او همچون سید احمد خمینی برای کناره گیری از قائم مقامی رهبری تحت فشار قرار گرفت در تاریخ هشتم فروردین سال شصت و هشت نامه ای به آقای خمینی نوشت که در بخشی از آن آمده بود: ” راجع به تعیین اینجانب به عنوان قائم مقام رهبری، خود من از اول جدا مخالف بودم؛ و با توجه به مشکلات زیاد و سنگینی بار مسئولیت، همان وقت به مجلس خبرگان نوشتم که تعیین اینجانب به مصلحت نبوده است. و اکنون نیز عدم آمادگی خود را صریحا اعلام می کنم. و از حضرتعالی تقاضا می کنم به مجلس خبرگان دستور دهید مصلحت آینده اسلام و انقلاب و کشور را قاطعانه در نظربگیرند.

“آقای منتظری با نگارش این مطلب به آیت اله خمینی یاد آوری کرد که استقرار او در جایگاه قائم مقامی، مبنتی بر یک انتصاب نیست و نهاد انتخاب کننده یعنی مجلس خبرگان باید در مورد او تصمیم بگیرد. اما آقای خمینی که از ابتدا اعتقاد واقعی به نقش خبرگان نداشت در پاسخی نا مربوط خطاب به آقای منتظری نوشت: “از اینکه عدم آمادگی خود را برای پست قائم مقامی رهبری اعلام کرده اید پس از قبول، صمیمانه از شما تشکر می نمایم ” .البته او حق داشت که مجلس خبرگان را به هیچ بینگارد.زیرا قبلاً رفتار خبرگان با خود را دیده بود و یقین کرده بود که آنان خفتگانی بیش نیستند. آیت اله خمینی می دانست آن مجلس نه تنها به وظیفه خود که نظارت بر رهبری است نمی اندیشد بلکه اعضای آن برای تملق گویی از مقامی که باید بر او نظارت کنند با هم مسابقه گذاشته اند. او به یاد می آورد که در تیر ماه سال شصت و چهار وقتی اعضای مجلس خبرگان به دیدار او رفتند سخنان تملق آمیز رئیس آن مجلس به قدری مشمئز کننده بود که فریاد رهبر را در آورد و به همین جهت سخنرانی عتاب آمیز او خطاب به اقای مشکینی در رسانه های ایران منتشر نشد. پس برای ایت اله خمینی سخت نبود که از حدود اختیارات خود فرا تر رود و به جای خبرگان، حکم عزل آقای منتظری را صادر نماید.

اخیراً نشانه دیگری به دست آمد که ثابت کرد خبرگان اول اگر از جانشینان خود در دورهای دوم تا چهارم آن مجلس بی اراده تر نبوده باشند تفاوتی هم با آنان نداشته اند. سایت های خبری اصولگرا در سالگرد رحلت آیت اله منتظری به خیال خودبرای تحقیر ان مرحوم خاطراتی از یکی از وعاظ نزدیک به رهبر یعنی آقای ناطق نوری منتشر نمودند . هدف از انتشار این خاطره به زعم منتشر کنندگان، زیر سؤال بردن جایگاه فقهی آقای منتظری بوده است .آنهاگمان می کنند محبوبیت آیت اله منتظری که حتی پس از رحلت او روز به روز افزایش یافته، به آن خاطر است که مدتی در رسانه های رسمی حکومت از اوبا عنوان ” آیت اله ” یاد می شده است . آنان غافلند که ملقب بودن سید علی خامنه ای وبرخی آخوندهای درباری مانند مکارم شیرازی به عنوان “ایت اله” کفایت می کند تا اعتباری برای این عنوان باقی نماند و ملقب بودن به آن، دیگر برای کسی اعتبار نمی آفریند. اما نکته مهم تری در افشاگری ناخواسته ناطق نوری وجود دارد که به آن توجه نشده است . ناطق نوری می گوید: ” اولین انتخابات خبرگان رهبری را ـ که بعدا جریان قائم‌مقامی آقای منتظری در آن جا مطرح شد ـ من انجام دادم.

خدا عاقبت ما راهم به خیر کند، وقتی که می‌خواستیم مقدمات انتخابات را فراهم کنیم، برای کسب اجازه به محضر حضرت امام رفتم نامه‌ای تقدیم کردم و امام هم موافقت خودشان را زیر آن نامه اعلام فرمودند. چیزی که برایم خیلی جالب بود، هوشیاری حضرت امام بود که ما واقعا آن را نداشتیم. در این دیدار ایشان فرمودند: «اصلا برای قائم‌مقامی ایشان، زمینه‌ای هست؟» گفتم که زمینه را شما باید فراهم کنید. ایشان فرمودند: [چطور؟] گفتم: «شما هنوز به آقای منتظری حجه‌الاسلام می گویید » ” این سخن به آن معنی است که قبل از برگزاری انتخابات مجلس خبرگان و آشکار شدن ترکیب آن، برگزار کننده انتخابات می دانسته که اعضای منتخب قرار است چه کسی را به عنوان حانشین رهبر تعیین کنند! ایا همین دلیل کافی نیست تا بدانیم این مجلس نمایشی از نخستین دوره ـ ترکیبی از خفتگان بوده که موظف بوده سناریوی عروسک گردانان حکومتی را بازی کنند.

ای کاش تا هنوز کسانی از نسل اول انقلاب در قید حیات هستند و در حبس وحصر نرفته اند افشاگری های ناخواسته دیگری نیز انجام دهند تا شاید برخی افراد که همچنان می خواهند سالهای بعد از انقلاب را به دو دوره ” طلایی ” و ” قهوه ای ” تقسیم کنند بدانند اغلب ” برداشت” های امروز حاصل ” کاشت ” همان دورانی است که آن را طلایی می نامند.

مجتبی واحدی

————————————–
از:سایت مرکز دمکراسی برای ایران


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.