ایران وایر
تعدادشان مدام بیشتر میشود؛ همانهایی که طی چهار ماه اعتراضات سراسری در شهرهای مختلف ایران، تنشان را مقابل نیروهای سرتابهپا مسلح سپر کردند اما چشمهایشان هدف گلولههای سرکوبگران قرار گرفت. حالا در هر شهری که اعتراض برپا بود، حتما معترضی را پیدا میکنید که یک یا هر دو چشم خود را از دست داده است. در میان آنها گروهی هستند که در شبکههای اجتماعی، در صفحات عمومی، با یک چشم بسته، از چشمهایشان، زندگیشان و ادامه مبارزه مینویسند. یکی از آنها هنرمندی است به اسم «محمد فرضی» بازیگر تئاتر، اهل موسیقی، عکاسی و فیلمسازی که خود را «جوکر تهران» مینامد.
***
حوالی آوریل ۱۸۶۹ بود که «جوکر» در انگلستان به تخیل و قلم «ویکتور هوگو» متولد شد. پسری که لردزاده بود اما از بد روزگار دشمنان پدرش صورت او را آسیب زده بودند و او بیخانمان شده بود. «اورسوس» که خریدار «جوئین» بود، او را به خاطر صورت عجیباش به نمایش خیابانی میبرد تا مردم را به خنده بیاندازد. جوئین عاشق شد. عاشق دختری به نام «دئا» که به خاطر سرمازدگی از هر دو چشم نابینا شده بود. سرنوشت آنها در رمان هوگو به نام «مردی که میخندد» مرگ بود. بعدها هالیوود بود که جوکر را به مردی شرور تبدیل کرد.
ویکتور هوگو میخواست با جوکر، یک تراژدی حماسی بیافریند و حالا صدها سال بعد، در خیابانهای ایران، «جوکر تهران» که کارش را با تئاتر خیابانی شروع کرد، از مرگ جسته است و برای دیگران از امید و خندیدن میگوید.
«جوکر تهران» همچنان پس از سه ماه و نیم از شب آسیب دیدن، مشغول درمان چشماش است که هدف نیروهای سرکوب قرار گرفت. او یکی از آسیبدیدههای اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ است که حالا در صفحهاش، کنار دیگر آسیبدیدگان از ناحیه چشم، مبارزهاش را ادامه میدهد.
«محمد فرضی» یا همان جوکر تهران، پسر جوان ۳۲ سالهای که در کنار اقدامات هنری به ورزش رزمی هم پرداخته است. اما همانطور که از نام او در صفحهاش برمیآید، وقتی گشتی در پستهایش بزنید، با هنرمند جوانی مواجه میشوید که صورتاش را نقاشی کرده است تا مردی شود که میخندد و میخنداند.
شایعه شده بود که چشماش تخلیه شده است. برای همین در نخستین پست خود پس از آسیب در اینستاگرام، عکسی از خود منتشر کرد و نوشت: «دوستان شایعه شده که من چشمم تخلیه شده اما خدا رو شکر روند چشمم خوبه و دید دارم و قرار این هفته لنز متحرک بزارم و بعد از دوماه یک عمل انجام بدم و روغن چشممو تخلیه کنند و بعد بابت ضربه وارد شده آب مروارید آوردم و اونم خارج کنند و بعد لنز ثابت بذارن مرسی واقعا نگران من هستید اما ناراحت نباشید خطر ازم دور شده و چشمم رو از دست ندادم ممنونم باز به امید روزهای خوب که در راه است.»
۳۱ شهریور ماه بود که جوکر تهران را در همین شهر، هدف گلولههای ساچمهای قرار دادند. «توانا» دربارهاش نوشته است که محمد به قصد کمک به زنی که توسط سرکوبگران دستگیر شده بود، به طرف او میرود اما نیروهای سرکوب شروع به شلیک میکنند.
محمد فرضی در یکی از پستهای اینستاگرام خود نوشته است که به گفته پزشک معالج، چشم آسیبدیده او ۲۰ درصد دید دارد اما ساچمهای که از چشم او گذر کرده، وارد سینوسهایش در نزدیکی مغز شده است و یک ساچمه دیگر به رگ اصلی گردن و یکی هم به دنده راست و تاندون چسبیده است. سه ساچمه دیگر را که عمیق نشده بودند، او در منزل از بدنش خارج کرده است. او دهم اسفند جراحی خواهد داشت تا انحراف چشماش به حالت عادی برگردد.
جوکر تهران با انتشار تصویری از خود با چشم آسیبدیدهاش نوشت: «من قهرمان نیستم من وظیفه انسان بودن [را] انجام دادم و از این کارم اصلا پشیمون نیستم و افتخار میکنم که این چشمم بهخاطر مردم ایران این اتفاق براش افتاده.»
چشم برای آزادی
هشتگ «چشم برای آزادی» را در بیشتر پستها و استوریهای محمد فرضی در اینستاگرام او میتوان مشاهده کرد. وقتی مینویسد: «نه فقط من، خیلی از بچهها درگیر ساچمهها هستن اما ما هیچوقت از مسیرمون ناامید نمیشیم و محکم و پایدار میمونیم. ما به امید اون روز داریم تلاش میکنیم. یه روز خوب میاد.»
جوکر تهران، حالا یکی از مهمترین فعالیتهایش اطلاعرسانی درباره دیگر آسیبدیدههای چشم است. هر چند روز یکبار عکس و اسمی جدید از آنها مییابیم.
محمد فرضی در کنار اطلاعرسانی از دیگر آسیبدیدهها، به سراغ آنها هم میرود. وقتی «کوثر افتخاری» یکی از دیگر آسیبدیدگان عمل جراحی داشت، محمد با چند تن دیگر بر بالین او حاضر شد. آنها انگار گرد دردی مشترک، بر تواناییها و قدرتهای خود متمرکز شدهاند.
آنها دختران و پسران جوان و میانسالی هستند که در فعالیتهای عمومی یا خصوصیشان در شبکههای اجتماعی بالای صفحه خود نوشتهاند: «صدای چشمها بلندتر از هر فریادیست.»
از خیابان تا خیریهها
«ایرانوایر» از چند تن از اهالی تئاتر درباره «محمد فرضی» پرسیده است. یکی از آنها در سابقه شناخت خود به سال ۱۳۹۷ و تئاترهای خیابانی برمیگردد: «یک سال بعد محمد برای تست بازیگری در یک نمایش آمد. اما نمایش لغو شد. یادم هست که ورزش رزمی هم کار میکرد. پسر خوبی بود. دو سال از او خبر نداشتم تا الان که شما تصویرش را فرستادید.»
جوکر تهران، ورزش رزمی هم میکرد. نخستین تصویرش از مدالآوری به سال ۲۰۱۴ برمیگردد. بعضی ویدیوها از رزمی نمایشی است و برخی از حرکتهای نمایشی مسابقات دفاع شخصی و حتی «حکم قهرمانی جام شهدای مدافع حرم» در سال ۲۰۱۶.
در صفحه او پر است از عکسهایش با هنرمندان تئاتر و موسیقی و تلویزیون. چهرههایی مثل «رضا بنفشهخواه»، «فاطمه هاشمی»، «علی نصیریان» و «بهزاد فراهانی».
در کنار این عکسها، تصاویری هم از محمد فرضی هست در خیریههایی مثل برنامههایی برای بچههای هموفیلی یا برنامهاش در خیریه «مهر لیلا».
در پستهای اینستاگرام محمد فرضی هم که گشت بزنید، پر است از حضور او در لباس جوکری که میخنداند، در سطح شهر. وقتی در روز جهانی «رقص» با همان صورت نقاشی شده میرقصد، یا وقتی به هوا پریده و مینویسد: «میخوام زندگی کنم در یک ذهن و یک بدن و لحظههای عمرم رو با شادی و لبخند طی کنم و با دیگران تقسیم کنم. بیایید به هم بهجای ارزشهای مادی، لبخند هدیه بدهیم. دنیا زیباتر میشود.»
صورتی تمام سفید
محمد فرضی در این صفحهاش در اینستاگرام از سال ۲۰۱۴ فعالیت دارد. از وقتی که با صورتی تمام سفید هشتگهای تئاتر و سینما میزد تا روزهای اخیر اعتراضات با چشمی که حالا انحراف دارد و ۲۰ درصد بینایی.
سفر به زندگی محمد فرضی طی ۹ سال حضورش در این صفحه، آشنا شدن با کارهای هنری موسیقی و کلیپسازی او را هم در «لرد کمپانی» به همراه دارد.
هرچه بیشتر در پستها و استوریهای جوکر تهران گشت بزنیم، با تصاویر و زوایای مختلف و حتی متفاوتی از شخصیت او برخورد میکنیم. مرد هنرمندی که در مسیرهای گوناگون تاخته است و امروز حالا یکی از حامیان بچههای آسیبدیده از ناحیه چشم تبدیل شده است.
اگر جوکر ویکتور هوگو سرنوشتی غمانگیز و مرگ به همراه داشت، جوکر تهران حالا با یک چشم آسیبدیده، از امید، خندیدن، قوی ماندن سخن میگوید و با هشتگ «چشم برای آزادی» یادآور میشود که در کنار زندانیان سیاسی و کشتهشدههای این اعتراضات، بسیاری هم هستند که حالا چشمانشان سندی است بر جنایتی که در حق معترضان اتفاق افتاده است.
«ایرانوایر» در گزارشی مفصل توضیح داده است که با توجه به گستردگی پروندههای دریافتی و روایتها، بررسی حقوقی و پزشکی آنها، قربانیان این نوع سرکوب، قربانیان «جنایت علیه بشریت» هستند. روایتهای آسیبدیدهها با نامهای حقیقی یا مستعار، منتشر میشود.