۸ دلیل برای عدم توافق برجام و دستیابی به توافق “کم در مقابل کم”

سه شنبه, 26ام اردیبهشت, 1402
اندازه قلم متن

mm.jpg۸ سال از عمر توافق هسته‌ای موسوم به برجام و ۵ سال از به کما رفتن آن می‌گذرد. در این روزها، این سئوال مطرح می‌شود که آیا برجام دوباره مورد توافق طرفین قرار خواهد گرفت و بحران هسته‌ای به پایان خود نزدیک می‌شود یا نه؟ در این نوشته علل مختلف امکان یا عدم امکان بازگشت به توافق را بررسی می‌کنم. اول ۵ علت مهم که بخاطر آنها توافق بر سر برجام ابتدایی دیگر عملا ممکن نیست، را توضیح می‌دهم.

۵ علت بیانگر عدم امکان بازگشت به برجام

۱ ـ علت اول ذات رژیم و سیاست رهبرش می‌باشد. خامنه‌ای هنوز به وسیله یا امکانی برای بحران سازی نیاز دارد و از جمله همانطور که چندین سال است تکرار می‌کنم، تا زمانی که مسئله جانشینی‌اش حل نشده باشد، نمی‌خواهد مدیریت سیاست هسته‌ای را بعنوان ابزار حفظ و هدایت بحران از دست بدهد. بویژه که خودش برجام را اشتباه و مذاکرات برجامی را گول خوردن مسئولان [بخوانید ظریف] جمهوری اسلامی خوانده بود. از اینرو خامنه‌ای تا زمانی که قدرت را در دست دارد تن به عادی سازی روابط با غرب نخواهد داد حال این مسئله هر قیمتی برای میهن داشته باشد برای او مهم نیست. چنانچه ۲۰ سال است که بحران اتمی ادامه دارد و او نه تنها هرگز اظهارنظر و یا اقدامی عملی برای پایان دادن به بحران هسته‌ای نکرده است بلکه تا آنجا که در توانش بوده به بحران نیز دامن زده است.
۲ ـ از سوی دیگر، رئیس جمهور آمریکا جو بایدن، وارد مرحله مبارزات انتخاباتی برای دوره دوم ریاست جمهوری می‌شود. ۱۸ ماه بیشتر به انتخابات باقی نمانده و با توجه به افکار عمومی آمریکا و دنیا نسبت به رژیم جمهوری اسلامی، بازگشت به برجام ممکن نیست و بایدن اینکار را برای انتخاب خود مضر می‌داند. در اصل، بایدن نگران است که او توافقنامه را امضا و رقیبش که فعلا ترامپ است در انتخابات از آن علیه او استفاده کند. اینبار مسئله کاملا با ۴ سال پیش که نامزد ریاست جمهوری شده بود فرق می‌کند. در آنزمان او قول داده بود که به برجام باز خواهد گشت اما خامنه‌ای درست همانزمان را برای سخت کردن شرایط ایران انتخاب کرد و حال این امریکا است که می‌گوید عجله‌ای برای بازگشت به برجام ندارد و گفته‌های وزیر خارجه ایران، امیر عبدالهیان، در باره نزدیک بودن به توافق را تکذیب می‌کند.
۳ ـ به غیر از بی میلی خامنه‌ای و بایدن، موضوع اساسی دیگر این است که اصولا هدف پایه‌ای کلیه برنامه گذاری هایی که در توافق موسوم به برجام تعبیه شده بود، این بود که زمان گریز هسته‌ای را حداقل به یکسال برساند. در تعریفی که بیشتر درباره برنامه هسته‌ای ایران استفاده می‌شود، زمان «گریز هسته‌ای» بر اساس تولید مواد شکافت‌پذیر تعریف و محاسبه می‌شود. یعنی زمان لازم برای اینکه جمهوری اسلامی بتواند اورانیوم لازم غنی شده تا ۹۰ درصد که بکار ساخت بمب اتمی می‌اید را بدست آورد را می‌خواستند با برجام یکسال بگرداند تا در این بین بتوانند جلوی جمهوری اسلامی را بگیرند. اما اکنون این هدف اصلی برجام محلی ندارد. جمهوری اسلامی اگر تصمیم بگیرد، در عرض دو هفته می‌تواند اورانیوم ۹۰ درصد غنی شده را تهیه کند و حتی اگر ایران بپذیرد که به برجام باز گردد و کلیه آنچه را که غنی کرده از بین ببرد و یا به خارج بفرستد، باز هم زمان گریز یکسال نخواهد بود بلکه به چند ماه تقلیل پیدا کرده است زیرا دانسته‌های ایران در زمینه تکنولوژی سانتریفوژهای پیشرفته را نمی‌توان از بین برد. ایران به اندازه کافی در زمینه غنی سازی پیشرفت داشته است که اگر زمانی تصمیم بگیرد بدنبال ساخت بمب اتمی برود، اورانیوم لازم را در عرض چند ماه غنی کند. از اینرو برجام علت وجودی خود را از دست داده است.
۴ ـ روسها از آغاز، تمایلی به برجام نداشته‌اند و عملی کردن برجام را باز نگهداشتن دست جمهوری اسلامی برای نزدیک شدن به غرب می‌دانند و در شرایط فعلی ـ با توجه به جنگ با اوکراین ـ تمایلی کمتری به اینکار دارند. اکنون نیز با اینکه در ظاهر به امریکا اعتراض می‌کنند که چرا از برجام خارج شده است، بیشتر نگران‌اند که تکنوکراتهای جمهوری اسلامی از بازگشت به برجام استفاده کرده و روابط تنگاتنگی با اروپایی‌ها بسازند. در ترکیه بخوبی شاهد امری مشابه هستیم که روسیه پوتین، در جریان کمپین انتخاباتی از ارودغان علیه کمال قلیچدار اوغلو که به غربی‌ها نزدیکتر است حمایت می‌کند.
۵ ـ باید اضافه کرد که بازگشت به برجام، بنوعی معنای انقضای تحریمهای موشکی را نیز می‌دهد. طبق برجام، این تحریمها ۱۰ سال اعتبار دارند و از سال ۲۰۲۴ باید برداشته شوند. این موضوع نیز برای امریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها قابل قبول نیست بویژه اینکه آنها در اصل، از تحولات موشکی جمهوری اسلامی بیشتر نگرانی دارند تا بمب اتمی که عملا نمی‌تواند از آن استفاده کند.
۵ دلیل بالا به اختصار بما می‌گویند شانس بازگشت به برجام اولیه عملا نزدیک به صفر است. اما علل دیگری وجود دارند که نشان می‌دهند بدون توافقی هر چند کوچک نمی‌توان به وضعیت امروز ادامه داد. یعنی برجام به کنار گذاشته شود اما بر اساس ماهیت آن توافقی بین غرب و ایران صورت گیرد که هر دو طرف از رضایت نسبی برخوردار گردند. از اینرو، مدتی است از توافق “موقت” و یا توافق “کم در مقابل کم” سخن به میان می‌آید.

۳ علتی که می‌تواند راه را برای یک توافق موقت و حداقلی باز کند

به‌نظر می‌رسد که در حال حاضر، اراده لازم برای انجام توافق در تهران و واشنگتن و اروپا وجود دارد، و با وجود دشوار بودن، یک توافق حداقلی و یا کم در برابر کم امکان بالایی دارد. درباره ماهیت توافق احتمالی، هنوز همه چیز روشن نیست اما حداقل ۳ دلیل وجود دارد که امکان توافقی موقت را زیاد می‌کند.
۱ ـ مکانیسم ماشه تا سال ۲۰۲۵ ممکن است و غرب که این امتیاز بزرگ را در برجام بدست آورد بدنبال جانشینی برای آن می‌باشد. تا به امروز کاربرد مکانیسم ماشه آن است که مانند شمشیر داموکلس بالای سر جمهوری اسلامی قرار گرفته است. اگر این تهدید به کنار رود، در صورت رفتن جمهوری اسلامی به سوی بمب، غرب مجبور خواهد شد به آنچه نمی‌خواهد یعنی حمله نظامی به تاسیسات ایران دست بزند. پس باید برای برجام هر چه زودتر نقشه جدیدی پیدا کرد تا جلوی وضعیت برخورد جنگی گرفته شود.
۲ ـ بایدن مدعی است، خروج از برجام توسط ترامپ، اشتباه بود و باعث شده که ایران به بمب نزدیک تر شود. در توافقی کم در برابر کم، بایدن می‌خواهد که ایران، میزان غنی سازی خود را پایین آورد یعنی مواد غنی شده ۶۰ درصدی را از بین ببرد و متعهد شود که از ۲۰ درصد بالاتر غنی نخواهد کرد. او بدست آوردن چنین توافقی با جمهوری اسلامی را مثبت ارزیابی می‌کند زیرا به او اجازه می‌دهد که مدعی شود بدون اینکه به برجام بازگشته باشد موفق شده است ایران را در زمینه غنی سازی عقب ببرد و خطر ساختن بمب را دور کند. او حتی می‌تواند از این موضوع بصورت یک برگ برنده در انتخابات آتی امریکا استفاده کند و تبلیغ کند که جلوی برخورد نظامی با ایران و یا ساخته شدن بمب را گرفته است.
۳ ـ جمهوری اسلامی، در شرایط فعلی نیاز به توافقی دارد که هم از میزان تنش بکاهد و هم اجازه دهد از پولهای بلوکه شده استفاده کند. طبق نوشته‌های مطبوعات غرب، دارایی‌های بلوکه‌شده ایران، در حسابهای بین‌المللی تا ۱۰۰ میلیارد دلار برآورد شده‌است. علاوه بر دارایی‌های بلوکه شده در ایالات متحده، بمیزان یک میلیارد و ۹۷۳ میلیون دلار، برخی دیگر از دارایی‌های دیگر ایران در سراسر جهان بلوکه شده‌اند. از ژانویه ۲۰۲۱، ایران امکان دسترسی به ۷ میلیارد دلار در کره جنوبی، ۶ میلیارد در عراق، ۲۰ میلیارد در چین، ۱,۵ میلیارد دلار در ژاپن و ۱,۶ میلیارد دلار در لوکزامبورگ دارایی‌های بلوکه شده ناشی از فروش نفت را از دست داده است. این امکانات مالی کم نیستند و جمهوری اسلامی گمان می‌کند بتواند با این منابع مالی به وضع فلاکتبار اقتصادی خود سامان دهد. از اینرو، بدون اینکه به برجام بازگردد، با توافقی کم در قبال کم می‌تواند هم ابزار بحران را دست نگاه دارد و هم بخشی از دارایی‌ها را آزاد کند.
سه دلیل بالا بیانگر امکان دسترسی به توافقی موقت بین غرب و ایران است. البته موضوع هسته‌ای پیچیده تر است و ممکن است اصولا هیچ توافقی نیز انجام نگیرد. نتیجه اینکه؛ چه رژیم به برجام در کلیتش بازگردد ـ که امکانش نزدیک به صفر است ـ چه به توافقی موقت دست یابد و چه هیچکدام از این دو صورت نگیرد، برای کسانی که به اصول استقلال و آزادی و حاکمیت ملی باور دارند، روش اساسی باید در افشای پیگیر بی پایه بودن سیاست هسته‌ای جمهوری اسلامی و بویژه غنی سازی اورانیوم باشد. نباید در انتظار تغییری از سوی این رژیم بود و این وهم را ایجاد کرد ـ همانطور که بسیاری در زمان انعقاد برجام ایجاد کردند ـ که جمهوری اسلامی بدنبال راه حل جدی بحران هسته‌ای است. زمانی بخش بزرگی از جامعه، دروغ بزرگ ـ انرژی هسته‌ای حق مسلم ماست ـ را پذیرفته بود اما اکنون مردم اندک اندک به این باور جمعی نزدیک می‌شوند که سیاست هسته‌ای قمار رژیم بوده و به غیر از هزینه‌های نجومی برای ایرانیان دستاوردی نداشته است. نباید تاثیر افشاگریها را دست کم گرفت. توجه شما را به سخنان یکی از مسئولان رژیم که به تغییر ذهنیت مردم ایران اعتراف کرده جلب می‌کنم. محمد اسلامی، رییس سازمان انرژی اتمی و معاون رئیس جمهور، روز ۱۲ اردیبهشت ماه امسال گفت: “با روایت‌گری که صورت گرفته و اتهامات ناروایی که به کشور نسبت داده شده و نیز موج سواری و تولید محتوایی که صورت گرفته، روند به گونه‌ای است که مسیر پیشرفت ما هر روز محدودتر و موانع هر روز زیادتر کرده و شرایطی به وجود آمده است که مردم ایران هم شاید نسبت به این موضوع یک ذهنیتی داشته باشند که هسته‌ای برای ما چه خاصیتی داشته و هزینه و فایده آن چه بوده است. ” این اعتراف از سوی مسئول مهم رژیم کاملا گویاست.
با ادامه افشاگری، با بیان حقایق، می‌توان و باید شاخ هسته‌ای این رژیم را شکست و به بازی فضاحت بار و پر هزینه ۲۵ ساله این رژیم در این زمینه پایان داد. برای جمهوری اسلامی سیاست هسته‌ای در زمینه سیاست بین المللی، حکم مسئله حجاب در زمینه اجتماعی را دارد تنها با مقاومت و شفافیت بخشیدن به دروغهای نظام و نمایاندن راه درست است که می‌توان جلوی سو استفاده رژیم برای ادامه حاکمیتش را گرفت و ضربه‌ای کارساز به پیکر استبداد ولایت فقیه وارد کرد.

مهران مصطفوی

از: گویا


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.