سکولاریسم چیست؟

پنجشنبه, 28ام اردیبهشت, 1402
اندازه قلم متن

م. روغنی

از دیدگاه نظری، سکولاریسم به فلسفه‌هایی اطلاق می‌شود که اصول اخلاقی‌شان (ethics) بدون رجوع به باورهای دینی شکل گرفته‌اند.[۱] سکولاریسم برخلاف دین‌ها، با امور این جهانی سروکار دارد و در ارتباط با امور اجتماعی به‌جای رجوع به آیات و دستورهای آسمانی به علم و خرد و اندیشه توسل می‌جوید و از دست آوردهای بشری بهره می‌گیرد. داریوش آشوری “این‌جهان باوری” را معادل سکولاریسم به کار برده است.

واژه سکولاریسم برای اولین بار از سوی جورج اولیوک (George Jacob Holyoake) در سال ۱۸۴۶ برای شرح نظریه‌هایی که هدف‌شان پرداختن به پرسش‌ها و مسایلی است که با تجربه ملموس بشری سروکار دارد به کار برده شد.[۲] وی رهبر جنبش سکولاریست‌های انگلیسی و آزادی اندیشه بود که به‌خاطر پیکارش علیه قوانین کفرگویی انگلیس شهرت یافت. مفهوم سکولاریسم که از سوی اولیوک به‌کار برده می‌شد مخالفتی با دین نشان نمی‌‌داد بلکه هدف، تمرکز بر زندگی “این جهانی” بود که بسیاری از باورهای دینی، به ویژه و مهمتر از همه اصول مسیحیت آنزمان، را به حاشیه می‌راند.[۳]

سکولاریسم در تلاش است که [انسان‌ها را] از خشونت، شرارت، ناآگاهی، فقر و بیماری نجات دهد.[۴]

از نظر تاریخی سکولاریسم در دوره “نوزایش” (رنسانس از اواخر سدهای میانی و آغاز سده چهاردهم تا شانزدهم میلادی) و رشد اومانیَسم در ایتالیا سر برافراشت که انسان را مرکز افرینش قرار داد و با اصالت دادن به انسان، خدا و دین هر امر غیر بشری را نفی نمود. در این دوره در شهرهای خود مختار و جمهوری خواه ” غیردینی ” ایتالیا، گفتمان سیاسی ” ضرورت انفکاک امر همگانی از دین و کلیسا ” مطرح گردید. در این زمنیه نویسندگانی چون دانته (۱۳۲۱- ۱۲۶۵) و کمپانی (۱۳۴۲- ۱۲۵۵) نوشته‌هایی بجای گذاشته‌اند.[۵]

اما بنیان‌های فلسفی – سیاسی سکولاریسم در سده شانزدهم با آغاز جنبش دین پیرایی ( Protestant Reformation) بدست رهبرانی از جمله مارتین لوتر و ژان کالوین بنیان نهاده شد و جایگاه هژمونیک کلیسا را در هم شکست. علل سر برافراشتن پروتستانیسم را می‌توان از جمله در رشد جنبش اومانیسم، اختراعات تازه، فساد دستگاه کلیسا و انزجار مردم از دخالت‌های گسترده کلیسا در تمام جنبه‌های زندگی مردم جستجو کرد. لوتر و کالوانیست‌ها برای پروتستان کردن شهرها و استان‌ها و حتی کشور‌ها بدون آنکه هرج و مرج ایجاد شود از مقامات سکولار (غیر کلیسایی) در خواست پشتیبانی کردند.

جنبش دین پیرایی در جامعه‌های مختلف اروپایی بطور یکنواخت توسعه نیافت و جنگ‌های فرقه‌ای را بنام جنگ‌های مذهبی/ سیاسی برانگیخت. در این جنگ‌ها که به مدت سی سال ادامه یافت نزدیک به شش میلیون نفر کشته شدند که در صد کشته‌ها نسبت به جمعیت کشورهای آنزمان بیشتر از درصد کشته‌های جنگ دوم جهانی بود.[۶] در این جنگ‌ها هر فرقه‌ای می‌کوشید باورهای دینی اش را با زور دولت به دیگران تحمیل کند و زمانی به پایان رسید که خرد به عنوان اساس قدرت سیاسی، جایگزین دین شد و در پی آن پیروان دین‌های گوناگون توانستند در کنار هم به زندگی مسالمت آمیز دست یابند. پس از آن دین توانست به عنوان تعهد شخصی افراد به زندگی اش ادامه دهد اما برای تشکیل قدرت سیاسی و حقوقی به خرد نیاز بود. گام‌های غیر دینی بالا در جامعه‌های اروپایی با جنبش روشنگری و تشکیل دولت – ملت‌ها به میوه نشست.[۷]

عصر روشنگری یا عصر خرد، بستر نظری سکولاریسم را گسترده تر ساخت. روشنگری جنبشی فلسفی و روشنفکری بود که در سده هیجدهم، اروپا را فرا گرفت. در این دوره با پیشرفت علم، خرد (Reason) به منبع اصلی قدرت و مشروعیت تبدیل شد و این قاره با ایده‌هایی همچون آزادی، پیشرفت، بردباری، برادری، نظام مشروطه و بالاخره جدایی دین از دولت روبرو گردید.

از دیدگاه سیاسی، سکولاریسم جنبشی به سوی جدایی دین از دولت است که به دور شدن دین از نهادهای دولت دینی می‌انجامد. این فرایند سکولار شدگی (secularization) نام گرفته است که به باور کازا نوا افت باورهای دینی، و خصوصی شدن سپهر دینی را نیز شامل می‌گردد که البته این الگو در تمام کشور‌ها به انجام نرسیده است. فرایند غیر دینی شدن نهادهای همگانی به معنی دین ستیز شدن این نهاد‌ها نیست.

شیدان وثیق تفاوت سکولاریسم را با لائیسیته در این می‌داند که در سکولاریسم (عمدتا در کشورهای پروتستان) جدایی دین از دولت انجام نمی‌‌گیرد و “پیوند دولت و نهادهای عمومی با دین و کلیسا هرگز قطع نمی‌‌شود.”[۸] وثیق در این مورد مثال انگلیس را می‌آورد که هنوز پادشاه رئیس کلیسای انگلیکن و “پاسدار دیانت” است، دارای نمایندگانی در مجلس اعیان است و از یارانه دولتی بهره‌مند می‌شود.[۹]

به باور نگارنده ویژگی‌های سنتی ساختار حکومت در انگلیس را نمی‌‌توان به عدم جدایی دین و دولت در این کشور تعبیر کرد. چنانچه ملکه این کشور از نظر سیاسی- فرهنگی تنها از ارزشی سنتی و نمادین برخوردار است و قدرت واقعی در این کشور در دست پارلمان سکولار است. مهم این است که قوانین این کشور خالی از تبعیض علیه زنان، اقلیت‌های دینی و دگراندیشان است و حقوق بشر در لیبرال دمکراسی انگلیس و دیگر کشورهای اروپایی برغم سنت‌های نمادین دینی‌شان رعایت می‌گردد. افزون برین جدایی دین از دولت نسبی است و همانطور که احمد کورو (Ahmet T. Kuru) باور دارد روشن نیست تا چه میزان جدایی را می‌توان سکولاریسم نامید. [۱۰] مهم این است که دین و دولت از دخالت در امور یکدیگر بطور متقابل بپرهیزند.

افزون برین وثیق نظام سنتی انگلیس را دست مایه قرار می‌دهد و به این باور می‌رسد که تحقق دمکراسی در یک کشور بدون جدایی دین از دولت (و به تعبیر وی لائیسیته) امکان‌پذیر است.[۱۱] تجربه کشورهای اسلامی با نظام‌های اقتدارگرا مانند ایران، عربستان سعودی، موریتانی و سودان که برپایه قوانین شریعت اداره می‌شوند خلاف ادعای بالا است. سکولاریسم شرط لازم برای تحقق دمکراسی است. برقراری دمکراسی بدون احترام به حقوق بشر امکان‌ناپذیر است امری که دولت‌های دینی برنمی‌تابند. سکولاریسم به شهروندان هر کشور امکان می‌دهد که بدون دخالت فقها، اسقف‌ها، خاخام‌ها و مراجع دین‌های گوناگون سرنوشت خویش را بدست گیرند. زندگی خالی از تبعیض دینی، جنسیتی و سرکوب دگر اندیشان در سکولار دمکراسی امکان‌پذیر است که دین‌باوران در کنار ناباوران با حقوق برابر زندگی کنند. البته در درازنای تاریخ با دولت‌های استبدادی سکولار (اتحاد شوروی، سوریه، دوران پهلوی) نیز مواجه بوده‌ایم. این تجربه‌های تاریخی نشان می‌دهند که گرچه سکولاریسم برای تحقق دمکراسی لازم است اما ناکافی است.

رشد سکولاریسم در ایران

پس از تجربه دهه‌ها حکومت دینی در ایران، و نتایج فاجعه‌بارش در زمینه‌های گوناگون اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و محیط زیستی، جمعیت روز افزونی از مردمان ساکن در کشور خواستار جدایی دین از دولت می‌باشند. برپایه نظر سنجی موسسه گمان در سال ۱۳۹۹، ۶۸٪ افراد جامعه باور دارند که احکام دینی نباید معیار قانون‌گذاری قرار گیرد.[۱۲] ۵۷٪ با آموزش تعالیم و تکالیف دینی در مدارس به فرزندانشان مخالف‌اند. و از جمله ۷۳٪ مخالف حجاب اجباری است.

پسا سکولاریسم[۱۳]

فراز دین در دهه‌های اخیر به‌ویژه در برخی از مقاطع و کشورهای جهان چشم‌گیر بوده است. افزایش گرایش‌های بنیادگرایانه اسلامی در خاورمیانه، افزایش چشمگیر شمار مبلغان دینی مسیحی در جهان، و افزایش درصد پیروان مسیحیت در آفریقا گوشه‌ای ازین واقعیت را نشان می‌دهد. پیروزی انقلاب اسلامی در ایران الهام‌بخش گروه‌های بنیادگرا و بالندگی آنها در جهان اسلام شد. تاسیس حزب‌الله لبنان، و جنبش حماس در فلسطین شاهد گوشه‌ای از این بالندگی است. در آفریقا نسبت پیروان دین مسیحیت از سه درصد در سال ۱۹۹۰ به ۲۰ درصد رسیده است. البته فراز دین در تمام کشورهای جهان روی نداده است. همانگونه که اشاره شد، در جمهوری اسلامی نفوذ دین در حال کاهش است گرایش‌های سکولاریستی در حال افزایش در کانادا و آمریکا درصد کسانی که به کلیسا و برای اجرای مراسم مذهبی میروند[۱۴] و در آلمان نیز درصد افراد مذهبی رو بکاهش است.[۱۵] دلایل فراز و فرود دین در جهان به کندوکاو جداگانه‌ای نیاز دارد که از چهارچوبه این نوشته خارج است.

بالندگی دین با جنگ‌های فرقه‌ای در گوشه و کنار جهان همراه بوده است. جنگ‌هایی نیابتی و رقابت‌های دینی – سیاسی میان ایران و عربستان از آن جمله‌اند. در آفریقا در سال‌های اخیر، کشورهای نیجریه، سودان و الجزایر درگیر کشمکش‌های دینی شده‌اند. تعصبات دینی در نیجریه سبب بروز دوازده شورش در این کشور شده است. هم اکنون دوازده استان از ۳۶ استان این کشور پرپایه قوانین شریعت اداره می‌شود. اسلام گراها بر اجرای شریعت و مسیحیان غیرتمند بر “معنویت باوری ژرف” پا می‌فشارند. پی آمد این اختلاف‌ها تنش و درگیری است.[۱۶] این تحولات شرایط حاضر را با جنگ‌های سی ساله دینی – سیاسی اروپا قابل قیاس کرده است.

فراز دین در گیتی تآثیرات معینی بر قوانین جهانی نیز داشته است که برای دهه‌ها سکولار بوده‌اند. برای نمونه در سال ۲۰۰۶ مجمع عموی سازمان ملل به سود “مبارزه با هتک حرمت دین‌ها” رآی داد. در سال ۲۰۰۹ پاکستان از سوی سازمان کشورهای اسلامی در کمیسیون حقوق بشر، پشنهاد “هتک حرمت دین‌ها به عنوان نقض حقوق بشر” را به تصویب رساند. برخی از ناظران تصویب این قانون را تلاشی برای محدود کردن آزادی‌ها، سرکوب کنشگران حقوق بشر و مخالفین دینی سنجیده‌اند.[۱۷]

با توجه به تحولات بالا و رشد جمعیت مسلمانان مهاجر در اروپا و کانادا که پی‌آمدهای فرهنگی و اجتماعی معینی در کشورهای میزبان داشته است، برخی از فیلسوفان و جامعه‌شناسان معاصر گفتمان ” پسا سکولاریسم ” را مطرح ساخته‌اند. بن مایه گفتمان این دسته از پژوهشگران را نادرستی پیش بینی برخی از متفکران و سکولارهای فلسفی (از جمله کارل مارکس) دوران روشنگری تشکیل می‌دهد که با توسعه مدرن‌سازی به زوال دین باور داشتند.. افزون برین پسا سکولارها بر این موضوع اشاره می‌کنند که به باور آنان، عقلانیت مدرن در فهم شرایط دین در جهان امروز دچار ” فرسودگی”(exhaustion) شده است.[۱۸] این دسته از متفکران از بازگشت دین به سپهر همگانی و ایفای نقش در سیاست استقبال کرده‌اند.

به باور نگارنده بن‌مایه گفتمان سکولار، جدایی دین از دولت و عدم دخالت این دو نهاد در امور یک دیگر است که به عنوان نیازی تاریخی در سده‌های اخیر برای رسیدن به صلح اجتماعی، جامعه‌های دمکراتیک و دست یابی به حقوق فردی در بسیاری از جامعه‌ها به تحقق رسیده است. بنابرین رشد و یا کاهش شمار دینداران مساله‌ای حاشیه‌ای است که نمی‌‌تواند نیاز به تداوم فرآیند سکولار شدگی را به‌ویژه در نظام‌های دینی (تئوکراتیک) مانند ایران که با تبعیض، خشونت سیاسی و اجتماعی و مشکلات فرهنگی فراوانی روبرویند با چالش روبرو سازد.

واقعیت امر این است که شرایط تبعیض آمیز زندگی در نظام‌های دینی برای بسیاری از پژوهشگران غربی قابل تصور نیست و به همین سبب برخورداری از آزادی‌های دمکراتیک و احترام به حقوق بشر در کشورهایشان را کم اهمیت دانسته، زیان‌های ناشی از باز گشت مذهب به سپهر همگانی را نادیده می‌گیرند. هم اکنون بسیاری از کلیساها در غرب از سیاسیت‌های راست روانه و بعضا غیر دمکراتیک نیروهای محافظه کار و عوام گرا پشتیبانی می‌کنند که آسیب‌های دراز مدت آن بر همگان آشکار است.

باری با توجه با بالندگی دینداری در برخی از مناطق جهان، چارلز تیلور (Charls Taylor) باور دارد که مدرنیته سکولار در درازنای زمان به مسیحیت ماهیت تازه‌ای بخشیده است اما آنرا به کنار نرانده است. وی می‌افزاید که مسیحیت در شکل‌گیری تاریخی و برتری فرضی تمدن غربی نقش اساسی ایفا کرده است. تیلور در تز نوینش در باره سکولار شدگی (secularization) میان دین و مدرنیته سکولار کشمکشی حس نمی‌‌کند و می‌افزاید که دولت سکولار نباید دین‌ستیز و یا کاملا از جهان دینی جدا باشد. دولت سکولار لازم است مشارکت و همزیستی محترمانه و رفاه تمام دینداران، بی‌دینان و دین ستیزان را در جهان مدرن تآمین کند.[۱۹]

این فیلسوف از به‌کاربردن اصطلاح پسا سکولاریسم می‌پرهیزد و ترجیح می‌دهد از “عصر سکولاریسم” سخن گوید. وی باور دارد که در برخی از جوامع غربی نقش و اهمیت دین‌داری نادیده گرفته شده است و تآکید بیشتر بر نگاه علمی و سکولار در حوزه‌های علوم انسانی مثل فلسفه، جامعه‌شناسی و روانشناسی بوده است. چالز تیلور که خود فردی مسیحی است با انتشار کتاب “عصر سکولاریسم” شهرت یافت. وی به سنت لیبرالی و میراث فلسفه سیاسی غرب باور دارد اما در عین حال معتقد است که باید نقش دین و نحوه زیست دینی در جوامع سکولار را هم دید و نگاهی متوازن و جامع الاطراف اختیار کرد.

تیلور که استاد دانشگاه مک گیل (McGill) در کاناداست از گفتمان “چند گونگی فرهنگی” (multiculturalism) که از سال ۱۹۷۱ از طرف دولت کاناد پذیرفته شد و دربرابر دیک درهم جوش (melting pot) آمریکایی قرار دارد، پشتیبانی می‌کند و پیشنهاد‌هایی در این مورد ارائه داده است.[۲۰] براساس این گفتمان باید به فرهنگ و مذهب اقلیت‌ها احترام گذاشت و به جامعه‌ای تکثرگرا دست یافت. به‌طور نمونه نباید در نحوه لباس پوشیدن اقلیت‌های دینی (پوشش روسری و یا مقنعه) دخالت کرد. باید به اقلیت‌های مذهبی اجازه داد که بجای روز یکشنبه روز مذهبی خودشان را تعطیل کنند. در مدارسی که شمار کودکان مسلمان چشم‌گیر است اتاق نمازخوانی در نظر گرفته شود و یا تاریخ مذاهب در مدارس بررسی گردد.[۲۱]

چند گونگی فرهنگی در کانادا به خرده فرهنگ‌ها و اقلیت‌های دینی امکان داده است که در حفظ سنت‌های فرهنگی و دینی خود تا آنجا که با منشور جهانی حقوق بشر در تناقض قرار نگیرد بکوشند. اما این رویکرد در برخی مدارس تورونتو مورد سوء استفاده گروه‌های بنیادگرای اسلامی قرار گرفته است. برای نمونه در دبیرستان وَلی پارک (Valley Park) در این شهر پس از آنکه مدیر مدرسه به حدود ۸۰۰ دانش‌آموز مسلمان اجازه داد در نهارخوری مدرسه نماز جمعه برپا کنند، دختران مسلمان مورد تبعیض قرار گرفته و توانستند تنها در پشت سر پسران عبادت کنند. افزون برین قرار بود که نماز حدود ۱۵ تا ۲۰ دقیقه به درازا کشد و پس از آن دانش‌آموزان به کلاس درس بازگردند که این مدت در عمل به چندین ساعت کشیده و اعتراض دیگر دانش آموزن را برنگیخت.[۲۲] این نمونه‌ای از مشکلاتی است که چند گونگی فرهنگی و بازگشت دین به سپهر عمومی می‌تواند ایجاد کند.

در سال ۲۰۰۳، موسسه‌ی اسلامی عدالت مدنی (Islamic Institue of Civil Justice) اعلام کرد که خواستار برپایی دادگاهی است که در مورد دعواهای خانوادگی جامعه مسلمانان استان اونتاریو در کانادا از جمله طلاق، ارث و حضانت فرزندان براساس قوانین شریعت داوری کند. پیش از آن به مسیحیان و یهودیان اجازه تشکیل دادگاه‌های مشابهی داده شده بود.[۲۳] این درخواست با مخالفت بسیاری حتی از جانب برخی مسلمانان روبرو شد که از جنبه‌های تبعیض آمیز قوانین شریعت علیه زنان مطلع هستند. سرانجام دالتون مگ گینتی (Dalton McGuinty) نخست وزیر وقت استان اونتاریو با این درخواست مخالفت کرد و حتی دادگاه‌های خانوادگی مسیحیان و یهودیان را نیز منحل نمود.[۲۴]

اردیبهشت ۱۴۰۲
———————————————
[۱] – Astin Cline, Defining Secularists: George Jacob Holyoake Coined the Term Secularism, updated, March 17, 2017
https://www.thoughtco.com/george-jacob-holyoake-coined-the-term-secularism-250853
[۲] – Astin Cline
[۳] – Ibid
[۴] – Austin Cline, Secularism as a Humanistic and Atheistic Philosophy, Updated March 24, 2017
https://www.thoughtco.com/secularism-as-a-humanistic-atheistic-philosophy-250856
[۵] – شیدان وثیق، لائیسیته چیست؟، نقدی بر نظریه پردازی‌های ایرانی در باره لائیسیته و سکولاریسم، اختران، چاپ دوم، ۱۳۷۸، ۴۰
[۶] – محمد رضا نیکفر، منطق دین پیرایی ( بحثی در باب اصلاح دینی در مسیحیت و اسلام)، تارنمای ازادی اندیشه، ۱۸ خرداد ۱۳۹۷
[۷] – Janet R. Jakobsen and Ann Pellegrini ” Times Like These” in Janet R. Jakobsen and Ann Pellegrini eds., Secularisms, (Duke University Press, London, 2008), 4
[۸] – شیدان وثیق، ۱۷۸
[۹] – همان ۱۷۷
[۱۰]- Ahmet T. Kuru, Secularism and State Politics Toward Religion, (Cambridge: Cambridge University Press, 2009), p. 247.
[۱۱] – همان ۲۰-۲۱
[۱۲] – گمان، گروه مطالعات افکار سنجی ایرانیان، گزارش نظرسنجی در باره نگرش ایرانیان به دین، ۲ شهریور ۱۳۹۹
[۱۳] – محمود روغنی، فراز و فرود جدایی دین از دولت، از شاه اسماعیل اول تا ولی مطلقه فقیه، ص. ۱۵، در سایت mrowgahni.com کتاب رایگان، سکولاریسم
[۱۴] – Pew Research Centre, Canada’s Changing Religious Landscape, Jun 27, 2013
http://www.pewforum.org/2013/06/27/canadas-changing-religious-landscape/
[۱۵] – دویچه وله فارسی، اعضای کلیساهای آلمان ۶۶۰ هزار نفر کاهش پیدا کرد، ۲۰۱۸/۰۷/۲۰
[۱۶] Ezat Mossallanejad, 140-41
[۱۷] – Ibid, 129
[۱۸] – Andre Costa, Habermas on religion in the public sphare: A post – secular conservative critique, (Trinity Western University, September, 2015), 5
https://www8.twu.ca/library/theses/388834_pdf_404044_8BB2AF28-67A5-11E5-982B-6FC24D662D30_costa_a.pdf
[۱۹] – Mohammad Golam, 19, 20
[۲۰] – LUC B. Tremblay, The bouchard-Taylor Report on Cultural and Religious Accommodation: Multiculturalism by Any Other Name?, (EUROPEAN UNIVERSITY INSTITUTE, FLORENCE
DEPARTMENT OF LAW, 2009)
[۲۱] – Irene Bloemraad, The Debate Over Multiculturalism: Philosophy, Politics, and Policy, (Migration Policy Institute, 2011)
[۲۲] – Natasha Fatah, Allah in the Cafeteria: Inside the school prayer scandal at Valley Park Middle School, Toronto Life, March 21, 2012, https://torontolife.com/city/allah-in-the-cafeteria/
[۲۳] – The Guardian, Sharia law in Canada, almost, Feb. 08/ 2008
[۲۴] – Ibid.

از: ایران امروز 

 


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.