روزنامه اعتماد نوشت: وضعیت ۱۷ صندوق بازنشستگی فعال در کشور نشان میدهد این شاخص در دو صندوق وکلا و روستایی- عشایری که نسبتا جوان هستند، وضعیت بسیار مناسبی دارد؛ در تامین اجتماعی روند بهتری دارد و در سایر صندوقها وضعیت بحرانی است.
شاخص «نسبت پشتیبانی» در صندوقهای بازنشستگی نشان میدهد که ۱۵ صندوق به سطح ورشکستگی رسیدهاند و فقط دو صندوق بازنشستگی در وضعیت بهتری هستند. هرچند که روند ناامیدکنندهای را طی میکنند و تا خط ورشکستگی فاصلهای ندارند.
به گزارش اعتماد، وضعیت ۱۷ صندوق بازنشستگی فعال در کشور نشان میدهد این شاخص در دو صندوق وکلا و روستایی- عشایری که نسبتا جوان هستند، وضعیت بسیار مناسبی دارد؛ در تامین اجتماعی روند بهتری دارد (اما مطلوب نیست) و در سایر صندوقها وضعیت بحرانی است و عملا بدون کمک دولت و نهادهای مالک امکان ادامه حیات صندوق وجود ندارد و باید اعلام ورشکستگی کند. نسبت پشتیبانی به معنای «نسبت بیمهپردازان به مستمریبگیران» است. کمترین نسبت پشتیبانی برای آنکه یک سازمان بیمهای به مرز ورشکستگی نرسد، عدد ۳ است. حالا این نسبت در صندوقهای بازنشستگی کشور تا حدی کاهش یافته که میتوان وضعیت کنونی اغلب صندوقها را «ورشکسته» نامید. با ادامه پیری جمعیت و روند کاهشی نسبت پشتیبانی، در کنار افزایش میزان بازنشستگیهای پیش از موعد، فشار بر صندوقهای بازنشستگی نیز بیشتر میشود.
در بهار سال جاری تعداد شاغلان ۲۳ میلیون و ۵۷۷ هزار و ۶۳۸ نفر بوده است. بنابراین زندگی نزدیک به ۶۴ میلیون و ۳۴۰ هزار نفر از مردم وابسته به کار و فعالیت افراد شاغلی است که کار میکنند. شاخص دیگر، «نسبت تکفل» است که از تقسیم جمعیت بر تعداد شاغلان به دست میآید. عددی که در ایران ۳٫۷ است. یعنی هر فرد شاغل، جز خودش، باید بهطور متوسط هزینههای زندگی نزدیک به ۴ نفر دیگر را هم تامین کند. ۱۷ صندوق بازنشستگی، زندگی ۲۵ میلیون مستمریبگیر و بازنشسته را تامین میکنند. با توجه به نسبت تکفل، بحران صندوقها، بیش از دو سوم جمعیت ایران را تهدید میکند.
بازنشستگیهای پیش از موعد
فشار روی منابع دولت
در سالهای اخیر، بخش بزرگی از بودجههای سنواتی همواره به «بودجه عمومی» دولت اختصاص یافته است. بسیاری از تحلیلها بر این است که دولت با افزایش سهم خود در اقتصاد، مجبور به پرداخت بیشتر حقوق و مزایا به کارکنان خود شده است. اما باید توجه داشت که بخش عمدهای از بودجه عمومی دولت توسط صندوقهای بازنشستگی «بلعیده» میشود. در واقع، «ورشکستگی» این صندوقها موجب شده تا با پول بودجه عمومی دولت «سرپا» بمانند و بتوانند به بازنشستگان حقوق بدهند.
پیشنهادی که عملی نیست
در برنامه هفتم توسعه، دولت به دنبال دو راهکار بوده تا بخشی از بحران موجود را «عقب» بیندازد. راهکار اول، افزایش سن بازنشستگی است که همین الان هم در مجلس، به عنوان نهاد تصویبکننده برنامه هفتم مخالفانی دارد و راهکار دوم، «ادغام» ۱۷ صندوق بازنشستگی در یکدیگر و به وجود آوردن یک نهاد «اسمی» است با بحرانهای بیشمار. خردادماه امسال که موضوع «ادغام» صندوقها توسط وزیر کار مطرح شد، موجی از انتقادات و واکنشها را به همراه داشت و برخی کارشناسان، این کار را نوعی انفجار بحران ارزیابی کردند. خبرگزاری کار ایران در همان زمان گزارشی از تجربه صندوق بازنشستگی ایران ایر و واگذاری آن ارایه کرد و در این باره نوشت: «این واگذاری، نه تنها شرایط بازنشستگان هما را بهتر نکرد که بر میزان زیان انباشته این شرکت واگذارشده هم افزود. درحالی که اعضای این صندوق اصرار داشتند این شرکت خصوصی میتواند بر اساس قانون با در اختیار گرفتن و سپرده شدن بخشی از شرکتهای شرکت ملی هما چون شرکتهای کارگو یا هتلهای تحت اداره، ضمن چابکسازی به سوددهی برسد و بدون ادغام در یک شرکت بزرگتر دارای چالش سر پا بماند.»
حیاط خلوت مدیران