«زنان در کتابهای درسی بیشتر در نقشهای کودکی و نوجوانی، و مردان عمدتا در نقشهای بزرگسالی به تصویر کشیده شدهاند.» این تنها، نتیجه یکی از تحقیقات و پژوهشهایی است که جامعهشناسان در ایران، از دل محتوای کتابهای درسی استخراج کردهاند.
چگونگی پرداختن مولفان کتابهای درسی ایران به کلیشههای جنسیتی، با کنار هم قرار دادن پژوهشهایی که در داخل ایران انجام و منتشر شده و پژوهشی که در قالب پروژه «ضمیمه» در خارج از ایران صورت گرفته، تصویری از آنچه نظام آموزشی جمهوری اسلامی میخواهد بر سر دانشآموزان بیاورد را، ملموستر میکند.
***
نگاهی به محتوای کتابهای درسی ایران نشان میدهد فراتر از تعداد بیشتر تصاویر مردان نسبت به زنان، مشاغل متعددی که مردانه توصیف شده، موقعیتهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی که برای مردان ترسیم شده، مولفان محتواهای آموزشی دوره ابتدایی و متوسطه در تلاش بودهاند تا نقشهایی که از منظر جامعهشناسی برای زنان و مردان قابل تعریف است را، بر پایه تفکرات ایدئولوژیک و مردسالارانه جمهوری اسلامی ارائه کنند.
برای نمونه در یکی از پژوهشهایی که در داخل ایران تحتعنوان «بازتولید نقشهای جنسیتی در کتابهای فارسی مقطع ابتدایی» انجام شده، علاوهبر تاکید بر اینکه «زنان بیشتر در نقشهای کودکی و نوجوانی، و مردان در نقشهای بزرگسالی به تصویر کشیده شدهاند»، توضیح داد که چگونه در کتابهای درسی، «زنان از بین تصویرهای مربوط به جنس مونث، تنها در حدود یک سوم از موارد در نقشهای بزرگسالی ترسیم شدهاند.»
دکتر «سعید پیوندی»، جامعهشناس و استاد دانشگاه لورن فرانسه که مدرس دورههای آموزشی پروژه ضمیمه است نیز، در مورد چگونگی پرداختن کتابهای درسی به نقشها به «ایرانوایر» میگوید: «نقشهای زن کتابهای درسی با واقعیت متفاوت است. کتابهای درسی متناسب با گفتمانی تنظیم شده است که برای زن و مرد جایگاههای متفاوت و خاصی قائل است، برابری جنسیتی را به رسمیت نمیشناسد، مرد را آشکارا جنس برتر میداند و زن را فرودست.»
آنچه در کتابهای درسی ایران ارائه میشود
پژوهشهایی که کتابهای درسی را مورد بررسی قراردادهاند، بهطور کلی چند مولفه را سنجیدهاند: «تصاویر، تحلیل محتوا و مضمون.»
ایرانوایر در گزارشهای مختلف با کنارهم قراردادن نتایج پژوهشهای انجام شده در داخل ایران و همینطور دادههای پژوهش ضمیمه در مورد کتابهای درسی، به بررسی مثالهای از جنسیتزدگی در کتابهای درسی ایران پرداخته است. تقریبا همه پژوهشها به اتفاق بر این نکته تاکید دارند که تعداد تصاویر مردان در کتابهای درسی چند برابر زنان است. پروژه ضمیمه دستکم در ۸۰ جنبه مختلف به بررسی کتابهای درسی دوره ابتدایی در نظام آموزشی جمهوری اسلامی پرداخته است.
بر همین اساس میتوان در گزارش «در کتابهای دبستان، زنان خانهدار، بافنده، آشپز و گاهی معلم هستند»، به این موضوع توجه کرد که کتابهای درسی چه مشاغلی را برای زنان توصیف و همچنین چگونه فعالیت اقتصادی درآمدزا را برای زنان معرفی کردهاند. همچنین در گزارشی دیگر، این موضوع بررسی شد که «زنان مشهور در کتابهای درسی مهجورند.»
کتابهای درسی در بازنمایی فعالیتهای مردان و زنان در فضای عمومی هم جنسیتزدهاند و این شیوه را در مورد فضای خصوصی و خانه هم تکرار کردهاند که در گزارش «مردان پیژامه پوش؛ زنان چادر به سر»، چگونگی نشان دادن زنان و مردان در فضای خانه هم بررسی شد. موضوع جنسیتزدگی در کتابهای درسی، محدود به تصاویر و چگونگی معرفی مشاغل و فعالیت زنان و مردان نمیشود و در سطحی عمیقتر میتوان غیبت عشقورزی در کتابهای درسی و همینطور زبان جنسیتزده در تولید محتوای آموزشی را نیز از نظر گذراند؛ «زبان جنسیت زده؛ سمی برای فرهنگ و ذهن نسل جوان.» این عمق جنسیتزدگی در تولید محتوای آموزشی از منظر جامعهشناسان چه در داخل ایران و چه در خارج از ایران، از نظر دور نمانده است.
«سید علیرضا افشانی»، دکترای جامعهشناسی و استادیار دانشکده علوم اجتماعی یزد و دو همکارش «عباس عسکری ندوشن»، دانشجو دکترای جمعیتشناسی دانشگاه تهران و «سمیه فاضل نجفآبادی»، کارشناسی ارشد جمعیتشناسی، در پژوهشی تحتعنوان «بازتولید نقشهای جنسیتی در کتابهای فارسی مقطع ابتدایی» به این موضوع پرداخته است.
در این مقاله، محتوای کتابها در چهار مولفه «تصاویر، خویشاوندان، والدین و نقشهای شغلی»، با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا مطالعه شده است. در این پژوهش نیز تاکید بر این است که تصاویر جنس مذکر، بهوضوح بیشتر از جنس مونث است.
پژوهشگرانی که این مقاله را نوشتهاند، در پی انجام کار خود تاکید کردهاند: «زنان در کتابهای درسی بیشتر در نقشهای کودکی و نوجوانی، و مردان عمدتا در نقشهای بزرگسالی به تصویر کشیده شدهاند.»
نویسندگان این مقاله که در مجله «پژوهش زنان» منتشر شده، در بخش دیگری از آن بر این نکته تصریح کردهاند: «خویشاوندان مذکر به نحوی چشمگیر بیش از خویشاوندان مونث منعکس شدهاند.»
همچنین نویسندگان این مقاله بر پایه پژوهش خود نوشتهاند: «انتساب نقش خانهداری به زنان، کاهش و ترسیم زنان کاهش و ترسیم زنان در نقشهای حرفهای و تخصصی افزایش یافته است. برخلاف سایر موارد، در معرفی والدین، انعکاس نقشهای جنسیتی زنان بیش از مردان بود.»
این سه پژوهشگر برپایه دادههایی که از کتابهای فارسی دوره دبستان استخراج کردهاند، در نتیجهگیری خود آوردهاند: «یافتههای مطالعه نشان میدهد که تعداد و تنوع مشاغل معرفی شده در محتوای کتب درسی افزایش یافتهاست. با وجود این، در سالهای اخیر نسبت مشاغل زنانه به کل مشاغل کاهش یافته و برعکس، نسبت مشاغل مردانه افزایش یافته است. نتایج نشان میدهد که انتساب نقش خانهداری به زنان کمتر و از طرف دیگر، ترسیم زنان در نقشهای حرفهای و تخصصی بیشتر شده است. ارائه نقش مردان در مشاغل کشاورزی نیز کاهش، و در مقابل ارائه نقش زنان در مشاغل کشاورزی افزایش یافته است. سرانجام اینکه تعداد زیادی از مشاغل بدون تاکید بر جنسیت معرفی شدهاند به این معرفی که در اکثر درون، جنسیت قهرمان داستان مشخص نشده است.»
دکتر سعید پیوندی که خود در پژوهشی که با عنوان «تبعیض و عدم تحمل در کتابهای درسی ایران» منتشر شده و به بررسی و نقد شیوه آموزش مفاهیم در نظام آموزشی ایران پرداخته، در تحلیل چنین رفتاری در کتابهای درسی و پرداختن به نقشهای مختلف به ایرانوایر میگوید: «همه زنان کتابهای درسی صرفا مادر یا همسر هستند و در موارد معدودی نیز معلم هستند. کتابهای درسی ایران، نگاه تقلیلی و بستهای به زندگی اجتماعی بهطور کلی، و زندگی اجتماعی زنان بهطور خاص دارند. در گفتمان کتابهای درسی ایران دولت اسلامی نظارت فراگیری بر جامعه دارد و ابتکارات اجتماعی مجاز، بیشتر در چهارچوب آیینها و مناسک مذهب شیعه معنا دارند.»
نقشهای برخاسته از ایدئولوژی حکومتی
گرچه در سالهای اخیر عنوان مشاغل بیشتری به کتابهای درسی راه پیدا کرده است، اما در کتابهای درسی مشاغل محدودی برای زنان، یا زنان در حین انجام آن بهعنوان یک فعالیت درآمدزای اقتصادی معرفی شده است. دکتر سعید پیوندی، جامعهشناس و مدرس دورههای آموزشی پروژه ضمیمه در پاسخ به این پرسش که چرا نقشهای تعریف شده برای زن و مرد در کتابهای درسی با آنچه در عالم واقع در جامعه شاهد هستیم بسیار متفاوت است، به ایرانوایر توضیح میدهد: «مردسالاری بخش مهمی از ایدئولوژی حکومت ایران و نظام جمهوری اسلامی را تشکیل میدهد و بازتاب این گرایش را میتوانیم در همه سطوح جامعه و نهادهای رسمی از جمله در تقسیم قدرت، بهروشنی مشاهده کنیم. نظام آموزشی و برنامه و کتابهای درسی هم بهشدت از این ایدئولوژی مردسالارانه که به نام دین و سنت، سلطه مردانه و فرودستی زنان را توجیه میکنند، تاثیر پذیرفتهاند.»
او با اشاره به تغییرات مختلف در محتوای کتابهای درسی و مردسالارانه بودن گفتمان آموزشی تاکید میکند: «اگر جامعه ایران قرار بود همانی شود که کتابهای درسی از سال ۱۳۵۷ درباره زن و مرد گفته بودند و میگویند، ما حتما در وضعیت کنونی نبودیم. آنچه جامعه ایران در ۲۵ یا ۳۰ سال اخیر در روندهای پویایی درونزای خود بهوجود آورده است، شباهت چندانی با نگاه و گفتمان کتابهای درسی ندارد. تصویر زن در کتابهای درسی این دوران با همه تغییرات، نماینده زن مدرن امروزی نبودهاست؛ ولی جامعه به همان راهی نرفته است که کتابهای درسی میخواستند و تبلیغ میکردند.»
پیوندی با تاکید بر اینکه «جامعه دارای پویایی درونی خودش است و همان راهی را نمیرود که ساختارها میخواهند به او تحمیل کنند»، میافزاید: «زنان در این سه دهه به بازیگران اصلی دنیای فرهنگ، علم و هنر تبدیل شدهاند، درحالیکه زنان کتابهای درسی بیشتر همسر و مادر و خانهدار هستند و بهعنوان یک شهروند مستقل، کمتر به رسمیت شناخته میشوند. باوجود پیدا شدن تدریجی سروکله شمار بسیار کمی از زنان متخصص و یا ورزشکار و نویسنده در کتابهای درسی، هنوز چهره غالب زن در کتابهای درسی، با زن امروزی دنیای ما بسیار فاصله دارد.»
«نه» بزرگ زنان به آموزههای جنسیتزده
تحولات جامعه ایران بهویژه پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ و پس از پایان جنگ ایران و عراق، نشان از آن دارد که زنان برخلاف آنچه در آموزش رسمی بر آن تاکید شده است، مسیر مورد نظر خود را پیش بردهاند. این موضوع چه در مورد فعالیت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نظیر فعالیت درآمدزای اقتصادی، و چه در مورد نقشهای خانوادگی، بهوضوح در جامعه نشان از رفتار متفاوت زنان دارد. برای نمونه، زنان در دو دهه اخیر سهم قابل توجهی از کرسیهای شوراهای شهر و روستا را از آن خود کردهاند و همچنین زنان بسیاری توانستهاند بهعنوان دهیار، نقش مدیریتی در جامعهای چون روستاها که بهنظر سنتیتر از شهرها میآیند، به دست آوردند.
دکتر سعید پیوندی در تحلیل این دوگانگی در آنچه در کتابهای درسی از نقشهای زنان آموزش داده میشود و آنچه در عمل زنان محقق کردهاند، به ایرانوایر میگوید: «با نگاه جامعهشناسی میتوان گفت که پیشرفتهای زنان به معنای مقاومت آنها در برابر گفتمان مردسالارانه کتابهای درسی است و در عمل به ایدئولوژی نظام آموزشی که در آن تحصیل کردهاند، “نه” بزرگ میگویند. این مقاومت زنانه را باید هم نتیجه پویایی درونزای جامعه ایران دانست، و هم آنچه که میتوان روح زمانه نامید، یعنی فضای جهانی که در آن برابری زن و مرد به یک مطالبه جهان شمول تبدیل شده است.»
مدرس دورههای آموزشی ضمیمه، به تحولات یک سال اخیر ایران و نقش برجسته زنان در آن اشاره میکند و میگوید: «جنبش زن، زندگی، آزادی شورش جوانان علیه ایدئولوژی مدرسهای بود که به بچهها سواد و علم یاد دادهبود. مشکل البته فقط مدرسه و آموزش نیست، همه حوزههای زندگی اجتماعی در ایران از سیاست و فرهنگ گرفته تا بازار کار هم، گروگان این ایدئولوژی واپسگرا، تبعیضزا و جنسیتزده هستند.»
او همچنین براین نکته تاکید میکند که «کتابهای درسی کار چندانی با واقعیتهای جامعه ایران و تحولات مهمی که در سطح بینالمللی جریان است، ندارد» و دراینباره توضیح میدهد: «کتابهای درسی متناسب با گفتمانی تنظیم شده است که برای زن و مرد جایگاههای متفاوت و خاصی قائل است، برابری جنسیتی را به رسمیت نمیشناسد، مرد را آشکارا جنس برتر میداند و زن را فرودست. نابرابری جنسیتی در کتابهای درسی، با ارجاع به منابع مذهبی دین اسلام توجیه شده است. این نگرش در دنیا کمسابقه است. در بخش بزرگی از کشورهای دنیا سمتوسوی گفتمان آموزشی، کاهش نابرابری جنسیتی است. در ایران نهتنها از چنین گرایشی خبری نیست، که تبعیضها و نابرابریها بهنام دین توجیه میشوند. من این گرایش را ایدئولوژی جنسیتی نام میگذارم برای اینکه بازیگران این گفتمان، تصمیماتش درباره اینکه زن باید در جامعه، اقتصاد و بازار کار، سیاست و یا داخل خانه چگونه موقعیتی داشته باشد، از قبل و بر پایه یک پروژه سیاسی دولت اسلامی گرفتهاند و کتابهای درسی، به محل ترویج و تبلیغ این ایدئولوژی تبدیل شده است.»
از نکته دیگری که در مورد کتابهای درسی و نقشهای جنسیتزدهای که در آن توصیف شده میتوان گفت، این است که محتوای کتابهای درسی با واقعیت زندگی ما تمایز آشکاری دارد. دکتر پیوندی در تحلیل این تمایز بین آموزههای رسمی و واقعیت زندگی میگوید: «کتابهای درسی ایران نماینده این روح زمانه نیستند. نتیجه، چنین نگاه رو به قهقرا رفتهای، جدایی از واقعیتهای در حال تحول جامعه ایران و جهان است و شکاف فرهنگی روزافزون با فرهنگ دانشآموزان. مشکل البته فقط مدرسه و آموزش نیست، همه حوزههای زندگی اجتماعی در ایران از سیاست و فرهنگ گرفته تا بازار کار هم، گروگان این ایدئولوژی واپسگرا، تبعیضزا و جنسیتزده هستند.
از: ایران وایر