در سال روز جنبش زن، زندگی، آزادی؛ یا قتل ستمگرانه و دلخراش ژینا(مهسا) امینی، در سال روز کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹، در سال روز سی ام تیر ، در سال روز کودتای ۲۸ مرداد که به وسیله انگلیس و آمریکا و با کمک آخوندها انجام گرفته است و در هر اعتراضی … که جوانان ما از خانه هاشان به خیابان ها می ریزند و کشته می شوند، تا سد سال دیگر و تا همیشه اگر بی برنامه و بدون سازماندهی این کار را بکنیم، در بر همین پاشنه می گردد و پیروزی هرگز به سراغ مردمان میهن ما نخواهد آمد. چاره چیست؟ همانگونه که ابوالقاسم لاهوتی نزدیک به یک سد و پنجاه سال پیش گفته است:«چاره ی رنجبران، وحدت و تشکیلات است».
بُنه (جفت، جوغ، دُنگ و…) در کشاورزی ایران نشان دهنده نمونه ی گویای همسازی و همکاری اقتصادی و اجتماعی ایرانیان در تاریخ است که پیشینه ی آن به درازای تاریخ کشاورزی و آبیاری در ایران می رسد. در دوران های گذشته گاهی این گونه همکاری ها پایه و بهانه ای برای برپایی شورش ها و قیام های اجتماعی بوده است. در دوران های کنونی و نه جندان دور ملت ایران در راه آزادی و استقلال قربانیان فراوانی داده است. جوانان کشور ما هرگز از این اندیشه درست، دور و غافل نبوده اند که به یکدیگر بپیوندند و به گونه ای سازمان یافته برای رهایی میهن مان با یکدیگر همراهی و همسازی کنند. شوربختانه از انقلاب مشروطیت تا به امروز، هزاران هزار از هم میهنان ما را حزب ها و سازمان های دروغی، نامردمی و بیگانه پرست به بیراهه کشانده و نابود کرده اند. نامردمی به معنای گفتار و رفتار آن کس یا کسانی است که با مردمان میهن ما دشمن هستند و راه سعادت آنان را به شیوه های گوناگون سد کرده اند. بیگانه پرستان به بهانه ی رهنمود نابخردانه ی و نامردمی با شعار “حزب فقط حزب الله” جوانان میهن ما را به جنگ فرستاده و به کشتن داده و می دهند. بیگانه پرستان کس یا کسانی هستند که چشم و گوششان به سوی بیرون از مرزهای ایران است و از انیران (ناایرانی) رهنمود و کمک می خواهند.
آری چاره ی رنجبران؛ با هم یکی شدن و سازمان دادن است. پیشینه ی این کار به ویژه در یک سد و بیست سال گذشته، به شیوه های گوناگون در ایران بوده است. شوربختانه دولت های دست نشانده ی بیگانگان در ایران، مالکان، سرمایه داران و صاحبان قدرت تا کنون همیشه از برپایی حزب ها، سازمان های سیاسی و حتا گروه و صنف های پیشه وران و کارگران هم جلوگیری کرده اند. به هر روی راه رهایی و نجات در کشور ما سازماندهی هم میهنان ما و تلاش همگانی و یک پارچه ی همه ی نیروهای مردمی؛ برای برپایی کنگره ملی است. در انجام این کار هر کس هر تلاش و ابتکاری را در سراسر خاک ایران یا بر روی شبکه جهانی اینترنت (رایانه)، باید به کار بَرَد و دیگران را نیز باید تشویق و ترغیب به سازماندهی و با هم بودن کند. به گمان من بخاطر دوری از لغزش و از بیم دشمنان، جوانانی که خوب یکدیگر را می شناسند مانند خواهر، برادر و یا دوستان دوران کودکی باید گروه هایی کوچک برای همکاری و همسازی بسازند. شمار کسان در این گروه های کوچک نباید از چهار یا پنج کس، بیشتر شود. این گروه از دوستان نزدیک باید کوشش کنند که ناکسان و بیگانگان در میان آن ها رخنه نکنند. چاره اندیشی در برابر دشمنان مردم و انیران نخستین اندیشه و کار بنیادی است. باید با هوشیاری راه کارهایی پیدا کرد تا دشمن نتواند ما را شکست دهد. هر گروه با نوآوری و شیوه های ویژه ی خود می تواند راه درست همکاری با دیگر گروه ها را بیابد و به جنبش رهایی بخش میهن مان و برپایی کنگره ملی، یاری برساند. امروزه تارنماهای از راه دور یا فراسو (فراسو یعنی از آن سو یا از سوی دیگر، از راه تلفن یا کامپیوتر) و رسانه ها، ابزارهای خوبی برای گسترش جنبش رهایی بخش ایران می توانند باشند.
چنین کار بزرگی بدون دانش و آگاهی سیاسی شدنی نیست. این گروه های کوچک یا بزرگ، انجمن ها، رسته های کارگران، پیشه وران، بایستی با پیوستن به یکدیگر و با هم اندیشی، راه هایی برای آزادی های سیاسی و اجتمایی مردمان میهن ما بیابند و آنان را از نداری و گرسنگی و پراکندگی نجات دهند.
گرسنگی و نداری بزرگ ترین دشمن توده های مردمان میهن ما است. کسی که نان شب یا تن پوش و سرپناه ندارد، آزادی را فراموش کرده به اسارت و گدایی تکه نانی برای سیر کردن خودش و فرزندانش، تن در می دهد. آن کسانی که دارایی و رفاه دارند و هر روز به گوشه ای از جهان سفر کرده و شب و روز خود را در هتل های گران قیمت بسر می برند، برای مردم اشک تمساح می ریزند؛ به راستی دلسوز مردمان میهن ما نیستند. سیر از گرسنه خبر ندارد و سواره از پیاده ! جنگ گرسنگی و سیری اساس و ریشه ی همه ی بدبختی های مردمان روی زمین است. دارایی و ثروتی اگر هست باید برای رهایی ملت ما به کار برده شود. دکتر محمد مصدق همه ی هستی، دارایی ها و امکانات خود را در راه خوشبختی مردمان میهن ما گذاشت. از نوجوانی تا پایان زندگی درخشان و پُرثمرش؛ همه ی تلاش خود را برای سعادت و رفاه ملت ایران به کار برد. در ۲۸ ماه نخست وزیری اش ریالی حقوق دولتی دریافت نکرد. هنگام مسافرت برای دفاع از حقوق ملت ایران در سازمان ملل متحد و دیوان داوری لاهه همه ی هزینه ها را از جیب خودش پرداخت. او پس از مرگ حتا بدهکاری داشت و به گفته دکتر محمود مصدق بدهکاری هایش را فرزندانش غلامحسین و احمد مصدق پرداخت کردند.
کسانی که از دسترنج توده ها اندوخته های مالی و ثروت جمع آوری می کنند و زندگانی مرفه و آسوده دارند و تنها به ثروت و دارایی خود می اندیشند، نمی توانند به راستی و صمیمانه با گرسنگی و فقر و بیماری مبارزه کنند. در این مبارزه حضور میلیونی توده ها و به گونه ای گسترده ضروری است. راه نهایی رهایی ملت ایران، همان جبهه ی ملی و گسترده ای است که دکتر مصدق پیشنهاد کرده است. همه ی ایرانیان باید جان و مال خود را در راه این جبهه ی گسترده بگذارند. کسانی که توانایی مالی دارند باید تا آنجایی که می توانند دارایی خود را در راه خوشبختی و رفاه و آزادی ملت ایران و رهایی کشور از بند استعمارگران و نوکران آنان بگذارند.
پیام جبهه ملی ایران، نشریه ی پیروان راه دکتر مصدق به پیروی از همین رهنمود و اندیشه؛ در ۲۳ آبان ماه ۱۴۰۱، در شماره ی ۲۱۷ خود می نویسد؛ “راه عبور از بحران، تأسیس یک کنگره ملی از تمام گروه های جامعه است”. راه عبور از بحران، همان جنبش رهایی بخش است که همه ی گروه ها، صنف ها و همه ی مردمان میهن ما به دنبال آن هستند. « منشور مطالبات حداقلی تشکلهای مستقل صنفی و مدنی ایران» نیز در همین راستا است. هر کس به چگونگی انجام چنین راه کاری باید بیاندیشد زیرا حکومت اسلامی تا کنون با کشتار و زندان و شکنجه جلو هر گونه تلاش سیاسی و حزبی را سد کرده است. همه به یاد داریم تنها هنگامی حکومت از جلوگیری اعتراضات توده ها ناتوان بوده که مردمان سراسر کشور به گونه ای انبوه و میلیونی به خیابان ها آمدند. با همان شیوه اگر میلیون ها ایرانی در سراسر ایران به خیابان ها بیایند و در خیابان ها بمانند و به خانه های خود نروند، در زمان کوتاهی خامنه ای و همه ی آخوندها از ایران خواهند گریخت و یا مانند صدام حسین و دیگر دیکتاتورها، دستگیر شده و به دادگاه سپرده خواهند شد.
منوچهر تقوی بیات
سی و یکم امرداد ماه ۱۴۰۲ خورشیدی برابر با ۲۲ اوت ۲۰۲۳ میلادی