ایران وایر
تارا اورامی، شهروندخبرنگار
جمهوری اسلامی درست یک شب قبل از سالروز کشته شدن «مهسا (ژینا) امینی»، آب سد «چراغویس» شهر سقز را بدون هیچ اعلام قبلی و ایجاد آمادگی باز کرد. حالا پس از عبور از سالروز و سرکوب مراسمی که میتوانست میان عزاداران و خانواده مهسا امینی شکل بگیرد، دوباره مسیر آبی که جاری شده بود، با بستن سد مسدود شده است.
در این میان، جدا از استفاده ابزاری حکومت از این سد و رودخانه خشک شده، کشاورزان و اهالی بومی منطقه درگیر معضلاتی شدهاند و هیچ مسوولی پاسخگوی نیست.
در این گزارش به پیامدهای باز و بسته کردن سد چراغویس در گفتوگو با زمینداران و فعالان محیط زیست پرداختهایم. به دلیل مسایل امنیتی، از بازگویی هویت کارشناسان محیط زیستی اهل سقز معذوریم.
****
رهاسازی آب سد چراغویس در شب سالروز کشته شدن مهسا امینی به معنای رهاسازی حدود ۵۴ میلیون مترمکعب آب ذخیره شده است. طبق اطلاع «ایرانوایر»، کارشناسان حوزه آب با رهاسازی ناگهانی آب این سد مخالف بودند اما تصمیم حکومتی بر تصمیم کارشناسی غلبه کرد و نیمهشب ۲۵ شهریور ۱۴۰۲ حجم زیادی از آب در رودخانه جاری شد. حالا با عبور از سالروز آغاز اعتراضات ۱۴۰۱، تصاویر بیانگر مسدود شدن دوباره سد و خشکی مجدد رودخانهاند.
مخالفت کارشناسان بر اساس آسیبهای احتمالی بود که میتوانست زمینها و تاسیسات کشاورزی را در وهله نخست دچار معضلات متعدد کند اما آنها معتقد بودند که این اقدام میتواند تهدیدی برای جان افرادی هم باشد که صبح زود در مسیر آب هستند.
یکی از اهالی محله «قَوخ» در همینباره به شهروندخبرنگار «ایرانوایر» میگوید: «صبح روز سالروز مهسا بیدار شدم و از پنجره دیدم که مردم در دستههای مختلف به سمت رودخانه در حرکت هستند اما پس از چند دقیقه برمیگشتند. از آنها پرسیدم چرا برگشتید، پاسخ دادند که انگار سیل آمده یا سد شکسته شده چون حجم آب بسیار زیاد است و نمیتوان از آن رد شد. چنین چیزی برایم باورپذیر نبود، چون تنها چند ساعت قبل این رودخانه خشک بود. برای همین کنجکاو شدم و بیرون آمدم. پس از چند دقیقه آنچه را دیدم، باور نکردم. نگران شدم که آسیبی به مزارع خویشاوندانم که در روستاهای پایین دست سد قرار دارند، خورده باشد. برای همین با آنها تماس گرفتم و جریان را جویا شدم که تایید کردند شب گذشته دریچه سد باز شده است.»
ابزارآلات گرانقیمت زمینداران از بین رفتند
یکی از اهالی منطقه نیز که زمین زراعی او در مسیر رودخانه قرار دارد، میگوید: «سالها است در گوش ما میخوانند آب این سد موجب آبادانی منطقه میشود. قرار بود سیستم آبیاری مکانیزه در منطقه ایجاد شود و در حالی که سالها بر حقآبه محیط زیستی بهرهبرداران تاکید میکردیم، سختگیریهای اداره امور آب اجازه رهاسازی یک قطره آب، خصوصا در تابستان را نداشت. اما آبی که در سالروز کشته شدن ژینا رهاسازی شد، به موتورهای برق ما که در مسیر قرار داشتند، آسیب رساند. بخشی از سیستم آبیاری هم که با هزینه خود و با وام احداث کرده بودیم، خراب شده است؛ هزینههایی که اگر کارشناسانه محاسبه شوند، شاید به دهها میلیون تومان در هر مورد برسند. این در حالی است که زمین تاسیسات کشاورزی چند خانواده از دو روستای پایین دست به جد آسیب دیده است.»
نکته جالب توجه این جا است که علیرغم آسیبی که به مزارع مردم وارد شده است، کسی چندان حاضر به صحبت درباره آن نیست. خسارتدیدگان بیشتر بر این تاکید میکنند که مرجع مشخصی برای پیگیری این موضوعات و میزان تعیین خسارت وجود ندارد و اگر هم وجود داشته باشد، به دلایل امنیتی که بعد دامنگیرشان میشود، آن را مطرح نکردهاند. این در حالی اسل که قیمت یک موتور برق در بازار کمتر از ۲۰ میلیون تومان نیست.
هزاران ماهیها تلف شدند، پلها آسیب دیدند
اما جدا از خساراتی که قطعا به بهرهبرداران پاییندستی رسیدهاند، این اقدام جنبه محیط زیستی نیز دارد. یک فعال محیط زیستی اهل سقز توضیح میدهد: «برای حکومتی که هیچ ارزشی برای جان انسان قائل نیست، صحبت در مورد خساراتی که ممکن است به محیط زیست بزند، محلی از اعراب ندارد. با وجود این چنین اقدامی، قطعا خسارات محیط زیستی داشته است. در کل هر اقدام عمدی یا غیرعمدی در محیط زیست عواقب ناگواری در پی دارد. کل تابستان گذشته مسیر رودخانه خالی از آب بوده و قطعا بستر آن تا عمق زیاد خشک شده است. فرسایش خاک پس از سه ماه خشکی بستر رودخانه یکی از مهمترین آسیبها است. سابق بر این در اوایل پاییز دریچه سد به صورت کنترل شده و با حجم کم رهاسازی میشد و با جذب بخشی از آب در زمین فرسایش در کمترین میزان رخ میداد. همچنین بر اساس اطلاعات موجود و مشاهدات عینی، هزاران قطعه ماهی در این مسیر تلف شدهاند و اینها تنها بخشی از عواقب خطرناک این اقدام عمدی در اکوسیستم آسیبپذیر منطقه هستند ولی چون اجازه بحث و بررسی در این زمینه داده نمیشود، نمیتوان نحوه و میزان دقیق خسارت را بیان کرد.»
یک فعال محیط زیستی دیگر هم به «ایرانوایر» میگوید: «جالب است که شهرداری سقز در یک ماه گذشته دست به لایروبی رودخانه در آن بخش از رودخانه که در داخل شهر است، زد و پوشش گیاهی مسیر و بخشی از درختان را قطع و مسیر را صاف کرد. زمانی که آب از بالادست وارد محدوده داخل شهر شد، هیچ پوشش گیاهی و درختی سر راه آن نبود و آب در سطح وسیعی پخش و تمامی دهانه پُلهایی که در این محدوده هستند را فرا گرفت. این در حالی است که در شدیدترین بارندگیها به دلیل وجود پوشش گیاهی در بستر رودخانه، کمتر پیش میآمد که دهنه این پُلها پُر از آب شوند. چه بسا آسیبهایی به پُلها نیز رسیده باشد ولی چون اجازه بررسی کارشناسی داده نمیشود، تا این لحظه کسی نمیتواند بگوید که چه آسیبی به این سازهها و در کل اکوسیستم منطقه زده شده است.»
هیچ هشداری داده نشد، هیچ ارگانی وظیفهاش را انجام نداد
شهروندخبرنگار «ایرانوایر» با کارشناس دیگری درباره اطلاعرسانی حکومت پیش از انجام این اقدام گفتوگو کرد. به گفته این کارشناس، هیچ هشداری از سوی هیچ نهادی به اهالی منطقه داده نشده بود: «در یک حالت عادی و با فرض وجود یک حکومت و دولت با مسوولانی پاسخگو، رهاسازی آب حتی در حجم کم باید حداقل ۲۴ ساعت قبل از آن از طریق رسانههای جمعی اعلام عمومی شود. برای جلوگیری از خسارتهای احتمالی، تمامی بهرهبرداران باید مطلع شوند و پس از آن نیز بررسی شود که آیا خساراتی به این افراد وارد شده است یا خیر تا برابر قوانین و مقررات موجود جبران شود. اما اگر حالت غیرعادی بود و موضوع به صورت فوری پیش آمد و امکان اطلاعرسانی گسترده وجود نداشت، بایستی کمیته ستاد بحران تشکیل شود، دستگاههای خدماترسان اعم از هلال احمر، شهرداری و هر ارگانی که به موضوع مربوط است، به حالت آمادهباش درآیند و همین نهادها باید نسبت به جلوگیری از خسارت در زمینهای پاییندست و مناطق مسکونی اقدام کنند. اما در مورد بازگشایی سد چراغویس هیچکدام از این موضوعات مطرح نشدند و آب به یکباره در مسیر در حجم زیادی جاری شد.»
این کارشناس تاکید کرده است که رهاسازی ناگهانی آبی با ۵۴ میلیون مترمکعب حجم، آنهم در شرایطی که کشور دچار بیآبی است، نه تنها نشان از بیتدبیری محض مسوولان بلکه بیانگر اهداف سیاسی آنها است: «همگان میدانند که در همین شهر و استان علیرغم وجود منابع آبی اما باز هم تنش آبی دور از ذهن نیست. بازدهی محصولات و مزارع به شدت پایین آمده و دلیل آن هم خشکسالیهای پیدرپی و آسیبهایی است که به خاک وارد شده و این خاک خودبهخود مستعد بحران است. بازگشایی سد یک تلنگر به آن است تا تهمانده استعداد خاک را با خود ببرد. قطعا این اگر در آینده به وسیله سیلابهای فصلی تکرار شود، به معنی خلق یک فاجعه است و نتیجه این کار به زودی در سال کشاورزی پیشرو در زمینهایی که در مسیر سیلاب بودند، مشخص میشود.»
فاجعه رخ میدهد؛ فرونشست آب و فرسایش زمین
یکی دیگر از کارشناسان محیطزیستی اهل سقز ضمن یادآوری این که بیشتر پروژهها پیوست محیطزیستی ندارند، تاکید میکند: «اگر وجود داشته باشد هم قطعا با سفارشهای سیاسی بوده است. سد چراغویس هم مستثنی نیست. اما با توجه به اینکه هیچگونه آمادهسازی انجام نشده و در داخل شهر نیز رودخانه به وسیله شهرداری لایروبی شده بود، کسی نمیتواند منکر این موضوع شود که ممکن بود سیلاب ناشی از بازگشایی سد به قیمت تغییر مسیر رودخانه تمام شود و یک فاجعه رخ دهد. آنوقت چه کسی پاسخگوی وضعیت ایجاد شده میبود؟ قطعا هیچکس! بنابراین باید اجازه دهند تا متخصصان زمینشناسی و اقلیمشناسی بررسیهای بیشتری کنند تا عواقب ناشی از این اقدام که فعلا خود را نشان نداده و ممکن است در آینده خودنمایی کند، بررسی و اقدامات لازم برای جلوگیری از خلق فاجعه در آینده انجام شود.»
حالا با گذشت بیش از یک هفته از سالروز کشته شدن مهسا در زمان بازداشت در «گشت ارشا»، به گفته منابع محلی آب سد به اندازه حدود یک و نیم متر فرو نشسته و در پاییندست و در داخل شهر نیز رودخانه مجددا خشک و به حالت قبل از باز کردن آب برگشته است. با این تفاوت که فرسایش خاک در مسیر رودخانه کاملا واضح است و باید دید چه آسیبهای پیدا و پنهانی به منطقه زده و از ۵۴ میلیون متر مکعب آب ذخیره شده در پشت سد تکمیل نشده، چه مقدار رها شده است.
سابقه سد چراغویس و دعواهای محیطزیستی
اگرچه ساخت سد چراغویس با سیاستهای بینتیجه احیای دریاچه ارومیه در تضاد بود اما تنش آبی در سقز مسوولان را بر آن داشت تا با ایجاد سد موافقت کنند. ساخت این سد از اواخر دهه ۸۰ آغاز شد اما با گذشت قریب به ۱۵ سال، هنوز به پایان نرسیده است.
این سد قرار بود آب شرب سقز و حدود ۶۰ روستای اطراف را تامین و حدود شش هزار هکتار از زمینهای دیم منطقه را به آبی تبدیل کند. هیچکدام از این قرارها جز مورد اول، یعنی تامین آب شرب سقز محقق نشده که آنهم با اما و اگر زیاد مواجه بوده است.
برای فهم بهتر عمق فاجعه باید به سد «شهیدکاظمی» یا همان «کوروش کبیر» سابق بپردازیم در شمال شرقی سقز واقع شده است؛ سدی عظیم با ۸۰۰ میلیون مترمکعب حجم که در فاصله سالهای ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۰ خورشیدی ساخته شد. سرچشمه عمده آب این سد، رودخانههای فرعی سقز هستند اما چون تاج سد در محدوده بوکان قرار دارد، مدیریت آن به استان آذربایجان غربی سپرده شده است. البته دلیل اصلی این کار، مسایل سیاسی و قومیتی است. تا پیش از این، آب شرب سقز از همین سد تامین میشد اما با ساخت سد چراغویس، تامین آب سقز برعهده این سد افتاد.
برای ساخت سد نه چندان بزرگ چراغویس با ۸۵ میلیون مترمکعب ظرفیت و تقریبا یک دهم سد کوروش، روستای «بلهجر» در سال ۱۳۹۶ به طور کامل تخلیه و در جای دیگری بنا شد. همچنین قرار بود بخشی از روستای «میرده» نیز تخلیه شود اما چون دولت نتوانسته زمین و مکان مناسب در اختیار اهالی آن قرار دهد، این امر هنوز محقق نشده است.
با این توضیحات، اهمیت حفظ و نگهداری آب در پُشت سدی که هنوز به اتمام نرسیده و قرار است آب شرب یک شهر ۲۰۰ هزار نفری و حقآبه محیط زیستی رودخانهای که در مسیر قرار دارد را تامین و زمینهای بسیاری را آبیاری کند، بیشتر مشخص میشود.
اما مسوولان جمهوری اسلامی برای جلوگیری از سوگواری عمومی در سالروز کشته شدن ژینا، حاضر شدند چنین آسیبهایی به زمین و جانوران در رودخانه، اهالی منطقه و آینده کشاورزان و شهروندان بزنند تا مبادا تصویری از حضور جمعیتی متعهد به خون کشتههای اعتراضات بر صفحههای رسانهها نقش بندد.