شهره مهرنامی
دختران دانشآموز زیر آسمان خاکستری و در میان غبار مسموم راهی مراسمی میشوند که قرار است تابوتی در آن چرخانده شود. این تصویر یک فیلم تخیلی و آخرالزمانی نیست، تصویر یک روز عادی در تهران است که در ساعاتی از آن دانشآموزان را به مراسم وداع با یکی از کشته شدگان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سوریه برده بودند. در شهری که زمزمههای حزن و تنهایی پشت صدای موتورسیکلتها، بوق ماشینها و ساخت و سازها گم میشود و نفسها هر روز بیشتر به شماره میافتند، عجیب نیست که هیچ کس احساس سرزندگی نکند.
***
بر اساس گزارشی که مرکز مطالعات شهرداری تهران منتشر کرده است، سرزندگی در تهران بسیار پایین است، به طوری که ۹۹.۷ درصد از تهرانیها سرزنده نیستند.
طبق این گزارش، تنها سه دهم درصد از تهرانیها سطح مطلوبی از سرزندگی شهری دارند.
این گزارش میافزاید نامطلوب بودن وضعیت سرزندگی در یک شهر نشان دهنده سطح پایین کیفیت زندگی در آن شهر است. تهیه کنندگان این گزارش معتقدند که برای افزایش سرزندگی زیست شهری باید راهکارهایی بر اساس «توسعه مشارکت اجتماعی»، «توزیع متوازن خدمات ورزشی و فراغتی»، «بهبود وضعیت زیست محیطی» و «اصلاح وضعیت فضاهای عمومی» تدوین شود.
تقریبا همزمان با این گزارش، پزشکی قانونی تهران نیز از روند رو به افزایش نزاعهای خیابانی در تهران خبر داده است. بر این اساس، هر پنج دقیقه یک نفر در یک نزاع خیابانی کتک میخورد.
افزایش خشونت در کوچه و خیابان همزمان با از بین رفتن حس سرزندگی در تهرانیها در حالی است که پیشتر به نظر میرسید پایتخت ایران از نظر کیفیت زندگی و رضایت از خدمات شهری در شرایط بهتری نسبت به سایر شهرهای ایران باشد.
آمارها تکاندهندهاند
یک جامعهشناس و استاد دانشگاه در گفتوگو با «ایرانوایر» تصویری که این دو گزارش ترسیم میکند را تکاندهنده دانست.
مهرداد درویشپور گفت آنچه که ما در این گزارش درباره تهران میتوانیم ببینیم، این است که وقتی مردم پایتخت کشور به طور معمول از امکانات بهتری برای زندگی شهری برخوردارند ولی حس سرزندگی ندارند و افسرده هستند، نشان میدهد که چهقدر احساس ناامیدی، نداشتن چشمانداز روشن، حس استیصال و حس رنجدیدگی از شرایط زندگی گسترده است.
این جامعهشناس میگوید: « اگر انسان امید به بهبود اوضاع داشته باشد، معمولا افسردگی رخت میبندد اما زمانی که تلاشهای فردی برای پیشرفت یا تلاشهای جمعی مانند اعتصاب، تظاهرات و تکاپوهای جامعه مدنی به نتیجه مطلوب نمیرسد و ما روز به روز شاهد بدتر شدن اوضاع هستیم، نبود سرزندگی یک پیامد قابل پیشبینی است. هر چند میتوان انتظار واکنش دیگر افراد نظیر فرار از کشور و مهاجرت را هم داشت. در مواردی با افزایش میزان فشارهای روحی و افسردگی، خودکشی و پدیدههایی از این دست بیشتر میشوند.»
به اعتقاد مهرداد درویشپور، سه عامل برای کاهش سرزندگی و افزایش افسردگی دست به دست هم دادهاند: «شرایط وخیم اقتصادی-اجتماعی و سیاسی در جامعه به نتیجه نرسیدن تلاشهای فردی و اعتراضات جمعی برای بهبود اوضاع، نبود افق مثبت پیش رو و فراگیر شدن ناامیدی انجامیده است.»
او توضیح میدهد: «حکومت در حوزه سیاسی و سرکوب جامعه، در حوزه زندگی شخصی و تلاش برای مداخله پلیسی در آن به قصد تحمیل هنجارهایی که جامعه نمیپذیرد، نظیر ستایش غمزدگی، رنجطلبی و مخالفت و دشمنی با شادی و نابسامانیهای اقتصادی و اجتماعی موجب میشود که مردم کوچکترین بختی برای سرزندگی نداشته باشند.»
آثار روانی آلودگیهای محیط زیستی مخرب است
نبود سرزندگی در میان بیش از ۹۹ درصد از تهرانیها از نظر کارشناسان یک هشدار تلقی میشود. صبا آلاله، روانشناس نتایج پژوهش مرکز مطالعات شهرداری تهران را برای سلامت روان جامعه هشدارآمیز میداند: «نکته مهم این گزارش آنجا است که وقتی در مورد نبود سرزندگی و گستردگی افسردگی بحث کرده، روی عوامل محیطی مثل خدمات شهری و وضعیت محیط زیست شهری تمرکز کرده است، در حالی که معمولا گفته میشود عوامل ژنتیکی و شخصیتی در میزان افسردگی خیلی مهم هستند.»
این روانشناس میگوید آنچه که یک شهروند برای رفاه و رضایت فردی و اجتماعی باید داشته باشد، در این دو عامل محیطی و بیرونی نهفته است: «محیط زیست عاملی است که تاثیرات زیادی روی سلامت روان و رشد انسانها دارد. آلودگی هوا و آلودگی صوتی در تهران بالا است و از این نظر این شهر وضعیت محیط زیستی اسفباری دارد. این آلودگیها مستقیما روی خلق و خوی آدمها و هورمونهای آنها تاثیر دارد و میتواند اختلالات خواب و تغذیه به همراه داشته باشد.»
به گفته او، خدمات شهری در تهران راضی کننده و موجب بالا رفتن رفاه اجتماعی نیستند: «شرایط برای تفریح سالم فراهم نیست، وسایل نقلیه عمومی به اندازه کافی و با کیفیت و گاهی احساس امنیت هم وجود ندارد.»
تاثیر تصمیمهای مسوولان بر سلامت روان جامعه
به دنبال انتشار گزارشها از بالا بودن میزان نزاعهای خیابانی در تهران و خشونت در فضاهای عمومی، بسیاری از کارشناسان ریشه آن را در تصمیمها و اقدامات حکومت میدانند. «حسن موسوی چلک»، رییس «انجمن مددکاری اجتماعی ایران» در مورد دلایل بروز نزاعهای خیابانی به خبرگزاری «ایرنا» گفت بخشی از دلایل به تصمیمهایی باز میگردد که به صورت کلان گرفته میشوند: «برای نمونه، با تغییرات اقتصادی، خصوصا در حوزه نرخگذاری کالاها و خدمات، ممکن است سرمایه مردم در یک شب یک سوم کاهش پیدا کند و در نتیجه فشار روانی بر مردم افزایش یابد.»
او شرایط اقتصادی کشور را بر سلامت روان و افزایش نزاعهای خیابانی موثر دانست.
رییس انجمن مددکاری اضافه کرد که طبق آخرین آمار وزارت بهداشت، حدود ۳۰ درصد مردم دستکم یک اختلال روانی دارند: «هنگامی که سلامت روان تهدید میشود، یکی از عوارض آن این است که افراد در تعاملات خود با دیگران کمتر میتواند از سبک سازگارانه استفاده کند.»
به گفته او، گاهی علت نزاعهای خیابانی این است که برخی افراد از اجرای قوانین ناراضی بوده و به مجریان قانون بیاعتماد هستند، بنابراین خودشان به گرفتن حق خود اقدام میکنند.
صبا آلاله هم دلیل اصلی بالا بودن نزاعهای خیابانی در تهران را خشم فروخورده مردم میداند. این روانشناس به «ایرانوایر» گفت: «نزاعهای خیابانی یک واکنش و مکانیزم هستندبرای خشم فروخفته که پاسخ داده نشدهاند.»
او در کنار این موضوع، به برآورده نشدن نیازهای شهری و وجود آلودگیهای زیست محیطی اشاره میکند که میتواند افراد را از نظر روانی درگیر کرده و در ایجاد نزاعهای خیابانی موثر باشد.»
روند رو به رشد افسردگی پس از سرکوب جنبشهای اجتماعی
جامعهشناسان یکی از عوامل افزایش اختلالات روانی، افسردگی و خشونت در جامعه را ناامیدی از تغییر میدانند. مهرداد درویشپور در این باره به «ایرانوایر» گفت با وجود نابسامانیهای اقتصادی اجتماعی، رشد فقر و حاشیهنشینی، شکافهای طبقاتی و جنسیتی و این که مردم احساس میکنند که به گروگان این نظام درآمدهاند و هیچ افق روشنی برای آینده ندارند، سرخوردگی و افسردگی، مخصوصا بعد از سرکوب جنبش «زن، زندگی، آزادی» و تلاش حکومت اسلامی برای طالبانیتر کردن هرچه بیشتر جامعه، فراگیرتر شده است.
این جامعهشناس توضیح داد: «افسردگیها بهخصوص در نسل جوان و در میان زنان که با ارزشهای مدرنتری سر و کار دارند و بیشتر در پی تامین آنها هستند، رشد کرده است. البته فقط افسردگی نیست که رشد پیدا میکند بلکه پرخاشگری و خشونت نیز فراگیر میشود. حکومتی که خودش تا آنجا که توانسته خشونت علیه شهروندان را فراگیر کرده است و الگوی مناسبی برای مبارزه با خشونت و پیدا کردن راه حلهای تفاهمآمیز برای حل اختلافات نیست، روشن است که نمیتواند الهامبخش گفتوگو، تساهل و و رواداری باشد. بنابراین اگر بخشی از ناهنجاریها خود را به شکل افسردگی نشان میدهد، بخش دیگری هم در شکل عصبیت پرخاشگر و خشونتگرا بروز پیدا میکند.»
به اعتقاد او، یکی از دستاوردهای حکومت اسلامی در این چهل و چند سال، فراگیر شدن خشونت، بزهکاری و ناهنجاری در جامعه است: «بنابراین مردمی که توقع و انتظار ندارند و نمیتوانند از طریق قانون و نهادهای مدنی و اعتراضات مدنی به انتظارات خودشان دست پیدا کنند، به سرعت در برابر ناهنجاریهای اجتماعی به سمت خشونت سوق پیدا میکنند.»
هر دو گزارشی که در مورد سلامت روان شهروندان تهرانی منتشر شدهاند، انگار روی یک واقعیت تاکید دارند؛ هر چه میزان سرزندگی و امید کمتر شده، میزان افسردگی، خشم و خشونت در میان مردم بالا رفته است تا حدی که روز به روز به تعداد افرادی که دست از جان شسته و در خیابان کتک کاری میکنند، اضافه میشود.
از: ایران وایر