تصور نمی کنم آقای زیباکلام معنای دمکراسی را ندانند و با گفتمان دمکراسی خواهی آشنا نباشند. من٬ به رغم این که تلاش می کنم از صفت آخوندی به خاطر دلزده کردن مردم کمتر استفاده کنم٬ برای دمکراسی و دمکراسی خواهی یی که آقای زیبا کلام از آن نام می برند صفتی بهتر از این پیدا نمی کنم
در خبرها از قول صادق زیبا کلام آمده است که: «رودخانهای به راه افتاده و هاشمی، خاتمی و سیدحسن خمینی را با خود میبرد نام این رودخانه گفتمان دموکراسیخواهی است. این سه نفر چه بخواهند و چه نخواهند در مسیر دموکراسیخواهی قرار گرفتهاند»
تصور نمی کنم آقای زیباکلام معنای دمکراسی را ندانند و با گفتمان دمکراسی خواهی آشنا نباشند. من٬ به رغم این که تلاش می کنم از صفت آخوندی به خاطر دلزده کردن مردم کمتر استفاده کنم٬ برای دمکراسی و دمکراسی خواهی یی که آقای زیبا کلام از آن نام می برند صفتی بهتر از این پیدا نمی کنم.
در دمکراسی آخوندی در راس کشور مقامی نشسته است به نام ولایت فقیه که حرف او فصل الخطاب است و می تواند هر نوع تصمیم گیری ملی را ملغا نماید.
در دمکراسی آخوندی جان و مال و ناموس مردم در دست ولی فقیه و دستگاه های زیر نظر اوست. با عفو او زندانی بخشیده می شود و با حکم او سر زندانی بالای دار می رود.
در دمکراسی آخوندی در راس قوه مجریه کسی نشسته است که تدارکاتچی ولی فقیه است.
در دمکراسی آخوندی همین رییس قوه ی مجریه از میان کسانی انتخاب می شود که قبلا توسط شورای نگهبان منتخب رهبری انتخاب شده اند و کسانی که مورد نظر رهبر نبوده اند رد صلاحیت شده اند.
در دمکراسی آخوندی مجلسی وجود دارد که نمایندگان آن باز از میان نمایندگان منتخب رهبری انتخاب شده اند و هرگاه همین نمایندگان کلامی خلاف میل رهبری بر زبان بیاورند بلافاصله با انواع و اقسام انگ ها از مجلس بیرون رانده می شوند.
در دمکراسی آخوندی تشکیلات قضایی٬ دستگاه نیروی انتظامی٬ وزارت کشور٬ وزارت اطلاعات٬ سپاه پاسداران٬ زیر نظر رهبری اداره می شود و تابع منویات ملوکانه ی ایشان است.
در دمکراسی آخوندی٬ در نشریات٬ نمی توان از مقام ولایت٬ از آیت الله های عظما٬ از رییس قوه ی قضاییه٬ از فرمانده سپاه پاسداران٬ از مسائل دینی و مذهبی و از امامان و ائمه اطهار به نحوی که مورد پسند مقام ولایت نباشد سخن گفت و کسی که جرات کند در این موارد سخنی بر خلاف میل مقام ولایت و حکومت بر زبان آورد حداقل اش دستگیری نویسنده و آزار او تا حد توبه و تعطیل کردن نشریه است.
در دمکراسی آخوندی حق راه پیمایی مسالمت آمیز وجود ندارد مگر در حمایت از رهبری و حکومت.
در دمکراسی آخوندی زنان و مردان حق انتخاب پوشش خود را ندارند.
در دمکراسی آخوندی مردم حق خواندن کتاب مورد علاقه شان را ندارند.
در دمکراسی آخوندی نویسندگان حق نوشتن افکار خود را ندارند.
در دمکراسی آخوندی حجاب اجباری ست.
در دمکراسی آخوندی تصمیم گیری برای داشتن رابطه با کشورهای جهان به عهده ی مقام ولایت است.
……………………..
و این داستان سر دراز دارد. بهتر بود آقای زیبا کلام در اظهار نظر خود می فرمودند که رودخانه گفتمان دمکراسی خواهی آخوندی! و یا مسیر دمکراسی خواهی آخوندی! در این صورت کلام شان به واقعیت نزدیک تر می شد.
پنجشنبه سیاه و خودفریبی روزنامههای میانهرو
«ماموران وزارت اطلاعات٬ با مراجعه به منازل خانواده های زندانیان سیاسی که در پنجشنبه سیاه مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند٬ اقدام به تهدید و بازداشت برخی از ایشان نمودند.»
خبر قطعی و منطبق با روش های وزارت اطلاعات و دستگاه سرکوب حکومت اسلامی ست. بقیه سناریو هم تا حد زیادی قابل پیش بینی است. تهدید خانواده ها به آزار زندانیان در بند٬ تهدید زندانیان به آزار اعضا خانواده ها٬ ایجاد سکوت با رعب و وحشت٬ افتادن آب ها از آسیاب و فراموشی رسانه ای٬ تا بار دیگر و اتفاقی دیگر.
هر خبری به غیر از این٬ که نشانه ای از بهبود اوضاع حکومت اسلامی داشته باشد٬ باید به دیده ی تردید نگریسته شود. تیتر یک روزنامه شرق در روز پنجشنبه ۴ اردی بهشت چنین بود: «با حکم آیت الله آملی لاریجانی٬ رییس سازمان زندان ها تغییر کرد».
تیتر چنان انتخاب شده است که گویی اتفاقی مهم در سیستم قضایی کشور رخ داده است حال آن که چنین نیست. با مراجعه به متن خبر در صفحه ی دو ملاحظه می کنیم که رییس سازمان زندان ها ارتقای مقام یافته است.
روزنامه آرمان در همین روز تیتر صفحه دو خود را چنین انتخاب کرده است:
«رییس سازمان زندان ها تغییر کرد٬ تشکیل تیم بررسی وقایع از سوی دولت…»
در متن خبر اما محسنی اژه ای مژده ی ارتقای درجه ی رییس سابق سازمان زندان ها را می دهد.
هیچ چیز عوض نشده است. لاریجانی رییس قوه ی قضاییه حتی فرصت بررسی به موضوع را نداده به شاگرد خود ارتقا درجه می دهد. یعنی هنوز داغ خانواده های بند ۳۵۰ تسکین نیافته و رد باتون ها از تن زندانیان این بند پاک نشده٬ رییس به مرئوس ارتقا سمت می دهد. واقعیت دیگر را هم امروز در سایت ها و نه نشریات اصلاح طلب می خوانیم: خانواده ی زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ توسط ماموران وزارت اطلاعات تهدید و بازداشت شدند.
در همین اثنا٬ خانم فائزه هاشمی از دولت می خواهد تا حداقل موضع خود را در قبال وقایع زندان اوین مشخص کند. او زندانی کشیده و به درد زندانیان آشناست. دولت هم طبق معمول با صدور بیانیه ای که نه سیخ بسوزد نه کباب٬ بررسی موضوع را آن قدر کش خواهد داد تا آب ها از آسیاب بیفتد. در نهایت حتی اگر دولت موضعی مشخص و متفاوت بگیرد٬ رییس قوه ی قضاییه آن را به دخالت در امور قضا متهم خواهد کرد.
حال با زدن تیتر یک های جذاب چه چیز عوض خواهد شد؟ آیا جز خودفریبی و مردم فریبی نامی دیگر بر این کار می توان نهاد؟
از: گویا