فاصله «ایران» با «آرمانشهر توسعه یافتگی» هر روز بیشتر از گذشته می شود و به موازات «عقب ماندن ایران از مدار توسعه یافتگی» تمام اندیشمندان و دلسوزان این مرز و بوم، ضمن ابراز نگرانی از «فرصت سوزی تاریخی» و «تاسف خوردن از توسعه یافتگی رقبای خود» تلاش دارند تا راهکاری را برای برون رفت از این «بحران دایمی» ارایه کنند. با این حال دغدغه مندان توسعه در این کشور بر این باورند که باید سیاست های علمی و حاکمیت دانایی در اولویت تصمیم گیران و تصمیم سازان قرار بگیرد تا بتوان شرایط بهتری را برای کشور رقم زد وگرنه امکان رهایی از «دومینوی مشکلات توسعه نیافتگی» وجود ندارد. وجود این دغدغه ها موجب شد تا «موسسه مطالعات دین و اقتصاد» در نشستی تحت عنوان «دانایی و توسعه» که به بهانه رونمایی از کتاب «اندیشه بی خانمان اثر زنده یاد علی رضا قلی» برگزار شده بود به دغدغه تاریخی علی رضا قلی یعنی استمرار توسعه نیافتگی بپردازد. در این جلسه پس از سخنرانی محمدرضا بهشتی و حسن طایی، فرشاد مومنی دلایل توسعه نیافتگی ایران را مورد واکاوی قرار داد.
فرشاد مومنی،گفت: اگر مساله توسعه در این کشور صاحب و متولی داشت، هزاران بینه را زیر ذره بین می گذاشتیم آن وقت متوجه می شدیم که وقتی به توسعه پشت می کنیم چطور هر کاری که انجام می دهیم مضحکه خاص و عام می شود. من به زبان و عدد و رقم دو مثال می زنم که موضوع برای تان ملموس شود. الان کشورهای صنعتی تصریح دارند که از ربع پایانی قرن بیستم وارد یک مدار جدید به نام عصر دانایی شدند و انقلاب دانایی و اقتصاد مبتنی بر دانایی به مثابه یک شیوه تولید و همزمان به مثابه یک نظام حیات جمعی باید مورد توجه قرار بگیرد. کتاب عصر اطلاعات مانوئل کاستلز هشدار می دهد که کشورهای در حال توسعه در موج اول انقلاب صنعتی فکر می کردند که صنعتی شدن یک امر انتزاعی بوده و صرفا با جابه جایی ماشین آلات محقق می شود برای همین بر این باور بودند که دیگران ماشین آلات صنعتی تولید کردند و ما خریداری کرده و صنعتی می شویم. استاد اقتصاد دانشگاه علامه تصریح کرد: در کتاب تصریح شده که صنعتی شدن باید در کادر نظام حیات جمعی دیده شود و تغییرات اجباری متناسب در ساخت سیاسی و اجتماعی و نظام آموزشی و… لحاظ شود، اما چون این نکات لحاظ نشد، جوامع به این روز افتادند به ترتیبی که الان حسرت دوران پیشاصنعتی را می خورند.یعنی گرفتاری ها چندین برابر شده و توانمندی پیشین را از دست دادند. وی در ادامه افزود: این کتاب در نهایت هشدار می دهد که مبادا فکر کنید در عصر دانایی فردی با داشتن کامپیوتر شخصی و… می تواند وارد عصر دانایی شود. ورود به این عرصه نیازمند نظام حیات جمعی است.بحث زنده یاد رضاقلی همین است که چون ما با تقدم رتبه ای بنیان های اندیشه ای برای تحقق بخشی توسعه روبه رو هستیم باید تکلیف خود را در این زمینه زودتر روشن کنیم.
رییس موسسه دین و اقتصاد گفت: در واقع همه چیز در جامعه ما دفرمه و از ریخت افتاده است. حال سوال این است که چرا چنین اتفاقی رخ داده است. پاسخ مشخص است، زیرا این امر در کادر نظام حیات جمعی دیده نشده یا نخواسته که دیده بشود.در چنین شرایطی سیاستگذاری اقتصادی ما شبیه انتخابات برگزار کردن ما می شود. این به آن معنا نیست که اصحاب علم درک ندارند که چه اتفاقی رخ داده است، بلکه آنچنان هویت جمعی پیدا نمی کند که اثربخشی داشته باشد .
استاد اقتصاد دانشگاه علامه گفت: قرآن خشن ترین تعبیرها را برای ربا به کار برده است و ربا حکم اعلام جنگ با خداوند را دارد. عزیزان ربا را تلطیف کردند و اسم آن را نرخ سود گذاشتند.تصور می کنند که این گونه مساله را حل کرده اند. شما لازم است تا به این نکته توجه کنید که کمیسیون اقتصادی مجلس گزارش منتشر و سه تا رقم اعلام کرده که واقعا تاسفبار است. خدا رحمت کند گل آقا را تصویری می کشید و زیرش می نوشت بدون شرح!وی در ادامه افزود: در این گزارش آمده است که در دو دهه منتهی به ۱۴۰۰ رشد تولید در ایران طی بیست سال ۳۶ درصد بوده است. ما وارد این مقوله که اینها چه چیزی را تولید و محاسبه کردند، نمی شویم اینکه نفت را از اعماق زمین بیرون بکشید و به صورت خام بفروشید که اسمش تولید نیست، زیرا نفت یک دارایی پایان پذیر است و شما دارایی بین نسلی فروختید. با این تلقی از تولید، رشد تولید در بیست سال ۳۶ درصد شده است. مومنی گفت: در همین دوره رشد تورم ۳۰۹۰ درصد بوده است .رشد نقدینگی در همین دوران ۱۰ هزار و ۲۵۰ درصد بوده است. یعنی شما از طریق بانک های خصوصی و ولنگاری مالی دولت به صورت پیوسته و بی پایه از هیچ در حال خلق پول هستید و بعد در اوج بحران، از یک مغزهایی این درآمده که یک جهشی در پاداش دهی به این پول ها ایجاد کنیم تا گرفتاری ها برطرف شود.
استاد اقتصاد دانشگاه علامه گفت: من تصمیم دارم روندهای مشکوک اداره اقتصاد ایران را بررسی کرده و آن را در فضای به دور از انتخابات و زنده باد و مرده باد، ارایه کنم، زیرا شواهدی را جمع کردم که واقعا تکان دهنده است. منطق اسم گذاری این بوده که حسن نیت بخش هایی از حکومت نادیده گرفته شده و تلاش دارد تا خودش باقی بماند. تمام تخصیص منابع در طول سه دهه گذشته نشان می دهد که حتی اگر حکومتی قصد داشته باشد تا بایسته های بقای خود را رعایت کند نباید چنین اقداماتی را انجام دهد، اما روزمره این کار انجام می شود.
منبع: اعتماد
از: ماگیران