امید برین
روز پنجم اردیبهشت نچیروان بارزانی، رئیس اقلیم کردستان عراق، در راس یک هیأتعالیرتبه وارد تهران شد. او با مقامات بلندپایه جمهوری اسلامی دیدار و گفتوگو کرد. اما دیدار او با علی خامنەای، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و انتشار یک پست در شبکە اکس این سفر را بیش از پیش واکنش برانگیز کرد.
سفر بارزانی بە تهران در شرایطی انجام گرفت کە جمهوری اسلامی در سالهای گذشتە بە بهانه آنچه “عدم تحمل حضور مخالفان مسلح” در خاک عراق و “مقابلە با تهدیدات اسرائیل” میخواند، در چندین مرحله حملاتی موشکی و پهپادی را علیه اهدافی در اقلیم کردستان انجام دادە است.
اهداف این حملات، مقرها و کمپهای احزاب کرد ایرانی در استانهای سلیمانیه و اربیل و همچنین منازل شخصی سرمایەداران کرد بودە است. طی این حملات شماری از اعضای احزاب کرد و شهروندان غیرنظامی اقلیم کردستان کشته و زخمی شدند. این حملات اعتراض تند مقامهای کُرد و دولت مرکزی عراق را برانگیختە بود.
همچنین در ماههای گذشتە و پس از آغاز جنگ غزه، گروههای شیعه مورد حمایت جمهوری اسلامی بارها اهدافی از جملە فرودگاهها و پایگاههای نیروهای آمریکایی و تاسیسات استخراج و پالایش نفت و گاز در اقلیم کردستان را هدف قرار دادەاند.
با تمام این اوصاف به نظر میرسد کە سفر بارزانی به تهران عاری از تنش بود و دو طرف از دستاوردهای احتمالی آن خوشحال هستند. سفری کە با هدف گفتوگو در مورد مسائل امنیتی و راهکارهای گسترش همکاریهای اقتصادی صورت پذیرفت.
“شرفیابی” بارزانی به حضور “رهبر معظم”
یکی از دیدارهای نچیروان بارزانی با علی خامنەای، رهبر جمهوری اسلامی بود. جزئیات چندانی از این دیدار، بە جز چند عکس و دو پست در شبکه اکس، منتشر نشدە است.
در وبسایت علی خامنەای دو عکس و خبر دیدار او با رئیس اقلیم کردستان عراق منتشر شدە است. این عکسها نشان میدهند کە خامنەای در اتاق مخصوص مهمانان با او دیدار نکردە است. بلکه این دیدار در اتاقی بودە کە معمولا خامنەای در آن مقامات جمهوری اسلامی و رهبران گروههای نیابتی و متحدان منطقهای خود را ملاقات میکند.
پس از ساعاتی نچیروان بارزانی در شبکه اکس توییتی با این جملات منتشر کرد: «به دیدار رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران آیتالله العظمى سید علی خامنهای در تهران شرفیاب شدم. در این نشست بر آمادگی و تمایل عراق و اقلیم کردستان جهت پیشبرد روابط همهجانبه با جمهوری اسلامی ایران تأکید نمودیم.»
ستایش و لحن تملقآمیز بارزانی کە البته بیسابقه نیز نیست، اعتراضات گستردە برخی از کردها و بسیاری از نیروهای اپوزیسیون جمهوری اسلامی را بە همراه داشت.
عارف سلیمی، روزنامەنگار کرد کە خود سابقه زندگی در اقلیم کردستان و فعالیت رسانەای در آنجا را دارد، در مورد این دیدار بە دویچە ولە فارسی میگوید: «این سفر را حتی بدون در نظر گرفتن این پست هم بە سختی میتوان در چهارچوب یک سفر دیپلماتیک دید. نحوە دیدار او با مقامات جمهوری اسلامی، نبودن پرچم اقلیم کردستان و عراق در دیدارها، شیوە نشستن او در دیدار با خامنەای (زبان بدن) و بە ویژە دیدار او با فرماندە سپاه این سفر را از چهارچوب یک سفر دیپلماتیک عادی خارج میکند. بارزانیها در بیش از چهار دهە گذشتە روابط بسیار نزدیکی با سرداران و فرماندهان سپاه پاسداران داشتە و همانگونە کە خودشان میگویند چە در جنگ با ارتش عراق و چە در جنگ با احزاب کرد کردستان ایران، “خونشان با هم قاطی شدە است”.»
ارتباط بارزانیها، کە رهبری حزب دمکرات کردستان عراق را در دست دارند، با مقامات جمهوری اسلامی حتی پیش از انقلاب ۵۷ شروع شدە بود. جنبش کردهای عراق زمانی پشتیبانی پادشاه سابق ایران را داشت، اما پس از امضای قرارداد الجزایر بین محمدرضا شاه و صدام حسین، رئیسجمهوری وقت عراق، همه چیز عوض شد.
آنها کە فکر میکردند از “پشت خنجر خوردەاند” در پی ارتباط با خمینی در پاریس برآمدند و با آغوش باز از انقلاب ۵۷ استقبال کردند. بارزانیها سالها در ایران ساکن بودند و در دورانی پا به پای سپاه پاسداران و نیروهای نظامی جمهوری اسلامی بە رویاروی با احزاب مخالف تهران بر آمدند؛ خصوصا احزاب کرد ایرانی.
عارف سلیمی در مورد نوع ارتباط بارزانیها با مقامات جمهوری اسلامی میگوید: «رابطە خاندان بارزانی با حکومتهای مستقر در تهران را از نظر تاریخی تا حدودی میتوان با رابطە “خاندان صدر”، “خاندان لاریجانی”، “خاندان رفسنجانی”، “خاندان حکیم” و بسیاری از خاندانهای دیگر تحتالحمایە تهران مقایسە کرد. تهران اگر بعضا یک یا دو نفر از اعضای این خاندانها را هم “گوشمالی” دادە باشد یا حتی سر به نیست کردە باشد، در نهایت با نوازش و دلجوییهایش آنها را همچنان تحتالحمایە خود نگە داشتە است. از این لحاظ نچیروان بارزانی را باید با محسن هاشمی رفسنجانی، عمار حکیم، مقتدی صدر و علی لاریجانی مقایسە کرد».
البته کسانی هم سفر نچیروان بارزانی بە تهران را تحسین کردەاند. بە عنوان مثال سعد قاضی، نویسنده و استاد ایرانی دانشگاه اربیل، در صفحە فیسبوک خود و در واکنش بە سفر نچیروان بارزانی به تهران نوشتە است: «او بزرگترین سیاستمدار کرد است. در امر سیاست خارجی و دیپلماسی بینالمللی و خصوصا در حوزه رئالپولتیک او نقش عقل کل را بازی میکند».
کسانی نیز بە جبرهای تاریخی اشارە کردە و میگویند کە حکومت اقلیم زیر منگنه همسایگان خود قرار دارد؛ از جملە دولت مرکزی عراق، ایران، ترکیه و سوریه کە هر کدام از آنها جمعیت قابل توجهی از کردها را در خود جای میدهند.
صفحە علی خامنەای در شبکه اکس هم بە سفر بارزانی واکنش نشان داد و نوشت: «ما، بین خودمان و جامعهی کُردی – چه در ایران، چه در عراق- از هر ملت دیگری نسبت نزدیکتری میبینیم؛ آنها جزو ما هستند».
واکنشی کە بسیاری آن را ناشی از “تمایلات ناسیونالیستی” و در راستای تحریک احساسات ملیگرایانە و باستانگرایانه بخشی از جامعه ایران دانستەاند. البته برخی هم گمانەزنی کردەاند کە شاید این واکنش نیشگونی بە ترکیه بوده باشد.
اختلافات داخلی و انتخابات پارلمان اقلیم کردستان
علیرغم تمامی مسائلی که پیشتر بە آنها اشارە شد، احتمالا دلیل اصلی سفر بارزانی بە تهران، مسئلە برگزاری انتخابات پارلمان اقلیم کردستان باشد. از اولین دور انتخابات پارلمان، حزب دمکرات کردستان هموارە پیروز انتخابات بودە است. این حزب بە جز کرسیهای خود، هموارە همسویی نمایندگان اقلیتهای قومی و آیینی را نیز با خود به همراه داشتە است.
پارلمان اقلیم کردستان ۱۱۱ کرسی دارد. ۱۱ کرسی آن بە طور ثابت برای اقلیتهاست؛ از جملە ترکمنها، آسوریها و ارمنیها.
این موضوع موازنه قدرت را بە نفع حزب دمکرات تغییر دادە بود و حزب اتحادیه میهنی کردستان بە آن معترض بود. این حزب سال گذشتە بە دادگاه فدرال عراق شکایت برد و این دادگاه رای بە ابطال این کرسیها داد.
پس از اعلام این خبر توسط دادگاه فدرال عراق، حزب دمکرات نه تنها آن را رای سیاسی و دخالت در امور داخلی اقلیم خواند، بلکە مسعود بارزانی رهبر حزب، اعلام کرد کە در انتخابات شرکت نمیکنند. این مسئلە موجب وارد شدن فشارهای زیادی داخلی و همچنین بینالمللی بە حزب دمکرات شدە است. در این شرایط این حزب بە هر دری میزند تا این رای ابطال شود.
با توجه بە تاثیر ایران بر بغداد و اتحادیه میهنی کردستان کە در حال حاضر توسط بافل طالبانی رهبری میشود، به نظر میرسد کە حزب دمکرات میکوشد تا با پا در میانی ایران، ضمن تعویق زمان انتخابات، تصمیم دادگاه فدرال عراق نیز ملغی شود. طبیعی است کە ایران نیز از این حزب خواستەهایی خواهد داشت.
توافقنامه امنیتی ایران و عراق
پس از آغاز خیزش سراسری “زن زندگی آزادی” جمهوری اسلامی فشارهای خود بر دولت مرکزی عراق و اقلیم کردستان را افزایش داد و کوشید تا با دستیابی بە توافقی امنیتی راه را بر خلع سلاح و برچیدن اردوگاههای نظامی احزاب کرد ایرانی در اقلیم هموار کند.
پس از حاصل شدن این توافق امنیتی، جمهوری اسلامی در اسفند سال ۱۴۰۱ برای تحقق خواستەهای خود ضربالاجلی ششماهه برای مقامات عراقی تعیین کرد. در پایان این ضربالاجل کە ۲۸ شهریور ۱۴۰۲ بە پایان رسید، مقامهای ایرانی از دولت مرکزی عراق برای خلع سلاح این گروهها قدردانی کردند، اما در عین حال خواستار اخراج کامل آنها از اقلیم شدند.
بر اساس تحقیقات دویچە ولە فارسی، اردوگاهها و کمپهای شماری از احزاب کرد تعطیل شدەاند (به جز حزب حیات آزاد کردستان)؛ از جملە “قلعە” کە تا پیش از آن مقر اصلی حزب دمکرات کردستان ایران در کویسنجق بود. اما اعضای این احزاب کماکان مسلح هستند. سران احزاب مختلف کرد نیز در گفتوگوهایی با دویچە ولە فارسی این موضوع را تائید کردەاند.
اما فارغ از اینها نچیروان بارزانی در تهران تاکید کرد کە “بە هیچ حزب و جریانی اجازه نمیدهند کە از خاک آنها برای حملە بە کشورهای همسایه استفادە شود”. دقیقا مشخص نیست کە جمهوری اسلامی چە خواستەهایی روی میز اقلیم گذاشتە است، اما روشن است کە نزدیکی بیشتر اربیل و تهران بە سود احزاب کرد ایرانی مستقر در اقلیم کردستان نیست.
کامران متین، دانشیار روابط بینالملل در دانشکده مطالعات جهانی دانشگاه ساسکس، در اینبارە بە دویچه ولە فارسی میگوید: «با توجه بە فشارهایی کە بە طور مشخص از سوی ایران و ترکیه بە اقلیم کردستان وارد میشود و وجود بحرانهای داخلی در رابطه با حکومت مرکزی و همچنین بە دلیل وجود اختلافات دیرینە داخلی، در موقعیت آسیبپذیرتری هستند؛ بخصوص با توجه بە مرز طولانیای کە ایران با اقلیم کردستان دارد و منافع عمده تجاری کە از طریق این مرزها بە دست میآید.»
متین در مورد دامنە این فشارها میگوید: «جمهوری اسلامی با توجه بە رقابتی منطقەای کە با ترکیه بر سر نفوذ در عراق و اقلیم کردستان دارد، احتمالا فشارهای خود را در حدی متوقف خواهد کرد. چرا کە بیش از آن، جمهوری اسلامی حزب دمکرات کردستان عراق را به سوی اتحادی استراتژیکتر با ترکیه سوق خواهد داد. کە این بە نفع جمهوری اسلامی نخواهد بود. ایدەآل جمهوری اسلامی این است کە حکومت اقلیم کردستان یک حکومت ضعیف و متشتت بماند؛ یعنی اختلاف بین حزب دمکرات و اتحادیه میهنی ادامە پیدا کند، اما حکومت اقلیم در شکلی ضعیفشدە بە حیات خود ادامە دهد، نە اینکە به دو منطقه تقسیم شود و دست ایران از مناطق تحت کنترل حزب دمکرات، بە دلیل روابطی کە این حزب با ترکیه دارد، کوتاه بماند.»
عارضه یکسانپنداری کردها
یکی از حاشیەهای دیگری کە سفر بارزانی بە همراه داشت، انتقادها و گاه حملات برخی از چهرەهای افراطی ایرانی بە “کردها” بود کە بخشی از آن میتواند بە دلیل عدم شناخت از جامعه کردها و جنبشهای مبارزاتی کردها باشد. برخی از این چهرەها سفر بارزانی بە تهران را “خیانت کردها” قلمداد کردە بودند.
کامران متین در اینبارە میگوید: «اینگونه رویکردها بە سفر بارزانی به تهران از سوی بخشی از اپوزیسیون جمهوری اسلامی ناشی از این است کە آنها در واقع یک نوع شرقشناسی وارونه را در این رویکرد لحاظ میکنند؛ بە این معنا کە کردها را یک کلیت همگون بدون تمایزات و تفاوتهای داخلی، از جملە تمایزات طبقاتی، اجتماعی و سیاسی میدانند. در واقع یک کلیت بیشکل و همگن را از جامعە کردها تصور میکنند. در حالی کە کردستان مثل هر جامعه دیگری متشکل از گروههای اجتماعی متفاوت، طبقات اجتماعی متفاوت و حتی متخاصم است کە منافع آنها نە تنها همسو نیست، بلکه ممکن است در تضاد با همدیگر باشند».
این استاد دانشگاه در ادامە میگوید: «بە طور مشخص حکومت اقلیم کردستان و احزابی کە بر آن حاکم هستند، روابط پیچیده خارجی با کشورهای پیرامون خود دارند، از جملە با جمهوری اسلامی ایران، و این همسو و مترادف نیست با نوع نگاهی کە گروههای سیاسی کرد ایرانی نسبت بە دولت مرکزی دارند».
از: دویچه وله