دکتر نصرت واحدی: دشواری ایرانیان چست!

یکشنبه, 6ام خرداد, 1403
اندازه قلم متن

دکتر نصرت واحدی

اوحدی مراغه ای در قرن چهاردهم میلادی می سراید :

گرگ اجل یکا یک ازین گله می برد

                                               این گله را به بین که چه آسوده می چرند

در این سروده “گرگ اجل” معرف امر “اتفاق” در حالیکه “آسوده چریدن” مبین امری “علّی” است. عجب این که انسان به خاطر اینکه “اتفاقی” ها یا “تصادفی” ها کمتر بر زندگیش اثر بگذارند در رابطه با طبیعت علم و در رابطه با زندگی اجتماعی فرهنگ و به خاطر منافع جمعی سیاست را ابداع کرده است.

اوحدی در جای دیگری می گوید :

ای نخستینه فیض عالم جود   اولین   نسخه  سواد  وجود

   علم بالست مرغ   جانت را         بر سپهر او برد روانت را

البته در دوران وی جریان کارها و چرخش امور  جامعه و سیاست هنوز بسیار ابتدائی بودند. لذا نه جامعه شناسی و نه علم سیاست در سپهر آن روزگار دیده می شد. مطالبی که خصلت شهریت و نه قبیله ای بودن است. چیزهایی که در واژه تمدن می بایستی آنها را جستجو کرد.

امروز کلام “پیوستگی[۱] که از علوم طبیعی می آید مبین بخشی از دنیای زندگی است که بر آن “علیِت” سلطه دارد. درست در جامعه شناسی فرهنگ عامل پیوستگی کردار(تعامل) و رفتار در جامعه است. یعنی مقوله فرهنگ هر رفتار و کرداری را قابل پیش بینی می کند. گو اینکه پیچیدگی کار جامعه در شکل “کانتین جنسی” [۲]دشواریها هایی را نیز بوجود می آورد که خودش یک “ناپیوستگی” است

به این دلیل در زبان فارسی واژه “انتظارداشتن” و “توقع داشتن” بوجود آمده است که هر یک برای امری “علّی” یکی در رابطه با میل آدمی (ذهنی) و آن دیگری در رابطه با خدمتی (عینی) بکار می رود.

اما اگر جامعه بطو تاریخی، یعنی بر پایه تجارب زندگی، ساختاری پیوسته یافته است، سیاست یعنی دنیای تصمیم گیری، دنیایی که هزارها سال بر پایه دلبخواهی یک فرد از یکسو و اعتماد مردم از سوی دیگر، دارای جریانی مطمئن بود امروز به دلیل پیچیدگی روزافزون زندگی و خواستهای متنوع میلیونها ساکنین یک کشور دیگر نمی تواند به میل یک شخص اداره شود. لذا با توجه به جنگهای بی امان و تخریب های بی دریغ انقلابی تنها اراده مردم است که می تواند پاسخ گوی دشواریهای کشور داری باشد. 

اما دشواری اساسی کار سیاسی در پیاده کردن اراده مردم در کشور قرار دارد.  زیرا اراده مردم مانند دری میان جامعه و نظام سیاسی است. چرخش این در (لولا) بر اساس قانون ولی پاشنه آن اراده مردم است. مسئله ایکه در نظریه سیاسی به دوآلیسم “واقعیت – اعتبار[۳] معروف است.

درست در “نظام مشروطه سلطنت“،  به ویژه در دوران شاه فقید،  چرخش این در لنگ می زد.

این لنگی که ناشی از نا آگاهی دولتمندان به این دوآلیسم بود، دوآلیسمی که در قانون اساسی کشور نیز به صراحت دیده نمی شد، کشور را سخت متشنج ساخت. زیرا مجلس شورای ملی (اعتبار) رأی به بی گناهی قاتل رزم آرا نخست وزیر وقت کشور( واقعیت) داده بود. آخر مگر می شود به قتل عمد اعتبار داد!

متأسفانه امروز هم پس از نیم قرن گذشت زمانه ایرانیان نمی خواهند به گذشته با عینک انتقادی بنگرند تا نابسامانیهای گذشته دیگر تکرار نشود.

چنین نگرشی را انتقاد مثبت گویند.

تعجب اینجاست که بحث روی اتفاق ۲۸ مرداد یک بحثی است که با این کج فکری ارتباطی ندارد. زیرا روزنامه نگاران آن روزگار و امروز  مورخینی که نام مورخ را به غلط یدک می کشند این غفلت را به امر فُرمال (شاه حق داشت یا نداشت) کشیده اند. به این شکل “واقعه ۲۸ مرداد” قربانی را لایق قتل و خطا کار سیاسی را “ستم کشیده” به ورقهای تاریخ تحویل داد. درست اینجا دیگر غفلت مطرح نیست که ملت ایران را خاک برسر نموده است بلکه این بی سوادی قشری از جامعه است که می بایستی راه نمای مردم باشد. پس اگر :

دیروز “ساواک” دیوار انتقاد بود، امروز این دیوار بیسوادی ایرانیانی است که به هیچ راهی مستقیم نیستند. همین بیسوادی است که سبب تفرق در فضای سیاسی و بیرون راندن الیت جامعه از مرکز به حاشیه شده است. 

ای اوحدی، مرو پی‌مرغان دانه چین  گر در پی هوای عرش ببینی که می‌چرند

با طالبان دنیی دون دوستی مکن  کز روی عقل دشمن خود را مسخرند

امروز این پیلی پیلی خوردن در بی سوادی تشدید گشته است.

۴۵ سال سخن از مبارزه کردن بدون داشتن یک هدف روشن برای آینده و داشتن استراتژی نبرد با هیولای مار بدوش ولایت فقیه نه یک غفلت بلکه یک بیسوادی است.

این بی سوادی را ایرانیان هر روز می بینند ولی هر هفته را برای یک نشست بی معنی می شمارند.

نشستی که ستون فقراتش پذیرش شاهزاده رضا پهلوی بعنوان “رهبر مبارزه” و نظام پادشاهی برای فرداست.

در این فراز بو و مزه استبداد اگربه مشام کسی نخورد او کور دل است.

خواست نظام پادشاهی بدون استدلالی که فراگیر باشد یک سلطه پنهانی است، سلطه سخن، زور چند نفری که با وجود ۸ میلیون ایرانی خارج نشین شمارشان از بیست نفر هم تجاوز نمی کند.

این بیسوادی در انتخاب رهبر چشم گیر تر است. زیرا رهبر مبارزات مردم خودش به خودی خود بوجود می آید، نه اینکه کسانی او را برگزینند.

تازه صندوق انتخابات و یا رفراندم ضمانت مردمسالاری نیست که برخی ها به مردم آن را وعده می دهند.

این وعده نه تنها وعده سر خرمن است بلکه یک بی سوادی کلّی است.

مردم سالاری می بایستی خودش از جامعه اشتقاق یابد، چیزی خودجوش است. این خود جوشی برآمده از الزاماتی است که می بایستی در جامعه موجود باشد که نیست.

کسی هم این مطالب را مطرح نمی کند تا مردم هوشیار گردند. اما برخی ها فلسفه درس می دهند و یا آموزشکده درست کرده اند ، آموزشکده ای که آمرزشکده است.

ملت ایران پس از ۴۵ سال خفقان (درقلعه نای) نه فردند و نه روانی زنده دارند. فرد نیستند زیرا “فرد” در دوآلیسم “آزادی – عقل” تظاهر دارد. ولایت فقیه آزادی را از مردم گرفته است پس آنها فرد نیستند. از این گذشته مردم دهه هاست که هراسان از جان و مال خود شب سر می کنند. آنها همه بیمار روانی اند.

اما ما ایرانیان به جای اینکه به این مسائل توجه کنیم می خواهیم مسئله کمبود آب را برای آنها آنهم روی کاغذ حل کنیم.

خانه از پای بست ویران است   خواجه در بند نقش ایوان است

این پیلی پیلی خوردن نه رقص لیلی به معنی آفرینندگی بلکه رقص مشمئز کننده “مرگ” است که خود بازتاب زیر پا گذاردن اراده مررم است. فرهنگ سرقبرآقایی ایست، به دنبال دوآلیسم “مار و مور” رفتن است. 

آخر خواست پادشاهی بی دلیل و بدون رعایت رأی مردم یک دیوانگی است. نگفتن این دلیل چیزی جز استبداد طلبی نیست.

کمتر ز مار و مور شناس آن گروه را    کز بهر مار و مور تن خود بپرورند

یاد ناصر خسرو به خیر که به درستی گفت :

چون نیک نظر کرد پر خویش درآن دید  گفتا زکه نالیم که از ماست که برماست

پس با انگشت دیگران را متهم نکنیم بلکه به خود و خود خواهی خویش بیاندیشیم.

دست زمانه بر سر مردم کند به صبر  این خاک را که مردمش امروز برسرند

نصرت : مونیخ ۲۱ مه ۲۰۲۴

 

[۱] continuity

[۲] Contingency

[۳] Facticity and validity


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.