اعتصاب کارگران پیمانی نفت و گاز شرکتهای فعال در پارس جنوبی در روزهای گذشته، به اخبار رسانهها راه یافت. این اعتصاب از ۲۹اردیبهشت آغاز شده است. کارگران در شرکتهای پایندان، اکسیر صنعت و شرکت IPMI در فاز ۱۴ کنگان، کماکان در سطوح مختلفی دست به اعتصاب زده بودند. براساس گزارش «شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت»، بسیاری از این همکاران محل کار خود را ترک کرده و صرفا در خوابگاهها هستند. اعتراض این همکاران به عدم افزایش دستمزدها و حتی عدم قبول افزایش ۳۵ درصدی مصوب شورایعالی کار از جانب پیمانکاران است.
در گزارش این شورا آمده: «اگر دستمزدها افزایش نیابد، اعتراضات ما در اشکال گستردهتر انجام خواهد گرفت. منتظر اعتصابات سراسری ما باشید.»
***
روزگار سخت پیرمحمد و همکارانش
پیکر پیرمحمد را که از آب گرفتند، یک جای سالم در بدن نداشت. موج های وحشی خلیج فارس آنقدر او را به سنگها و صخرهها کوبیده بودند که حتی استخوانهایش خرد شده بود. شایعه شده بود خودکشی کرده است. برخی هم میگفتند که برای شنا به دریا رفته و برنگشته. معلوم نبود کدام حرف درست است. آخر خودکشی در خانواده او کار قبیحی محسوب میشد.
«پیرمحمد»، کارگر جوشکار یک پالایشگاه گازی در عسلویه بود. روزی ۱۲ ساعت جوشکاری در گرمای بالای ۵۰ درجه و درخشش کورکننده خورشید، نه تاب و توانی برایش گذاشته بود و نه سوسویی در چشمهایش.
پیرمحمد نحیف و سیه چرده بود، با دهانی بیدندان. تنها ۳۵ سال داشت، اما کار سخت و اعتیاد، از او چهره یک پیرمرد ۶۰ ساله را ساخته بود. پیرمحمد از بلوچستان آمده بود. شنیده بود شرکت نفتیها پول خوبی میدهند. با آن پول خوب میتواند خانه کوچکی در زابل بخرد و عروسی کند.
در راه از پنجره اتوبوس بنز قدیمی، کوههایی را دیده بود که از پشت آن مشعلهای بلند گاز بیوقفه در آسمان میسوختند، ولی وقتی در سهراه عسلویه پیاده شده بود، فقط برهوت دیده بود. آنجا همراه هشت بلوچ دیگر، یک خانه کاهگلی از محلیها اجاره کردند. خانه که نه! در واقع یکی از چهار اتاق ۱۲ متری که دورتادور حیاطی ساخته شده بود. حمام هم نداشتند. زمستانها با قوطی حلبی روغن خوراکی در حیاط آب گرم میکردند و در توالت خودشان را میشستند.
حقوقی که میگرفت به زحمت ماهانه به ۱۰ میلیون تومان میرسید. رقمی که با دلار شصت هزار تومانی این روزها، در حدود ۱۷۰-۱۸۰ دلار میشود.
در روزهای دلگیر عسلویه، فقط یک بازار کوچک محلی، اسکله قدیمی و دریا، تنها تفریح پیرمحمد و دیگر کارگران بزرگترین میدان گازی جهان بود. تابستانها مثل جهنمی شرجی بود که رطوبت و بوی متعفن گوگرد، نفس را در سینه تنگ میکرد. یک بار که سرگیجه گرفته و از داربست آویزان شده بود، در تنها درمانگاه عسلویه به او گفته بودند معجزه شده که فقط با سرم سرپا میشود؛ اگر سقوط کرده بود، باید به بیمارستانی مجهز در بوشهر یا شیراز اعزام میشد. معلوم نبود در این مسافت طولانی، زنده میماند.
پیرمحمد اما دلش نمیخواست معجزه شود. زندگی کارگری در عسلویه، شبیه اردوگاههای کار اجباری بود. هیچ شباهتی به حرفهای عوام از زندگی مرفه شرکت نفتیها نداشت. در کمپهای کارگری هم، ساس و شپش بیداد میکرد. گاهی میشنید به کارگرهای جوان تازه وارد تجاوز شده است. هیچکس حاضر نبود زن و بچهاش را به آن جهنم داغ و برهوت بیاورد.
کارگرها به امید جمع کردن پول و سرمایهای اندک آمده بودند تا بتوانند در زادگاه خودشان مغازهای باز کنند و برای همیشه از زندگی کارگری خلاص شوند، اما این آرزوی کوچک در بزرگترین میدان گازی جهان، سخت دست نیافتنی است. آنقدر دست نیافتنی که کارگران گاهوبیگاه در اعتراض به زندگی سخت و جهنمی عسلویه اعتراض و اعتصاب کردهاند، اما با هر اعتراض و اعتصاب، نیروهای امنیتی وارد ماجرا شده و کارگران را بازداشت یا از عسلویه اخراج کردهاند.
یکی از کارگران عسلویه روز گذشته به «ایلنا» گفته است که با گذشت سه ماه از سال جدید، آنها همچنان حقوق ناچیز پارسال را دریافت میکنند و افزایش حقوق نداشتهاند. آن هم در شرایطی که ایران یکی از ۱۰ کشور جهان با بیشترین نرخ تورم است.
این رسانه به نقل از محمد، یک کارگر پروژهای عسلویه نوشته است: «مزد بسیاری از کارگران پروژهای پارس جنوبی در سال جدید افزایش نداشته است. پیمانکاران هنوز همان حقوق سابق را پرداخت میکنند. به هیچکس پاسخگو هم نیستند. در واقع، حقوقی که در فروردین گرفتیم با حقوق سال قبل هیچ فرقی نداشت.»
برخی پیمانکاران دست چندم در عسلویه حتی ۳۵ درصد افزایش مصوب شورایعالی کار را نپذیرفتهاند؛ آنها اصلا به قانون پایبند نیستند و افزایش مزد و مزایای مزدی را قبول ندارند. کارفرمایان بالادستی نیز نظارتی اعمال نمیکنند.
به گفته محمد، پیمانکاران در منطقه پارس جنوبی سرخود فعال هستند. قانون ندارند و هرچه بخواهند انجام میدهند: «در روزهای گذشته، کارگران پروژهای در برخی سایتها دست از کار کشیدند تا به شرایط مزدی خود اعتراض کنند. متاسفانه کارگران پروژهای در پایینترین سطح در رتبهبندی نیروی انسانی در پارس جنوبی هستند، اما صدایشان به گوش کسی نمیرسد.»
زنگ هشدار در پارس جنوبی
شرایط دشوار زندگی کارگران در میدان گازی پارس جنوبی و میزان ناچیز دریافتی آنها، همواره مورد اعتراض آنها بوده است. این وضعیت درحالیست که این میدان، بزرگترین میدان گازی جهان است. میدانی که بهصورت مشترک در خلیج فارس میان ایران و قطر واقع شده و بیش از ۵۰ درصد گاز ایران را تامین میکند.
براساس اطلاعات موجود، ۴۵ درصد از خوراک پالایشگاههای بنزین ایران، از میدان پارس جنوبی تامین میشود. بااینحال، قطر چیزی نزدیک به ۶۵ درصد میدان گازی پارس جنوبی – یا به گفته قطریها گنبد شمالی – را در اختیار گرفته است. ایران تنها از حدود ۳۵ درصد این میدان بهرهبرداری میکند.
قطر اما به همین نقطه بسنده نکرده است. در سال گذشته میلادی، قراردادهای بزرگی برای این میدان بسته است. چین در کمتر از یک سال، دو قرارداد خیرهکننده گاز با قطر امضا کرده است. یکی به ارزش۶۰ میلیارد دلار و دیگری، قراردادی ۲۷ساله است که قرار است سالانه چهار میلیون تن گاز مایع مورد نیاز دومین اقتصاد جهان را تامین کند. اما این تنها اقبال گنبد شمالی قطر نیست.
این کشور در مدت حدود یک سال، قراردادهای مهمی در زمینه سرمایهگذاری مشترک با دو شرکت فرانسوی «توتال و تکنیپ»، همچنین شرکت آمریکایی «کونوکو فیلیپس» و شرکت هلندی-بریتانیایی «شل» بسته است. چندین قرارداد پیمانکاری دیگر را هم با غولهای انرژی جهان امضا کرده است.
در سمت ایران اما تحریم طولانی، فقر سرمایهگذاری و فنآوری سبب شده تا ایران دچار ناترازی گازی شود. در ماههایی از سال و بهویژه فصول سرد، گاز صنایع هم جیرهبندی میشود. اتفاقی که موجب مازوتسوزی کارخانهها و آلایندگی شدید شهرها در ایران شده است.
براساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، در سال ۱۴۲۰ احتمالا میزان کل عرضه گاز طبیعی به ۸۹۸.۷ میلیون متر مکعب در روز برسد. این درحالیست که میزان مصرف همه بخشها برابر با ۱۴۱۰.۸ خواهد بود. در نتیجه، روزانه ۵۱۲ میلیون مترمکعب کمبود گاز در بازار داخلی ایران رخ میدهد.
ناتوانی دولت در تامین نیاز داخلی گاز
یک اقتصاددان ساکن ایران، به «ایرانوایر» میگوید: «ناترازی گاز در ایران باوجود ذخایر عظیم انرژی در کشور، در شرایطی است که آن سوی میدان گازی پارس جنوبی، قطر توانسته است پابهپای آمریکا به یکی از سه تولیدکننده بزرگ گاز جهان تبدیل شده و اقتصاد بسیاری از کشورها را به خود وابسته کند؛ اما در ایران، دولت از تامین نیاز داخلی گاز خود ناتوان مانده است.»
او تاکید می کند: «ناترازی انرژی در ایران هشداری بزرگ برای اقتصاد کشور است، چراکه در واقع زیرساخت اقتصاد و صنایع و کارخانجات دچار مشکل اساسی شده است. این موضوع در کنار خروج قابل ملاحظه سرمایه از کشور که بنا به گزارش بانک مرکزی به ماهانه بیشتر از یک میلیارد دلار رسیده است، میتواند اقتصاد ایران را فقیر و فقیرتر کند.»
به گفته این اقتصاددان عراق -بهعنوان یک کشور نفتی بزرگ- در زمان صدام با تحریمهای آمریکا به نقطهای رسید که مرگومیر ناشی از سوتغذیه بهشدت گسترش یافت: «سوتغذیه در حدی که مردم این کشور محتاج کمکهای غذایی بینالمللی شدند. در مقابل اما کشورهای نفتی دیگری وجود دارند که توسعه یافتهاند. سطح رفاه در آنها در بالاترین حدود استاندارد است. کشورهایی مانند نروژ و کانادا و کشورهای نفت و گازی مانند امارات، قطر یا عربستان، با مدیریت درست منابع انرژی توانستهاند سطح رفاه بالایی برای شهروندان خود تامین کنند.»
تفاوت دریافت حقوق و رفاه پرسنل
برای کارگران پیمانی شاغل در پروژههای نفت و گاز، آرزوهای پیرمحمد برای بازکردن مغازهای در شهری که از آن آمده، دست نیافتنی است. چیزی که به گفته آنها اگر در کشورهای آنسوی خلیج فارس یا حتی در عراق در پروژهای مشابه کار کرده باشی، تفاوت دریافت حقوق و رفاه پرسنل را کاملا احساس خواهی کرد.
از: ایران وایر