از چند روز پیش بوی تشکیل بالماسکهای برای نمایش دیگری از صحنه سازیهای تکراری به منظور بهرهبرداری رذیلانه از نام و اعتبار یکی از سر به داران نامدار خیزش زن، زندگی، آزادی به مشام میرسید که جای اندازی آن نیز به عهده خانم شکوه میرزادگی و همسرشان آقای نوری علا (از پر و پا قرص ترین رهبر سازان و مدافعان فعلی رهبری آقای رضا پهلوی) با ارائه مقالهای سخیف در گویا نیوز نهاده شده بود؛ برنامه ریزی و در حال اجرا بود. در این نوشته خانم میرزادگی از دم شیر آنهم شیر علم سلاحی وحشت آفرین برای ارعاب مخالفین بازگشت به دوران نکبت پیش از انقلاب بی ثمر ایران ساخته بود و با ترفند مضحکی آن را به تتوی روی بازوی یکی از سر به داران سر افراز ایران زمین یعنی روانشاد مجید رضا رهنورد پیوند زده بود. من در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۴۰۳ طی نوشتهای با عنوان «خانم میرزادگی، در روزگار شیران علم دم شیر را رها کنید» پاسخی کوتاه و توصیهای ظریف به ایشان تقدیم کردم. به تجربه دو پاراگراف پایانی مطالب من دقیقا پیش بینی رویدادهای شنبه و یکشنبه جاری بود که در اروپا و امریکا اتفاق افتاد.
روز شنبه ۲۶ خرداد جماعت انگشت شماری در برابر پارلمان بریتانیا تجمع کرده و تعدادی عکس از دلاوران کشته شده به دست نظام آخوندی را در کف خیابان چیده و در کنار آنها عکس بزرگی از رضا پهلوی را برپا داشته و نهایت سوء استفاده از نام و عکس این از جان گذشتگان را به نفع و تبلیغ عنصری بی خاصیت، ناتوان، بی اراده، بی عمل، دهن بین و متظاهر به عمل آوردند. سخنگوی این جمعیت ده تا پانزده نفره، در گفتگوی پرت و پلایی که با خبرنگار تلویزیون ایران اینترنشنال داشت ادعا میکرد برای حمایت از خانواده این عزیزان جمع شده ایم؛ و در این میان کسی نبود بگوید اگر راست گفتارید پس چرا عکس شازده را علم کردهاید؟ اگر همه عکسهای این نازنینان را سر هم میکردی به اندازه نصف عکس شازده هم نمیشد. یعنی شاخصترین نماد این جمع، عکس آقا زاده بود نه عکس کشته شدگان.
گروه اندک دیگری از شاه الهیها مقابل سفارت حکومت اسلامی به منظور زاد روز مجید رضا رهنورد در لندن تجمع و خبرنگار ایران اینترنشنال با اشاره به جمعیت میگوید بقیه بعدا خواهند رسید! و میکروفون دربرابر دهان یکی از همین فحاشان پیرو خط سلطانی میگیرد و او چنین میگوید:
«تا زمانی که ایرانیان از اندیشه مسموم ۵۷ که مثل یک سرطان تمام جوانها را مسموم کرد، ملتها را مسموم کرد و باعث فاجعه شد باید بگذریم و تا ملت ایران با دل و جان با تمام وجود جاوید شاه سر ندهد هیچ اتفاقی نخواهد افتاد، پاینده باد ایران، جاوید شاه!!!!!»
سرتاسر این سخنان پوشیده از نادانی، بلاهت، عقب ماندگی ذهنی و بیسوادی است و کسی نمیگوید از مجیدرضا به شیر و خورشید دست پخت خانم میرزادگی و همسرشان و از آنجا به جاوید شاه چگونه پل زدهاند؛ زهی کمال بی شرمی و اوج مردم فریبی همراه با میراث خواری ننگین.
ادامه این بالماسکه روز ۲۷ خرداد ۱۴۰۳ در لس آنجلس و واشنگتن انجام شد. خبرنگار و گزارشگر تلویزیون فارسی صدای آمریکا با طمطراق فراوان، جمع دیگری را جلوی دوربین برده و گزارش بی سر و تهی از پیوند زدن دلیل تجمع با سالروز تولد مجیدرضا و شیر دم دار همراه با خورشید، به نمایش عکسهای رنگ وا رنگ خاندان پهلوی پرداخت که فضا را به طور کامل اشغال کرده بود. لازم است که بگویم شرم کنید، خجالت بکشید و از خون، جان و نام و اعتبار جوانان به قتل رسیده در ایران این همه بساط برای تبلیغ رضا پهلوی پهن نکنید. زیرا این گرامی داشت برای یاد و نام مجید رضا نیست، قطعا و قطعا خانوادههای محترم این عزیزان صحنه سازان را نخواهند بخشید و این جسارت تا ابد به عنوان لکه ننگی بر دامن برنامه ریزان، مجریان، گزارشگران و حتی شرکت کنندگان این تجمع باقی خواهد ماند و آثار زشت آن زدوده نخواهد شد. عدهای لاشخور وار منتظرند اتفاقی در داخل کشور بیفتد و انسانهای بی گناهی کشته شوند تا ابزاری برای بهره برداری ناجوانمردانه آنها فراهم شود. مستندات موجود از قبیل اظهار نظرهای زندانیان سیاسی، شعارهای خیابانی، دیوار نویسیها و… نشان میدهد که در داخل کشور، مردم پهلویها را به زباله دان تاریخ سپردهاند و نمیدانم چرا هنوز این یقین برای این جماعت حاصل نشده که دختران و پسران جسور و مبارزان و دشمنان واقعی حکومت آخوندی، حسابی برای شازده باز نکردهاند و راست قامتانه برای کسب آزادی و به امید برقراری دموکراسی در کشور که آنهم در تضاد کامل با مشی سنت پرستان و سلطنت خواهان است در تلاش و جانفشانی هستند.
این بالماسکهها که تعدادشان هم کم نیستند آدم را یاد صحنههای انقلاب ۵۷ میاندازد که عوامل آخوندی در آرامستانها حضور بهم میرسانیدند و تابوت مردگان را از دست صاحبانشان گرفته و با نهادن پارچههای رنگین متصل به عکس خمینی در روی آن، شهید شهید کرده و آنها را فدائیان خمینی مینامیدند. امروز هم میبینیم که بسیاری از تاکتیکها و ترفندهای هر دو جریان شیخ و شاه و حامیانشان یکی است. تاکید میشود هر چه بیشتر این خانواده در منصه ظهور قرار نگیرد، زیرا داغها تازه و نفرتها فزونی میگیرد. زیرا فلاکت تحمیل و اعمال شده امروز در حق کشور و مردم ایران ناشی از مملکت داری غیر انسانی، غیر عقلانی و غیر ملی حاکمان دیروز که نشات گرفته از: بیدادگری، کار به افراد حقیر، غلام صفت و دست بوس سپردن و مال اندوزی آنهاست.
در پایان هشدار مهم به کسانی که میخواهند با تکیه بر قدرتهای خارجی به جایگاه دلخواهشان برسند؛ و آن این است که کشورهای غربی و به اصطلاح دموکراتیک و ظاهرا طرفدار حقوق بشر به دنبال منافع خودشان هستند و در صورت نیاز همه ارزشهای مورد ادعایی خود را زیر پا میگذارند، همانگونه که در آزادی حمید نوری جنایتکار، شاهد آن بودیم. در این باره لازم به بیان است که تلاش و زحمات فراموش نشدنی دادخواهان و نتایج حاصل از عملکرد ماندگار آنها پا بر جا میباشد ولی ننگ ابدی برای معامله گران و منادیان دروغین حقوق بشری و مشوقان آنها و سندی انکار ناپذیر از اینکه این مدعیان حقوق بشری خارجی همواره تا به امروز به ایرانیان دروغ گفتهاند. ضمنا اگر روزهایی مانند چهارم آبان، نهم آبان، ۲۸ امرداد، ششم بهمن و… که رسمیت قانونی داشت ماندگار شده بود، روز شیر خورشید دست پخت شکوه خانم نیز که نه به دار است و نه به بار، ماندگار میشود. فقط مواظب باشند که این نشانهای نوساز را بادها و طوفان هایی که از سوی وطن خواهد وزید با خود نبرد. علاوه بر آن داخل کشور کسی این مزخرفات را جدی نمیگیرد و فقط باعث سرگرمی مبتکران برون مرزی آنهاست.
ش. بابکان
تهران
از: گویا