کیوان حسینی
بی بی سی
حضور سعید جلیلی و مسعود پزشکیان در دور دوم انتخابات ریاستجمهوری به این معناست که مساله سیاست خارجی و تفاوت دیدگاههای این دو نفر درباره شکل و سطح روابط با روسیه و چین در مقابل کشورهای غربی، یکی از تعیینکنندهترین موضوعات در مبارزه انتخاباتی یک هفته پیش رو خواهد بود.
هم اصلاحطلبان، هم اصولگرایان و هم مخالفان جمهوری اسلامی و منتقدانی که خواستار تحریم انتخابات ریاستجمهوری هستند، برای پیشبرد گفتمان سیاسی مورد نظرشان و همراه کردن گروه بزرگتری از شهروندان با خود، استدلالهایی مهم درباره مسایل مرتبط با سیاست خارجی دارند که از نظرشان میتواند یک برگ برنده مهم باشد.
بخشی از تفاوتهای سعید جلیلی و مسعود پزشکیان در مسایل دیگر – مانند رفع تحریمها، افزایش درآمد کشور از طریق حضور در بازارهای بینالمللی و بازسازی ساختار اقتصاد ناکارآمد و پرهزینه فعلی که از فسادی عمیق نیز رنج میبرد – تحت تاثیر مستقیم یا غیرمستقیم جایگاه بینالمللی ایران و شکل روابطش با جهان است.
به همین دلیل نیز پرسشها در ارتباط با سیاست خارجی مورد نظر این نامزدها و تواناییشان برای اجرای این سیاست – که مشخصا پرسشی در ارتباط با مسعود پزشکیان است – میتواند در جلب نظر رایدهندگان یا تشویق آنها به تحریم انتخابات، موثر باشد.
انتظار میرود این روند که در جریان تبلیغات انتخاباتی نیز دیده شد، در یک هفته رقابت دو نفره پزشکیان-جلیلی پررنگتر هم بشود. و از آنجا که هر سه گروه (اصلاحطلبان، اصولگرایان و تحریمیها) سیاست خارجی را میدانی مناسب برای جلب نظر حامیان بیشتر میبینند، چه بسا برنده و بازنده رقابت در این میدان، پیروز نهایی این انتخابات را تعیین کند.
اصلاحطلبی در دوران پسا-مهسا
قطعا موضوعاتی به جز سیاست خارجی یا اقتصاد نیز برای بسیاری از رایدهندگان اهمیت دارند؛ مسایلی مانند سرکوب گسترده و کشتار معترضان بعد از کشتهشدن مهسا امینی، سطح خفقان سیاسی موجود، فقدان آزادیهای بنیادین اجتماعی و فرهنگی و مداخله شدید حکومت در امور خصوصی شهروندان.
اما این انتخابات، تا امروز انتخاباتی درباره فقدان دموکراسی یا نقض گسترده حقوق بشر در ایران نبوده است.
بعد از سرکوب شدید مخالفان در جریان جنبش انقلابی زن، زندگی، آزادی، هنوز نشانهای دیده نمیشود که حاکمیت قصدی برای آشتیکنان با مخالفانش داشته باشد یا حتی درباره سادهترین و بدیهیترین حقوق شهروندان – مانند حق پوشاندن یا نپوشاندن موی سر برای زنان – علاقهای به عقبنشینی داشته باشد.
اسلامگرایان حاکم، به همراه طرفداران مردمیشان یا همان حزباللهیها، در تنشی دنبالهدار با بخش بزرگ و قابل توجهی از جامعه ایران به سر میبرند که نه تنها باوری به ایدئولوژی سیاسی حاکم ندارند، بلکه به شکل فعالانهای با آن مخالفند. این اسلامگرایان در این مدت نشان دادهاند که برای حفظ قدرت بسیار زیادی که در دست دارند، از سرکوب شدیدتر یا حتی کشتار وسیعتر ابایی ندارند.
در چنین فضایی است که برای اصلاحطلبان، انتخاب مضامینی مانند کمک به دموکراسی، بازتر شدن فضا برای فعالیت جامعه مدنی و صحبت از وزیرهای میانهروتر در وزارتخانههایی مانند ارشاد، کشور، ارتباطات، و علوم، از همیشه دشوارتر شده است.
برای گروه بزرگی در جامعه ایران که به دنبال حقوق اولیه از دست رفتهشان هستند و با جنبش زن، زندگی، آزادی همدلی داشتند، تغییراتی در حد سانسور کمتر فیلمهای سینمایی یا آسانتر شدن برپایی کنسرت، تحولاتی کافی نیستند. در این جنبش بیش از ۵۰۰ نفر کشته شدند، دهها هزار نفر از زندان سر درآوردند و حتی تعدادی از زندانیان سیاسی مرتبط با این اعتراضها، اعدام شدند.
دژاووی انتخابات ۹۲
راهحل اصلاحطلبان در انتخابات امسال، شباهت زیادی به استراتژی این گروه در سال ۱۳۹۲ دارد. آنها در آن دوره پشت یک نامزد محافظهکار به نام حسن روحانی جمع شده بودند که بنمایه اعتبار سیاسیاش، هیچ ارتباطی با دموکراسی و حقوق بشر نداشت. در آن زمان، شبیه به امروز که زخم سرکوبهای زن، زندگی، آزادی درمان نشده، خاطره وقایع مرتبط با جنبش سبز زنده بود و صحبت از آزادیهای بیشتر برای جلب حمایت برای روحانی کار آسانی نبود.
در عوض، تبلیغات رسمی و غیررسمی اصلاحطلبان برای اثرگذاری بر گفتمان آن انتخابات، تمرکز ویژه بر سیاست خارجی بود. در آن دوره روحانی در تبلیغاتش تنها نامزدی توصیف میشد که در مقایسه با رقبایش (به ویژه سعید جلیلی)، گزینه بهتری برای کاهش تنشهای بینالمللی و رفع سایه تحریمهای کمرشکن شورای امنیت است.
اینبار نیز، تنها سه روز بعد از اعلام اسامی نامزدهایی که از سوی شورای نگهبان اجازه پیدا کردند درانتخابات شرکت کنند، مسعود پزشکیان با محمدجواد ظریف ملاقات کرد؛ کسی که اتفاقا در تمامی دوران هشتساله حضور اصلاحطلبان در قدرت در فاصله سالهای ۷۶ تا ۸۴، به عنوان یک چهره نزدیک به محافظهکاران شناخته میشد و رابطه خوبی با اصلاحطلبان نداشت.
پزشکیان در تبلیغاتش خود را نامزدی معرفی کرد که به «غربستیزی» سیاست خارجی ایران پایان خواهد داد، با غرب و به ویژه آمریکا مذاکره خواهد کرد تا بتواند مساله تحریمهای ایران را حل کند و روابط ایران با چین و روسیه را تعدیل خواهد کرد.
به زبان ساده، حالا که دیگر صحبت از آزادیهای قطرهچکانی یا تحولات مینیاتوری برای نزدیک شدن به جامعه آزاد و دموکراتیک، جمعیت چند ده میلیونی شهروندان ناراضی را راضی نخواهد کرد، وعده بزرگ و مرکزی او، رفع مشکلات معیشتی مردم از مسیر «نگاه به غرب» است.
گویی ایران دوباره به سال ۱۳۹۲ بازگشته!
مدعی سیاست خارجی
در حالی که در ظاهر، صحبت از سیاست خارجی میتواند در راستای منافع اصلاحطلبان ارزیابی شود، در اردوی مقابل، سعید جلیلی نیز دقیقا از همین زمینه، یکی از نامزدهای استثنایی این انتخابات محسوب میشود.
او خود را سیاستمدار برخاسته از وزارت خارجه میداند که همین حالا هم در عالیترین سطوح تصمیمگیری درباره سیاست خارجی مانند شورای عالی امنیت ملی، به عنوان نماینده علی خامنهای حضور دارد. ضمن اینکه مهمترین بخش از کارنامه سیاسی او، اداره مذاکرات هستهای در فاصله سالهای ۸۷ تا ۹۲ است.
جلیلی همچنین نویسنده کتاب «دیپلماسی پیامبر» است که در واقع مهمترین اثر اوست. او مدرس درسی به همین نام در دانشگاه امام صادق نیز هست و آنگونه که در مناظرههای انتخاباتی از سوی مصطفی پورمحمدی مطرح شد، به شکل فعال برای پیشبرد ایدههای غیردموکراتیک و ضدغربیاش، با ارکان مختلف نظام در تماس است.
او در دور نخست این انتخابات، اصلیترین نامزد طرفدار سیاست خارجی تهاجمی و غربستیزانه فعلی بود که آقای خامنهای نیز به شکل علنی از آن حمایت کرد. رهبر جمهوری اسلامی تنها سه روز مانده به رایگیری، در واکنش به مجادلات انتخاباتی بر سر سیاست خارجی به تندی به اصلاحطلبان تاخت و حل مشکلات اقتصادی از راه بهبود روابط با غرب و آمریکا را «توهم» نامید.
جلیلی در مناظرهها، سخنرانیها و دیگر فرصتهای تبلیغاتی، مطلقا از اینکه مفصل درباره سیاست خارجی مورد نظرش صحبت کند ترسی از خود نشان نداد. برعکس، او همه گذشته پرسشبرانگیزش در دیپلماسی و شکستهای متعددش را با علاقه به آغوش کشید و اصرار کرد که راه حل کشور، نه تنها ادامه سیاست خارجی فعلی برای نزدیکی به شرق است، بلکه در مذاکره با غرب و فعالیتهای نیروی قدس سپاه، باید از شرایط فعلی هم فراتر رفت و غربستیزتر بود.
بدین ترتیب او عملا به نامزد گفتمان «محور مقاومت» در انتخابات تبدیل شد که حالا به تنهایی در برابر نامزدی که علی خامنهای، همفکرانش را «آویزان به غرب» خواند، در انتخابات حضور دارد. و این مساله آنقدر برای جلیلی و البته حامیان پروپاقرص جبهه پایداری اهمیت دارد که او بدون توجه به خواست عمومی، ترسی ندارد که ضدغربی و ایدئولوژیزده و رادیکال خوانده شود.
تحریمیها و پرسش اختیارات رئیسجمهور
مخالفان شرکت در این انتخابات، مانند دورههای قبل، دلایل گوناگونی برای تشویق گروه بزرگتری از شهروندان به تحریم انتخابات دارند؛ از عمق بنبست و خفقان سیاسی فعلی کشور گرفته تا پرسشهایی بیجواب مانده درباره عملکرد اصلاحطلبان در دورههایی که در قدرت بودند.
اصلاحطلبان متهم هستند که در دوران هشت ساله ریاستجمهوری محمد خاتمی، بارها به ارزشهایی بنیادین مانند حقوق دموکراتیک مردم، آزادی مخالفان سیاسی و آزادی بیان پشت کردند و «فرصتطلبانه» تنها به منافع شخصی و گروهی جناح خودشان وفادار بودند.
عبور بی سر و صدای آنها از وقایع سال ۸۸ و بیتوجهیشان به وضعیت میرحسین موسوی و زهرا رهنورد، در کنار عملکرد پرسشبرانگیز برخی چهرههای این گروه – از جمله شخص پزشکیان – در مماشات با خشونت سیاسی هواداران رهبر و سپاه پاسداران، از دیگر انتقاداتی است که گاهی حتی از سوی برخی در درون اصلاحطلبان نیز مطرح میشود.
اما در نهایت یکی از مهمترین بخشهای استدلال مخالفان برای قانع کردن افکار عمومی این است که رئیسجمهور در ساختار سیاسی فعلی، از اختیارات کافی برخوردار نیست و در نهایت حتی اگر همچون محمد خاتمی در سخنرانیهایش با صدای بلند از دموکراسی و حقوق مردم سخن بگوید، باز هم کسانی که فعالان سیاسی، فعالان حقوق زنان، دانشجویان، کارگران، معلمان و دیگر گروههای معترض را به سختی سرکوب میکنند، دلیلی برای گوش دادن به حرفهایش ندارند.
در ارتباط با سیاست خارجی، این استدلال بسیار پررنگتر هم میشود. چرا که نه فقط چهرههایی مانند محمد جواد ظریف، معترفند که دست رئیسجمهور در این زمینه بسته است، بلکه اصولا خامنهای هم هرگز این مساله را انکار نکرده است.
آنها میگویند پزشکیان در حالی مدعی است که «حصار» دور کشور را بر میدارد، که اساسا این به اصطلاح حصار توسط دیگر مراکز قدرت کشیده شده و آنها مطلقا تمایلی به تغییر این سیاست ندارند. این جمله یک گمانهزنی یا حتی تحلیل سیاسی هم نیست. بلکه حقیقتی است که خامنهای به صراحت به زبان آورده و تاکید کرده که اصولا تغییر این مسیر از نظر او کار درستی نیست.