اگرچه سابقه عباس عراقچی در مذاکرات هستهای به فراتر از دوران وزارت خارجه محمد جواد ظریف بر میگردد، اما این دیپلمات کهنهکار ایرانی با توافق برجام در سال ۱۳۹۴ و در سایه آقای ظریف، به نام و چهرهای آشنا برای ایرانیان تبدیل شد.
او سپس یکبار دیگر بعد از به قدرت رسیدن جو بایدن در آمریکا و آغاز دور تازهای از فعالیتهای دیپلماتیک برای احیای برجام نیز به عنوان مذاکرهکننده اصلی به صدر اخبار برگشت؛ دورانی که گفته میشود او موفق شده بود تا به توافقی جدید با آمریکا دست پیدا کند، اما این توافق هرگز به تایید مقامهای ارشدتر در تهران نرسید.
بعد از به قدرت رسیدن ابراهیم رئیسی و همفکرانش که از منتقدان برجام بودند، او همانند برخی دیگر از چهرههای وزارت خارجه که در شکلگیری برجام نقش داشتند، به حاشیه رفت.
با پیوستن محمد جواد ظریف به تیم انتخاباتی مسعود پزشکیان، برخی این گمانه را مطرح کردند که او نامزد اصلی برای وزارت امور خارجه خواهد بود، اما آقای ظریف به معاونت راهبردی رییسجمهور ایران گماشته شد.
حالا که عباس عراقچی به عنوان گزینه وزارت خارجه آقای پزشکیان معرفی شده، گذشته و سابقه او درباره دیدگاهها و نگاهش به دیپلماسی به ما چه میگوید؟
از جبهه تا هلسینکی
عباس عراقچی متولد سال ۱۳۴۱ در تهران است و تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در منطقه پیچ شمیران گذرانده است. سه خواهر و سه برادر دارد، اما به گفته خودش تنها برادری است که به دنبال تجارت نرفته و مسیر دیگری را برگزیده است.
همسرش بهاره عبداللهیان، فرزند علیعبداللهیان است که از چهرههای نزدیک به حزب موتلفه اسلامی محسوب میشود و زمانی از او به عنوان یکی از چهرههای قدرتمند اتاق بازرگانی نام برده میشد. آنها سه فرزند دارند.
عباس عراقچی سال ۱۳۵۸ بعد از گرفتن دیپلم، به عضویت سپاه پاسداران در آمد و در پی حمله عراق به ایران برای شرکت در جنگ ایران و عراق، راهی جبهه شد.
سال ۱۳۶۴ در آزمون ورودی دانشکده وزارت امور خارجه قبول شد و مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته علوم سیاسی از دانشگاه آزاد گرفت. او در اواسط دهه ۱۳۷۰، مدرک دکترای علوم سیاسی خود را در دانشگاه کنت انگلستان دریافت کرد. عنوان پایاننامه دکترای آقای عراقچی «تحول مفهوم مشارکت سیاسی در اندیشه سیاسی اسلامی قرن بیستم» است. او در این مطالعه، به بررسی این موضوع میپردازد که چگونه مفهوم مشارکت سیاسی، به عنوان تجلی حاکمیت مردم در دموکراسی لیبرال غربی، میتواند در نظریه سیاسی الهامگرفته از اسلام که در آن حاکمیت به طور انحصاری متعلق به خداوند است، جای گیرد یا با آن همزیستی داشته باشد.
بعد از پایان جنگ به وزارت امور خارجه رفت. او سال ۱۳۹۴ در مصاحبهای با هفتهنامه «پنجره» گفت: «پس از سال ۱۳۶۸ که وارد وزارت خارجه شدم، رسما از سپاه جدا شدم اما قلبا خیر، یعنی قلبم هنوز آنجاست. لباسهای مقدس آن زمانها را هم هنوز خیلی خوب نگه داشتهام.»
او کارش را به عنوان کارشناس بخش بینالملل وزارت خارجه آغاز کرد و مدتی هم سرپرستی نمایندگی جمهوری اسلامی در سازمان کنفرانس اسلامی در شهر جده را بر عهده داشت. بعد از آن به ریاست مرکز مطالعات خلیج فارس در موسسه مطالعات سیاسی و بینالملل منصوب شد.
دوره اصلی کاری او به عنوان دیپلمات در سال ۱۳۷۸ آغاز شد که به عنوان سفیر ایران در فنلاند به هلسینکی رفت. او در این دوره همزمان سفیر آکردیته جمهوری اسلامی در کشور استونی هم بود.
بعد از بازگشت به ایران در سال ۸۲، حدود یک سال رئیس اداره اول اروپای غربی وزارت خارجه و بعد از آن رئیس دانشکده روابط بینالملل وزارت امور خارجه بود. تا این که در سال ۱۳۸۴ دولت محمد خاتمی جای خود را به محمود احمدینژاد داد.
«عراقچی را کنار بگذار»
او خود گفته است که صبح یک روز در مهر ماه سال ۱۳۸۴، به جلسهای فوری با منوچهر متکی، وزیر امور خارجه وقت فراخوانده شده و در آن دیدار سرپرستی معاونت حقوقی و بینالملل وزارت خارجه به او پیشنهاد شده است.
روزنامه هممیهن در آبان ۱۴۰۱ گزارشی از این ماجرا به روایت آقای عراقچی منتشر کرد که در آن گفته بود یافتن فرد مناسب برای این پست، هم به خاطر حساسیت مربوط به مذاکرات هستهای و هم جلب رضایت محمود احمدینژاد، کار دشواری بود. در نهایت در آن جلسه، آقای متکی بعد از گفتوگو با آقای عراقچی، پیشنهاد خود را از سرپرستی موقت به انتصاب دائم به معاونت حقوقی و بینالملل تغییر میدهد و عباس عراقچی در آذر ۱۳۸۴ رسما این مقام را بر عهده میگیرد.
در آن دوره علی لاریجانی، به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی مسئولیت مذاکرات هستهای را بر عهده داشت و آقای عراقچی هم به عنوان معاونت حقوقی وزارت خارجه، عضوی از تیم مذاکرهکننده بود.
اما چنانکه آقای عراقچی در کتابش به نام «ایران تایشی» نوشته است، اختلافات میان علی لاریجانی و محمود احمدینژاد در این دوران، موجب شد تا فشار زیادی به او وارد شود.
او مینویسد: ««یک بار خاطرم هست که در پاسخ به ایرادات آقای متکی نسبت به برخی وجوه مذاکرات و خردهگیری نسبت به من، گفتم: آقای وزیر من بین اختلافات این دو بزرگوار دارم له میشوم. خواهش میکنم فکری بکنید.»
در نهایت آقای لاریجانی به دلیل اختلاف نظر شدید با محمود احمدینژاد بعد از دو سال استعفا کرد.
آقای عراقچی درباره این دوران در کتابش نوشته است: «کناره گیری آقای لاریجانی پایان داستان نبود. رئیس جمهور احمدی نژاد نظرش تغییر همه اعضای گروه مذاکره کننده و کنار گذاردن آنها بود. من به عنوان دیپلمات تربیت شده بودم که در سیاست داخلی ورود نداشته باشم و فقط منافع ملی و مصالح جمهوری اسلامی را در نظر بگیرم، و به این اصل در تمام عمر کاری خود در وزارت امور خارجه پایبند بودهام. اما رئیس جمهور نظر دیگری داشت، لذا باید کنار می رفتم، نه فقط از گروه مذاکراتی، که ایضا از سمت معاونت بین الملل وزارت امورخارجه. آقای احمدی نژاد صراحتا به آقای متکی گفته بود عراقچی را کنار بگذار!»
بعد از آن در مهر ماه ۱۳۸۶، عباس عراقچی پیشنهاد سفارت ایران در ژاپن را دریافت کرد که به نوشته خودش در آن زمان احساس خوبی درباره آن نداشته است: «مثل بازیکنی که وسط بازی مربی او را بیدلیل یا به اشتباه از زمین بیرون میکشد».
اما در کتاب خاطراتش نوشته است که بعد از پذیرش این پیشنهاد و سفر به ژاپن، نظرش تغییر کرد. او مینویسد: «بعدا فهمیدم که اشتباه میکردم. ژاپن به یکی از بهترین تجربیات زندگی کاری و حرفهایام تبدیل شد.»
از توکیو تا وین؛ «دود سفید» برجام
آقای عراقچی بعد از حدود چهار سال از توکیو به تهران بازگشت و در سال ۱۳۹۰، زمانی که علیاکبر صالحی وزیر امور خارجه دولت دوم محمود احمدینژاد بود، به سمت معاون آسیا، اقیانوسیه و مشترکالمنافع وزارت خارجه منصوب شد.
در همین دوره بود که همراه با سعید جلیلی، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی و مسئول مذاکرات هستهای، در بعضی از جلسات این مذاکرات حضور داشت.
بعد از نامزد شدن رامین مهمانپرست، سخنگوی وقت وزارت امور خارجه در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲، عباس عراقچی به صورت موقت جایگزین او شد. او که خود در دهه ۱۳۷۰ به مدت دو سال سردبیر مجله سیاست خارجی بود و سال ۱۳۸۵ هم تجربه عضویت در تحریریه «همشهری دیپلماتیک» را داشت، در مقام سخنگوی وزارت خارجه رابطه نزدیکتری با رسانهها برقرار کرد که به گفته خبرنگاران، بعدها در جریان مذاکرات هستهای منجر به برجام، به ارتباط او با رسانهها کمک بسیاری کرد.
در انتخابات ۱۳۹۲ حسن روحانی پیروز شد تا مهمترین دوره کاری آقای عراقچی آغاز شود. او در دولت جدید هم مدت کوتاهی سخنگوی وزارت خارجه بود تا این که در شهریور ماه محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه جدید، او را به معاونت امور حقوقی و بینالملل خود منصوب کرد.
در این زمان مسئولیت مذاکرات هستهای از شورای عالی امنیت ملی به وزارت خارجه محول شد و آقای عراقچی بار دیگر وارد تیم مذاکرات هستهای با گروه پنج به علاوه یک شد؛ با این تفاوت که اینبار دیگر از رقابت دو نهاد برای کنترل مذاکرات خبری نبود.
گفته میشود حضور او در تیم جدید مذاکرات هستهای، به دلیل سابقهای که در دوره محمود احمدینژاد داشت، در ابتدا با مخالفتهایی روبرو بود، اما او در نهایت توانست به مرد دوم این مذاکرات در کنار محمد جواد ظریف تبدیل شود.
او بود که روز سوم آذر ۱۳۹۲ درباره برخاستن «دود سفید» از مذاکرات ژنو و رسیدن به توافق اولیهای خبر داد که حدود یک سال و نیم بعد، به امضای توافق جامع هستهای (برجام) منجر شد.
در این دوره داستانها و روایتهای سیاسی و شخصی زیادی از تیم مذاکرات منتشر شد که در آنها عباس عراقچی، از نگاه غربیها به عنوان چهرهای آرام، اما سختگیر معرفی میشد.
او در میان دیپلماتهای غربی با وندی شرمن، معاون وزیر خارجه آمریکا که همسطحش بود، رابطه نزدیکی برقرار کرد و بعدها، خانم شرمن در مصاحبههای گوناگون از این روابط صحبت کرد.
وندی شرمن از جمله در مصاحبه با «هاروارد گزت» گفت که تا زمان رئیسجمهور شدن حسن روحانی، تیم مذاکرهکننده ایرانی تنها به زبان فارسی حرف میزد و ارتباط تنها از طریق مترجم ممکن بود. به گفته خانم شرمن، این وضعیت موجب شده بود تا برای سالیان متمادی، مذاکرات با دشواری پیش برود.
اما وقتی حسن روحانی به قدرت رسید و البته وندی شرمن برای نخستین بار با عباس عراقچی ملاقات کرد، روش دیپلماتهای ایرانی نیز تغییر کرد و آنها به زبان انگلیسی مذاکره میکردند. خانم شرمن به «هاروارد گزت» گفت به رغم اینکه آقای عراقچی بارها در مذاکرات شرکت کرده بود، تا این زمان طرف روبهرو اساسا اطلاع نداشت که او میتواند به زبان انگلیسی صحبت کند.
خانم شرمن چند ماه بعد از به نتیجه رسیدن برجام در مصاحبهای با «هاروارد کریمسون» (روزنامه دانشجویی هاوارد) گفت که او و عباس عراقچی که هر دو در جریان مذاکرات صاحب نوه شده بودند، عکسهای نوههایشان را با هم رد و بدل کرده بودند.
سال ۲۰۱۸ با خروج آمریکا از برجام در دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ، ستاره اقبال این توافق و همراه آن، دولت حسن روحانی و مذاکرهکنندگان سرشناس آن هم به تدریج رو به افول گذاشت. آقای عراقچی در دوره دوم دولت آقای روحانی و بعد از تغییرات ساختاری در وزارت امور خارجه به عنوان معاون سیاسی آقای ظریف فعالیت میکرد.
حمایت از پزشکیان و پاسخ به جلیلی
با روی کار آمدن دولت ابراهیم رئیسی، عباس عراقچی از معاونت وزارت امور خارجه کنار رفت و جای خود را به علی باقری کنی داد که در حلقه نزدیکان سعید جلیلی بود.
آقای عراقچی در مهر ماه ۱۴۰۰ با حکم کمال خرازی، رئیس شورای راهبردی روابط خارجی، به سمت دبیری این شورا منصوب شد.
او همچنین ده سال عضو هیات رئیسه فدراسیون ورزشهای نابینایان و کمبینایان ایران بود و سال گذشته از این مقام کنارهگیری کرد.
آقای عراقچی از طرفداران پروپاقرص تیم فوتبال پرسپولیس تهران نیز هست.
او درجریان کارزارهای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ از جمله مشاوران سیاست خارجی مسعود پزشکیان بود و چند بار به اظهارات رقیب اصلی او، سعید جلیلی، واکنش نشان داد.
آقای جلیلی در یکی از مناظرهها گفت: «شش قطعنامه سازمان ملل علیه کشورمان تصویب شد که سه مورد در دوره آقای لاریجانی بوده است که در آن دوره ظریف سفیر کشورمان در سازمان ملل و عراقچی معاون بینالملل بود.»
عباس عراقچی در پاسخ به این انتقاد در شبکه اجتماعی ایکس، آقای جلیلی را متهم کرد که برای قطعنامههای شورای امنیت علیه ایران، که در دوره او «کاغذ پاره» خوانده میشد، «دنبال شریک جرم میگردد» و گفت: «دکتر لاریجانی به دلیل سنگاندازیها و کارشکنیها در مسیر مذاکرات، که دکتر ولایتی در مناظرههای سال ۹۲ شمهای از آنها را گفت، در نهایت استعفا داد و بنده هم از معاونت برکنار شدم. دکتر ظریف هم در نیویورک اصولا از مذاکرات حذف بود.»
حواشی خبرساز
عباس عراقچی با وجود آن که تلاش میکند از حاشیه دور بماند، اما نامش تاکنون چند بار به سرخط خبرهای جنجالی راه پیدا کرده است.
کمتر از یک ماه بعد از امضای برجام، انتشار صحبتهای او در یک جلسه «خصوصی و کاری» با مدیران خبر صدا و سیما با انتقاد و حملات زیادی از سوی مخالفان برجام روبرو شد.
خبرگزاری صدا و سیما در گزارشی از آن جلسه – که به سرعت حذف شد – نوشت آقای عراقچی برنامه هستهای ایران را از نظر اقتصادی «خسرانی بزرگ» توصیف کرده و گفته است: «ما این هزینهها را برای عزت، استقلال و پیشرفتمان دادهایم.»
بر اساس این گزارش، او اذعان کرده بود که ایران «خواسته اصلی طرف مقابل» را که بستن مسیر ایران برای رسیدن به سلاح هستهای بود، پذیرفته است: «ما با این موضوع هیچ مشکلی نداشتیم و این را به دشمن دادیم یعنی اعتماد به او دادیم، اعتماد که به سمت بمب نمیرویم.»
آقای عراقچی انتشار سخنانش در خبرگزاری صدا و سیما را «مغایر با منافع و امنیت ملی» خواند و مدعی شد که متن آن «به صورت ناقص، مخدوش و با اغلاط فراوان محتوایی و نگارشی» منتشر شده است.
در خرداد ۱۳۹۵ سخنان جواد منصوری، یکی از نخستین فرماندهان سپاه پاسداران و سفیر اسبق ایران در چین، درباره ارتباط آقای عراقچی با نیروی قدس سپاه پاسداران خبرساز شد.
آقای منصوری در مصاحبه با مجله «رمز عبور» گفته بود که عباس عراقچی و تعدادی دیگر از دیپلماتهای ایرانی عضو نیروی قدس سپاه پاسداران هستند. او در پاسخ به مصاحبهکننده که پرسیده بود «بعضیها از جمله آقای عراقچی سابقه نیروی قدس را دارند و نیروی قدس آنها را به وزارت خارجه معرفی کرده است» پاسخ داده بود آنها «اصلا عضو آنجا هستند».
بعد از انتشار این مصاحبه، خبرگزاری ایرنا گزارشی به نقل یک «منبع آگاه» در وزارت امور خارجه منتشر کرد و این منبع نیز عضویت آقای عراقچی در نیروی قدس را تکذیب کرد. این منبع که نامش فاش نشد، سخنان آقای منصوری را «بی اساس و خلاف واقعیت» خواند.
در سال ۲۰۱۸ خبر دستگیری احمد عراقچی، معاون سابق ارزی بانک مرکزی، به اتهام مداخله در بازار ارز نام عباس عراقچی را در خبرها مطرح کرد. با این که نام او در پرونده برادرزادهاش مطرح نبود، اما مخالفانش او را به «فامیلبازی» و تسهیل اعطای مقام به برادرزدهاش متهم کردند که به گفته منتقدان بدون داشتن تجربه کافی به معاونت ارزی بانک مرکزی رسیده بود.
در نهایت حکم زندان احمد عراقچی و ولیالله سیف، مدیر پیشین بانک مرکزی ایران که هر دو در این پرونده به زندان محکوم شده بودند، در دیوان عالی کشور نقض شد و آنها به پرداخت جریمه نقدی محکوم شدند.
از: بی بی سی