
رحیم کاظمی سرشت
چکیده:
در شرایطی که جامعهی ایران با چشماندازهای گوناگونی از آیندهی سیاسی خود مواجه است، تفکیک میان «مشروطهخواهی» و «سلطنتطلبی» به یکی از موضوعات مورد بحث در فضای سیاسی مخالفان حکومت فعلی تبدیل شده است. این مقاله، با تمرکز بر گفتوگوی اخیر میان دکتر اکرم کرمی و فؤاد پاشایی، به بررسی این ادعا میپردازد که تمایز میان این دو جریان، در عمل بیش از آنکه واقعی باشد، تاکتیکی زبانی برای فریب افکار عمومی و تطهیر ساختار اقتدارگرای سلطنت است.
مقدمه: نیاز به شفافیت سیاسی در دوران گذار
در شرایطی که جامعهی ایران بیش از هر زمان دیگری نیازمند شفافیت سیاسی و تفکیک واقعی میان گفتمانهای آیندهنگر و بازگشتطلب است، گفتوگوهایی نظیر برنامهی اخیر دکتر اکرم کرمی با حضور فؤاد پاشایی، از چهرههای شناختهشدهی جریان مشروطهخواهی، شایستهی تحلیل و نقد دقیق هستند. آنچه ظاهراً تلاشی برای گفتوگوی آزاد و میانگرایانه بود، بار دیگر به صحنهای برای بازتولید گفتمانهای تاریخی سلطنتطلبی بدل شد.
دوگانهی ساختگی: مشروطهخواهی در لباس نو
آقای فؤاد پاشایی در این گفتوگو کوشید میان عنوان «مشروطهخواه» و «سلطنتطلب» تمایز قائل شود؛ تلاشی برای موجهسازی گفتمان سلطنت با زبانی بهظاهر دموکراتیک. اما تجربهی تاریخی ایران از دوران مشروطه تا امروز نشان میدهد که این دو عنوان، در عمل از یک منشأ تغذیه میشوند: حفظ ساختار سلطنت، با هر نوع آرایش سیاسی. سلطنت، حتی در شکل مشروطهاش، همواره به تمرکز قدرت، جدایی از ارادهی مستقیم ملت، و بازتولید اقتدار فرادست ختم شده است.
زبان، ابزار پنهانسازی واقعیت
نحوهی گفتار و پاسخگویی آقای پاشایی در این برنامه نیز بهوضوح نشان داد که هدف اصلی، نه شفافسازی، بلکه طفرهروی از پاسخهای اساسی و مانور در میدان مفاهیم مبهم بود. در جایی که مخاطب انتظار مواجههی روشن با پرسشهای کلیدی را دارد، با بازیهای زبانی و چرخش دائمی در میان واژگان روبهرو میشود. این سبک از گفتار، نه تنها روشنگر نیست، بلکه به سردرگمی مخاطب و تضعیف گفتمان دموکراسی میانجامد.
ادعای تعامل با جمهوریخواهان؛ واقعیت یا تاکتیک؟
یکی دیگر از نکات مورد تأمل در این گفتوگو، ادعای تعامل میان شاهزاده با جمهوریخواهان بود؛ ادعایی که بدون ارائهی هیچگونه سند یا شواهد روشن، بیشتر به تاکتیکی برای همتراز نشان دادن دو گفتمان متضاد شباهت داشت. در حالی که اصول جمهوریخواهی بر پایهی نفی هرگونه سلطنت، حاکمیت مستقیم مردم، و شفافیت ساختار قدرت استوار است، تلاش برای ایجاد همپوشانی میان این دو گفتمان، بیش از هر چیز به تحریف واقعیت میانجامد.
نتیجهگیری: هوشیاری، شرط پایداری گفتمان جمهوریخواهی
این گفتوگو نه تنها نتوانست مواضع مبهم جریان موسوم به مشروطهخواهی را روشن سازد، بلکه بار دیگر نشان داد که این جریان بهجای پاسخگویی تاریخی و فکری، در پی سفیدشویی ساختار سلطنت از طریق واژگان و تاکتیکهای گفتاریست. جمهوریخواهان، در مسیر مبارزه برای آیندهای دموکراتیک، باید هوشیار و آگاه باشند که هیچگونه اتحاد راهبردی یا ائتلاف بلندمدتی با طیفهای سلطنتطلب—فارغ از نامی که برخود مینهند—قابل تصور نیست.
حفظ مرزهای مفهومی و سیاسی، دفاع از حقیقت تاریخی، و ایستادگی در برابر بازسازیهای زبانی اقتدار، بخشی جداییناپذیر از پویایی گفتمان جمهوریخواهیست. اکنون زمان آن است که با وضوح و قاطعیت، به جای ابهام و مصالحه، سخن بگوییم.
ر-کاظمی