ایران وایر
«ارغوان فلاحی»، ۲۲ ساله بود که در آبان ۱۴۰۱ و در اوج اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» بازداشت شد. ماموران امنیتی اول پدرش، «نصرالله فلاحی»، زندانی سیاسی دهه ۶۰ را در اصفهان بازداشت کردند و روز بعد در شیراز، سراغ ارغوان و برادر بزرگترش، «اردوان» رفتند. اتهام آنها ابتدا «محاربه» و «افساد فیالارض» از طریق «عضویت در سازمان مجاهدین خلق»، عنوان شد؛ اما دادگاه انقلاب آنها را از این اتهام تبرئه کرد و بابت اتهام «اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور» به ارغوان و اردوان، هر یک دو سال و به پدرشان، ۵ سال حبس داد. خواهر و برادر با گذراندن بیش از یک سال حبس، بهطور مشروط آزاد شدند، ولی پدر همچنان در زندان اوین است.
اوایل بهمن ۱۴۰۳، وقتی ارغوان با مادرش از میهمانی به خانه برمیگشت، در خیابان، بار دیگر به دست نیروهای امنیتی بازداشت شد. حالا حدود ۴ ماه است که در یکی از سلولهای بند امنیتی ۲۴۱ زندان اوین است. منابع ایرانوایر میگویند که احتمال پروندهسازی جدید برای او و پدرش وجود دارد، چون بهمحض بازداشت او، پدر نیز از بند ۴ زندان اوین به سلول انفرادی منتقلشده و تحت بازجویی قرارگرفته است.
یک فرد مطلع به ایرانوایر میگوید که ارغوان در این مدت یکی دو بار با خانواده تماس گرفته و از حق ملاقات نیز محروم بوده است. این فرد میگوید که اتهامات او مشخص نیست، اما با توجه به اتهام سنگین بازداشت اول او، یعنی «محاربه و افساد فیالارض» نگرانیهای زیادی درباره او وجود دارد.
***
ارغوان فلاحی کیست و چرا در زندان است؟
ارغوان ۲۵ سال دارد. او روز ششم بهمن ۱۴۰۳ درراه بازگشت از یک میهمانی با مادرش بازداشتشده و ۴ ماه است که در سلول انفرادی به سر میبرد و فقط یکی دو بار توانسته با خانوادهاش تلفنی صحبت کند. او از حق دسترسی به وکیل و ملاقات با خانواده نیز محروم است.
منابع ایرانوایر میگویند که خانواده تاکنون از اتهامات این زن جوان مطلع نشدهاند و ماموران نیز حین بازداشت نه حکمی نشان دادهاند، نه توضیحی دادهاند: «گفته بودند کار خاصی با ارغوان نداریم و سریع آزادش میکنیم. مادر و دختر را با هم برده و خانه را تفتیش کردند. وسایل الکترونیکی را هم ضبط کردند. مادر ارغوان البته بعد از بازجویی آزاد شد، اما بعد از چهار ماه، حتی خانواده نمیدانند اتهامات ارغوان چیست و کلا هم بیشتر از سه چهار بار با خانواده تماس نگرفته و ملاقات هم نداشته است. اصلا مشخص نیست اتهام چیست و دست کدام نهاد است.»
یکی دیگر از منابع ایرانوایر گفته که ارغوان در بازداشت حفاظت اطلاعات سپاه است و در بازداشتگاه ۲۴۱ در بخشی زیر نظر سپاه، نگهداشته میشود. او گفته که ارغوان، «عین چهار ماه را در انفرادی بوده است.»
بند ۲۴۱ زندان اوین، بر اساس گزارشی که پیشتر «کانون حقوق بشر ایران»، نزدیک به سازمان مجاهدین خلق منتشر کرده، از دو بخش تشکیلشده که یک بخش آن تحت نظارت اطلاعات سپاه و بخش دیگرش تحت نظارت حفاظت اطلاعات قوه قضاییه است.
به گفته منبع ایرانوایر که به دلایل امنیتی نام او نزد ما محفوظ است، حفاظت اطلاعات سپاه احتمالا در حال یک «سناریوسازی» است، چون بهمحض بازداشت ارغوان، پدرش هم از بند ۴ زندان اوین، یعنی بندی که در آن محبوس است، به سلول انفرادی منتقلشده و به مدت حدودا یک هفته تحت بازجویی بوده است: «اصلا پدرش اینطوری متوجه شده که ارغوان را گرفتهاند. این موضوع محتمل است که در حال پروندهسازی جمعی جدید هستند.»
بازداشت خانوادگی در اوج جنبش «زن زندگی آزادی»
باوجود سن کم، این اولین بار نیست که ارغوان بازداشتشده است. نخستین بازداشت او در روز ۱۳ آبان ۱۴۰۱، به همراه برادرش، اردوان که دو سال از او بزرگتر است در شیراز و پدرش که یک روز قبل که در اصفهان بازداشت شد، بوده است.
بنا بر اطلاع ایرانوایر «نصرالله فلاحی»، پدر ارغوان و اردوان، ۷۰ ساله، زندانی سیاسی دهه ۶۰ بوده است. برادر او از اعضای سازمان مجاهدین خلق و در خارج از ایران است. یکی از منابع ایرانوایر میگوید که «به دلیل اینکه عمو (در سازمان مجاهدین خلق) عضویت دارد، روی پدر حساس شدند و برای سالها، هرچند وقت، احضار و بازجویی میشده است.»
این شخص آگاه ادامه میدهد: «۱۴۰۱ بچهها را هم بازداشت کردند و اتهام هر سه نفر، پدر و بچهها، ارتباط با سازمان (مجاهدین خلق) است. حساسیت اولیه به خاطر عمو ایجادشده و دیگر دست ازسرشان برنداشتهاند.»
به گفته منابع ایرانوایر، از آبان ۱۴۰۱، فشارها بر این خانواده ادامه داشته است. فرد مطلعی که با ایرانوایر گفتوگو کرده، میگوید که پس از بازداشت در سال ۱۴۰۱، به دلیل اعزام آقای فلاحی و فرزندانش به زندان اوین در تهران، مادر اردوان و ارغوان، ناچار شده «همهچیزش را بفروشد»، به تهران نقلمکان کرده «تا کنار بچهها باشد» و برایشان وکیل بگیرد: «این بچهها سالهاست که پیش پدرشان نبودند و پیش مادرشان بودهاند. اصلا ارتباط چندانی با پدرشان نداشتهاند.»
منابع ایرانوایر گفتهاند که بازجوها سعی داشتهاند از این پدر و دو فرزند جوانش که هر دو چشمهای بسیار ضعیفی دارند و «بدون عینک حتی جلوی پایشان را نمیبینند»، برای «فعالیت مسلحانه» و «تلاش برای بمبگذاری» در جریان اعتراضات اعتراف بگیرند؛ اما با کمک وکیلشان، دو اتهام سنگین اولیه «افساد فیالارض» و «محاربه»، از پرونده فلاحیها برداشتهشده است و آنها با اتهام «اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور»، محاکمه شدهاند.
بر اساس گزارشی که رسانههای حقوقبشری پیشتر منتشر کردند، این پدر و دو فرزند و یک شهروند دیگر بنام «پروین میرآسان» که هماکنون نیز در بند زنان زندان اوین است و هم پروندهای آنها بوده، جمعا از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران، به ریاست «ایمان افشاری»، به یازده سال حبس محکوم شدند. ارغوان و اردوان فلاحی هر یک پس از گذراندن حدود یک سال از دوران حبس خود، بهطور مشروط و با قید وثیقه آزاد شدند. خبرگزاری «هرانا»، روز ۲۳اسفند۱۴۰۲ خبر آزادی ارغوان را منتشر کرده است.
فقط اجازه دادهاند زنگ بزند که بگوید زنده است
به اطلاع ایرانوایر رسیده که در ۴ ماهی که ارغوان در بازداشت سپاه است، تنها یکی دو بار تلفنی تماس گرفته است: «تماس یکبار شب عید بوده و درباره وضعیت سلامتیاش هم گویا هیچ اطلاعی نگذاشتهاند بدهد و فقط زنگزده که من زندهام، برای اینکه خانوادهاش بدانند زنده است. هیچ صحبت دیگری که نمیگذارند بکند.»
این شخص مطلع ادامه میدهد: «ارغوان به خاطر فشارها و شکنجههای روانی بازداشت اول، داروی اعصاب مصرف میکند و اصلا مشخص نیست داروها به دستش میرسد یا نه. ازنظر جسمی حبس طولانیمدت و تحتفشار دفعه قبل، او را خیلی ضعیف کرده. حتی معلوم نیست اتهامش چیست و اینکه ۴ ماه است در انفرادی است، خودش بهتنهایی نشان میدهد که احتمالا تحتفشار و شکنجه است.»
او به تحتفشار بودن خانواده برای عدم اطلاعرسانی نیز اشارهکرده و میگوید: «خانواده بهشدت تحتفشار هستند که اطلاعرسانی نکنند.»
یکی دیگر از منابع ایرانوایر که مدتی را همبندی ارغوان فلاحی بوده نیز تایید میکند که ارغوان در بازداشت اول و در زندان عادلآباد شیراز بهشدت تحتفشار روانی بوده است: «تهدید به تجاوز هم شده بود ارغوان.»
او با تاکید بر اینکه دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی در پروندههای مربوط به خانواده اعضای سازمان مجاهدین خلق، رفتار خشنتری دارند، میگوید: «برادر آقای فلاحی، عضو سازمان مجاهدین و خارج از کشور است و چون او فعالیت دارد، سالهاست آقای فلاحی تبعید بوده است. از وقتی بچهها کوچک بودند، از حدود ۲۶-۲۷ سال پیش در تهران اجازه زندگی نداشته است.»