م. روغنی
بررسی تاریخ رابطه میان فلسطینیان و دولت اسرائیل که به شرایط میدانی امروزی رسیده است از دایره این نوشته خارج است.
بازیگران جنایت و گرسنگی در غزه که از ۷ اکتبر و با حمله تروریستی حماس به اسرائیل آغاز شد از جمله این گروه بنیادگرای اسلامی، دولت جنایت کار اسرائیل، رژیم خامنهای و حتی عربتبارهای آمریکایی در برخی از ایالتهای چرخشی آمریکا را شامل میگردد که برای انتقام گیری از بایدن و هریس در پیروزی دونالد ترامپ نقش ایفا نمودند.
۱- حماس
این گروه اسلام گرا، نابودی اسرایل و تشکیل دولتی اسلامی از مدیترانه تا رودخانه اردن را در تارک هدفهایش قرار داده در این راه از زمان تاسیساش تا کنون، پانزده بار با اسرائیل درگیری نظامی داشته است. این گروه تشکیل دولت فلسطینی در کنار دولت اسرائیل را نمیپذیرد.
حماس از بمبگذاریهای انتحاری، حملات موشکی و درگیریهای مسلحانه علیه اسرائیل بهره گرفته و باعث شده کشورهای غربی این گروه را یک سازمان تروریستی اعلان کند. حملات موشکی این گروه همواره علیه اهدافی در شهرکهای اسرائیلی بوده است که از سوی گروههای حقوق بشری همچون دیده بان حقوق بشر، جنایت علیه بشریت توصیف شده است.
حماس در دوران ۱۷ ساله حکومتش در باریکه غزه از جمله از کمکهای مالی قطر، ایران و حتی چین برخوردار بوده و با وجود درگیریهای نظامی مکرر با اسرائیل به جای احداث پناهگاههای زیر زمینی برای حفظ جان ساکنین بیگناه در هنگام جنگ، به حفر صدها کیلومتر تونل اقدام کرده است که برای هدفهای نظامی این سازمان ازجمله پنهان کردن موشک، اسلحه و مهمات و اعضای حماس و زندگی زیر زمینی آنان بکار گرفته شدهاند که “مترو و یا راه زیر زمینی” نیز نامیده شده است.
بهطور معمول، نقاط دسترسی تونلها در داخل ساختمانها، مانند خانههای شخصی، مساجد و حتی بیمارستانها پنهان شده و یا با اشیایی استتار میشوند که از طریق تصویر برداری هوایی یا پهبادها مانع از شناسایی آنها شوند. راه روهای زیر زمینی معمولا در عمق ۲۰ تا ۳۰ متری زمین ساخته شده به چراغ برق مجهز شدهاند. هزینه ساخت برخی از آنها سه میلیون دلار برآورد شده است. از برخی تونلها برای ورود قاچاق از مصر نیز بهره برداری شده است.
شبکه پیچیده تونلها و هزینههای کمر شکن ساخت آنان نشان میدهد که رهبری این گروه اسلامگرا حفظ حکومت سرکوبگرش را به رفاه و آسایش مردمان غزه ترجیح داده است.
رویکرد نظامی و سیاسی حماس را باید در ایدئولوژیزدگی این گروه جستجو کرد که از جمله به حمله تروریستی ۷ اکتبر انجامید و در پی آن بیش از هزار شهروند خردسال و بزرگسال اسراییلی کشته و ۲۵۱ نفر به گروگان گرفته شدند
در پی این حمله و واکنش نامتناسب دولت اسرائیل، تاکنون بیش از ۵۰ هزار نفر شامل هزاران کودک کشته و برپایه دادههای ماهوارهای حدود ۶۹ درصد سازههای غزه از جمله ۲۴۵ هزار خانه آسیب دیده و یا ویران شدهاند.
حماس که بسیاری از رهبران و اعضایش را در این جنگ از دست داده است. خشم بخشی از ساکنان این باریکه را نیز برانگیخته که از راه تظاهرات گوناگون خواستار خروج این گروه بنیادگرا از غزه شده و بسیاری از آنان باور دارند حماس از صداقت تهی است. نظرسنجیهای جدیدتر از سال ۲۰۲۳ نشان میدهد که افراد کمتری (حدود ۲۷ تا ۳۱ درصد) اکنون از حماس پشتیبانی میکنند.
پی آمدهای بیمسئولیتی سیاسی این گروه اسلامگرا در امور اجتماعی نیز فاجعه بار بوده است. برپایه آمار سازمان بین المللی کار از زمان آغاز جنگ، میزان بیکاری در غزه به ۸۰٪ رسیده و اقتصاد این باریکه در حال فروپاشی است. همین گزارش میافزاید که تولیدات اقتصادی در غزه ۸۵ در صد کاهش یافته و تقریبا کل جمعیت ۲.۳ میلیون نفری را در فقر و گرسنگی فرو برده است.
۲- اسرائیل
حمله غافل گیرانه ۷ اکتبر سبب شد که دولت اسرائیل با مشت آهنین واکنش نشان داده و با حملات هوایی و زمینی نابودی حماس را در تارک برنامههایش قرار دهد.
تراکم بالای جمعیت، در هم تنیدگی زیر ساختهای نظامی حماس با خانهها و مکانهای عمومی و کمبود پناهگاهها، شمار بالای تلفات غیر نظامیان را سبب گردیده است. جلوگیری از ورود کافی کمکهای بشردوستانه به این باریکه مجازات دسته جمعی فلسطینیان را در پی داشته اما در وادار کردن حماس به آزادی تمام گروگانها ناکام مانده است.
رفتار دولت اسرائیل با فلسطینان را آپارتاید اسرائیلی نامیدهاند که از آپارتاید در زمان تسلط سفید پوستان در آفریقای جنوبی متفاوت است اما با جنبههایی از آن تشابهاتی دارد. در واقع اقدامات غیر انسانی طولانی مدت توسط ارتش اسراییل از جمله قتلهای خود سرانه و فراقانونی، شکنجه، محرومیت از حقوق انسانی، دادگاههای نظامی توهینآمیز علیه اسیران فلسطینی نمونهای از آپارتاید اسرائیلی است. به این اقدامات میتوان گسترش شهرکهای غیرقانونی در اورشلیم شرقی و در کرانه غربی را نیز افزود. پدیده تازه در آپارتاید اسرائیلی خطر گرسنگی در این باریکه بیپناه است که از ورود ناکافی کمکهای بشر دوستانه ناشی میشود.
حمله ۷ اکتبر این بهانه را به دولت راستگرای اسراییل داده است که با وجود مخالفت گسترده افکار عمومی در بسیاری از کشورهای جهان علیه کشتار غیر نظامیان در غزه، راهبردهای اشغالگرانه را در باریکه غزه نیز به مرحله اجرا گذارد. برپایه گزارش یورونیوز، رهبری نظامی اسرائیل با برخورداری از پشتیبانی جناحهای راستگرا، طرحی به مراتب سختگیرانهتری را برای نابودی حماس ارائه داده است که میتواند به اشغال مجدد این باریکه منجر شود.
برپایه این طرح، ارتش اسرائیل کنترل بخشهای گستردهای از این منطقه را به دست خواهد گرفت و جمعیت ۲.۲ میلیون نفری غزه را در یک منطقه کوچک به اصطلاح “منطقه انسانی” در امتداد سواحل مدیترانه محدود خواهد کرد. سپس ارتش اسرائیل به اداره غزه خواهد پرداخت و در عمل منطقه را پس از ۲۰ سال از زمان عقبنشینی که به فرمان آریل شارون صورت گرفت دوباره اشغال خواهد کرد.
اسرائیل همچنین ممکن است کنترل توزیع تمام کمکهای انسانی را به عهده گیرد و برای اجرای آن میزان کالری مورد هر فلسطینی را ارزیابی کرده است. در این طرح از جمله توزیع مستقیم کمکها از راه پیمانکاران خصوصی نیز در دست بررسی است تا اطمینان بدست آید که حماس نمیتواند از آنها بهره برداری کند. اجرای این طرح بهطور ناکامل هم اکنون آغاز شده است که با واکنش شدید گروه اسلامگرای حماس روبرو شده است.
حمله اکتبر، همدردی جهانیان با مردم اسرائیل را برانگیخت اما هم اکنون علاوهبر افکار عمومی بسیاری از کشورها، همپیمانان سنتی اسراییل همچون فرانسه، انگلیس و کانادا نیز رویکرد اسرائیل در غزه را محکوم کردهاند و برخی دیگر خواستار تحریم اسراییل شدهاند. افزون براین در واکنش به رویکرد اسراییل، احساسات یهودستیزانه نیز رو به گسترش است که از جمله ترور دو کارمند سفارت اسرائیل در واشنگتن دی سی شاهد این مدعاست.
لازم به یادآوری است که در۲۱ نوامبر سال ۲۰۲۴، دیوان کیفری بینالمللی، نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل را به بهرهگیری از گرسنگی به عنوان ابزار جنگی، محدودیت ورود کمکهای بشردوستانه و هدفگیری غیرقانونی غیرنظامیان نیز متهم کرده است. در همین دادگاه رهبران حماس نیز به اقدام به قتل به مثابه جنایت علیه بشریت، اعمال خشونت جنسی و گروگانگیری به عنوان جنایت جنگی متهم شدهاند.
۳- خامنهای
انقلاب ۵۷، به گسترش بنیادگرایی اسلامی در بسیاری از کشورهای مسلمان منجر گردید که از جمله به یهودستیزی دامن میزد و نابودی اسرائیل را هدف قرار میداد. از همین روی خمینی اسرائیل را غده سرطانی مینامید و جنگ ایران و عراق را با توهم “راه قدس از کربلا میگذرد” به مدت ۸ سال ادامه داد.
خامنهای برپایه راهبرد اسرائیل و آمریکاستیزی راه ولی فقیه اول را ادامه داد و با بهرهگیری از سپاه قدس برای تشکیل، سازمان دهی، مسلح کردن و گسترش گروههای تروریستی نیابتی در منطقه سرمایههای ملی کشور را هزینه کرد.
حماس یکی از گروههای نیابتی است که در سال ۲۰۰۷، موفق شد نمایندگان دولت خودگردان را از باریکه غزه بیرون براند. از آن زمان، این گروه از جمله از پشتیبانی آموزشی سپاه پاسداران برخوردار بوده است. در این باره یک مقام حماس در گفتگو با روزنامه تایمز لندن فاش کرد که ۳۰۰ تن از نیروهای حماس برای طی دورههای آموزشی مخفیانه به ایران اعزام شدهاند. به گفته وی از هنگام آغاز درگیریها تاکنون هفت گروه برای طی دورههای شش ماهه به ایران اعزام شدهاند. این فرمانده ارشد گفت: “ایران مادر ما بوده و به ما اطلاعات و تجهیزات نظامی داده و به لحاظ مالی از ما حمایت میکند.”
زیاد نخاله، رهبر جهاد اسلامی نیز در مصاحبه روز پنجشنبه ۱۱ دی ماه ۱۳۹۹، با شبکه العالم تأکید کرده بود که قاسم سلیمانی تمامی امکانات جمهوری اسلامی ایران را برای رساندن سلاح به غزه به کار گرفت، و موضوع آموزش نیروهای حاضر در غزه برای استفاده از موشکهای دوربرد را مطرح کرد و گفت به همین دلیل است که امروز هزاران موشک و کارگاههای ساخت خمپاره و آرپیجی در نوار غزه وجود دارد که به شکل شبانهروزی فعالیت میکنند.
اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس، ساعاتی پس از اعلام آتشبس بین اسرائیل و غزه پس از جنگ ۱۱ روزه در سال ۲۰۲۱، از کمک “مالی و تسلیحاتی” جمهوری اسلامی ایران به گروههای فلسطینی تشکر کرده بود.
دخالت خامنهای در حمله ۷ اکتبر به موضوع بررسی برخی از رسانههای غربی نیز تبدیل شد. از جمله وال استریت ژورنال در ۸ اکتبر گزارش داد که جمهوری اسلامی ایران به حماس کمک کرد تا حملات هفتم اکتبر موسوم به “طوفان الاقصی” را طراحی کند و برای اجرای آنها به حماس چراغ سبز نشان داد.
خامنهای به عنوان یکی از پروپا قرصترین پشتیبانان حماس نیز به عنوان یکی از مسئولین جنایتهای جنگی و گرسنگی فراگیر در غزه به شمار میآید.
۴- آمریکاییهای عربتبار
شمار عربتبارهای آمریکایی یک میلیون صد هزار نفر برآورد شده است که بیشتر آنها در ایالتهای چرخشی از جمله میشیگان (دویست هزار نفر) سکونت دارند. بطور سنتی جامعه عربتبار هوادار حزب دمکرات بوده است اما جنگ در غزه و پشتیبانیهای بایدن از اسرائیل و مخالفت وی با آتشبس که به باورش میتوانست به حماس یاری رساند، عربتبارها را خشمگین ساخت بهطوریکه پشتیبانی آنان از حزب دمکرات از ۵۹٪ در سال ۲۰۲۰ به ۱۷٪ در سال ۲۰۲۳ کاهش یافت.
نتایج اولیه شمارش آرا در شهر دیربورن (Dearborn) میشگان نشان داد که ۴۷٪ رای دهندگان به ترامپ، ۲۱٪ به حزب سبز و تنها ۲۷٪ به کامالا هریس رای داده بودند.
واقعیت این است که اولویت عربتبارهای آمریکایی در انتخابات ۲۰۲۴ را مسایل خاورمیانه بهویژه جنگ غزه تشکیل میداد و مسایل داخلی امریکا از جمله معیشت تهیدستان، گرایشهای شبه فاشیستی ترامپ، اولیگارش شیدایی و سیاست خارجی شبه استعماری وی در رابطه با کانادا، گرینلند و پاناما، و نیز مماشات با تزار روسیه در جنگ اوکراین که کم و بیش در تبلیغات انتخاباتی وی نمایان شده بود، از دیدگاه تنگنظرانه آنان بدور ماند.
پشتیبانی بیحدوحصر ترامپ از رویکردهای نظامی اسرائیل در غزه، و از جمله از سر گیری ارسال بمبهایی که بایدن از فرستادن آنان به این کشور خودداری کرده بود و راهبرد کوچاندن ساکنان غزه به بیرون ازاین باریکه که فلسطینیستیزان در اسرائیل را هیجان زده و جهانیان را شوکه کرد نشان داد که عربتبارها نیز بهطور غیرمستقیم در جنایتهای جنگی و گرسنگی گسترده در این باریکه شریکند.
با جرات میتوان گفت راهبردهای آپارتایدگونه اسرائیل علیه مردمان غزه و فلسطینیان راه بهجایی نخواهد برد و تنها میتواند لشکر بیکاران و گرسنگان را به پیوستن به حماس متمایل سازد.
افزون براین تا زمانی که نیروهای میانهرو و غیر فلسطینستیز دولت را در اسرائیل در دست نگیرند و گذار غیرخشونتآمیز از جمهوری جهل و جنایت در ایران به نظامی دمکراتیک و سکولار تحقق نیابد و راست افراطی در آمریکا مشروعیتش را در میان رای دهندگان از دست ندهد نمیتوان انتظار داشت توهم نابودی اسرائیل رنگ بازد و تشکیل دولت فلسطین در کنار دولت اسرائیل امکان پذیر گردد.
خرداد ۱۴۰۴
از: ایران امروز
م. روغنی
زمانی که خمینی چه در گفتار و چه در رویکرد، نظام بنیادگرای شیعهمحور را شوربختانه با پشتیبانی اکثریت ایرانیان پایهگذاری کرد، هیچ گاه تصور نمیکرد که روزی اسرائیل که “غده سرطانی” مینامیدش از کشتن جانشینش که در مکان “امنی” پنهان شده سخن به میان آورد. گفته شده این رهبر خودخوانده “مسلمین جهان” حتی بخشی از اختیاراتش را به شورای فرماندهان مخفی شده سپاه واگذار کرده است.
خامنهای که پیش از ۷ اکتبر ادعا میکرد در جلسهای سخنان خدا از دهانش جاری شده است و مهمترین نگرانیاش را پرورش تروریسم اسلامی در کشورهای منطقه تشکیل میداد، ناگهان با نابودی و یا تضعیف گروههای نیابتیاش روبرو شد و با فرار بشار اسد نفوذش در منطقه به حداقل رسید. هم اکنون کار به جایی رسیده است که دشمنان خود خواستهاش همچون نتانیاهو و ترامپ از کشتن او به عنوان گزینهای امکانپذیر سخن به میان میآورند.
خامنهای تاکنون با چنین شرایط تحقیرآمیزی روبرو نشده بود.
با انتخاب مجدد ترامپ و پشتیبانی حداکثریاش از نتانیاهو و نسل کشی او در غزه، ستاره بخت دیکتاتور ولایی رو به خاموشی گذاشت. وی که مذاکرات با آمریکا را “نه هوشمندانه و نه شرافتمدانه” سنجیده بود در پی انبار شدن سلاحهای راهبردی آمریکا در منطقه به مذاکره در باره برنامه هستهای مشکوکش تن داد.
در پی صدور قطعنامه شورای حکام علیه عدم همکاریهای دیکتاتور با آژانس و مقاومت در برابر برچیده شدن برنامه هستهای، اسرائیل با مشارکت و موافقت ضمنی ترامپ دست به حملهای پیشگیرانه زد.
دامنه گسترده اشراف اطلاعاتی موساد و توان پهبادیاش در داخل کشور که در روز اول حمله به کشته شدن شماری از سرداران درجه اول سپاه و نابودی تدریجی زیر ساختهای نظامی کشور انجامید توخالی بودن رجزخوانیهای دیکتاتور علیه اسرائیل را نمایان ساخت.
خامنهای در سه دهه ولایت وقیحیاش به بهانه “پشتیبانی” از فلسطینیان راهبردهای توهمآمیز و ایدئولوژیزدهاش از جمله نابودی اسرائیل و بیرون راندن آمریکا از منطقه را پی گرفت و در این راه از جمله تهیدستی را به دها میلیون ایرانی تحمیل کرد.
افزون براین، پیگیری این راهبردها به دولت فلسطینیستیز و آپارتایدگونه اسرائیل فرصت داد که خواست فلسطینیان غیر بنیادگرا و صلحدوست را مبنی بر تشکیل کشور فلسطین در کنار کشور اسرائیل را به حاشیه راند.
برنامههای خامنهای در مورد منطقه واکنش محمود عباس را نیز برانگیخت. وی پس از پشتیبانی سراپا تمجیدآمیز خامنهای از حمله تروریستی حماس در ۷ اکتبر گفت:
“این اظهارات به وضوح هدفشان قربانی کردن فلسطینیهاست که به استقرار کشور مستقل فلسطینی منجر نمیشود. ما به جنگهایی که در خدمت آرزویمان برای آزادی و استقلال نباشد، نیاز نداریم.”(۱)
غزهزدگی بخشی از روشنفکران ایرانی که ناشی از نسلکشی دولت اسرائیل در غزه است کمکی به تحقق آرمان واقعی فلسطینیان که از یهودیستیزی و دشمنی با اسرائیل بدور است یاری نخواهد رساند و غیر مستقیم آب به اسیاب بنیادگرایان اسلامی خواهد ریخت.
نگارنده این دوستان را به خواندن اعلامیه مشترک روشنفکران ایرانی و اسرائیلی تشویق میکنم که دشمنی و همستیزی را محکوم و دوستی دو ملت را راه حل نهایی برای صلح و ثبات در منطقه میسنجند.[۲]
پس از گذشت ۵ روز از جنگ میان خامنهای و نتانیاهو که به کشته شدن بیگناهانی از جمله کودکان در هر دو کشور انجامیده و کوچ دسته جمعی و نگرانی شدید شهروندان تهرانی را در پی داشته است پوشالی بودن حکومت ولایی را که بر مبنای فساد، رانتخواری، سرکوب گسترده جامعه مدنی بهویژه زنان مخالف حجاب اجباری و تجددستیزی پایهگذاری شده است نمایان ساخت.
چنان پیداست که هدف این جنگ از نابودی تاسیسات هستهای خامنهای که مردم ایران در هدفها و روند گسترش آن هیچگونه مشارکتی نداشتهاند، فراتر رفته و نشانههای تغییر رژیم در آن به چشم میخورد.
واقعیت این است که دولت اسرائیل، بخش مهمی از هیات حاکمه آمریکا، بسیاری از کشورهای اروپایی و اعراب خلیج فارس از راهبردهای بنیادگرایانه و تنشزای خامنهای و سپاه پاسداران به ستوه آمده از سرنگونی آن استقبال خواهند کرد.
خامنهای با وجود تحقیر شدگی حتی در میان ذوب شدگان در ولایت، با لجاجت تمام از نوشیدن جام زهر میگریزد و شاید ترجیح میدهد به جای آن جام شهادت را نوش جان کند!؟
بدون تردید گذار از جمهوری اسلامی زمانی میتواند به تشکیل نظامی دمکراتیک و سکولار منجر شود که به یاری جامعه مدنی و به خواست اکثریت ایرانیان بدون دخالت دولتهای خارجی انجام شود. تحقق این شرط به همگرایی و همکاری حداکثری مخالفان و پیوند آن با جامعه مدنی داخل نیازمند است.
خرداد ۱۳۰۴
mrowghani.com
———————-
[۱] – انتقاد شدید محمود عباس از اظهارات خامنهای
[۲] – اعلامیه مشترک روشنفکران ایرانی و اسرائیلی
از: ایران امروز