«دونالد ترامپ»، رییس جمهور آمریکا، بامداد یکشنبه۱تیر۱۴۰۴ به وقت ایران، از هدف قرار دادن سه سایت هستهای فردو، نطنز و اصفهان خبر داد. پیش از حمله ایالات متحده به مراکز هستهای در ۱۰ روز گذشته، پایگاهها و تاسیسات نظامی جمهوری اسلامی مورد حمله اسراییل قرار گرفته بود. در این مطلب، به اهمیت نظامی پایگاههایی که تاکنون از سوی اسراییل هدف قرار گرفتهاند، پرداختهایم.
***
در ساعات اولیه بامداد ۲۳خرداد۱۴۰۴، جنگندهها و پهپادهای اسراییلی طی عملیاتی چند مرحلهای، مجموعهای از تاسیسات نظامی ایران را در غرب، شمالغرب و در پایتخت هدف قرار دادند. آنچه ابتدا «واکنش به تهدیدات موشکی ایران» نامیده شد، خیلی زود چهرهای راهبردی به خود گرفت؛ تخریب ستونهای دفاعی جمهوری اسلامی.
در حالی که رهبران اسراییل این حملات را پاسخی بازدارنده به «تسلیحشدن ایران به سلاحهای دوربرد و تهدید امنیت ملی» عنوان کردند، تحلیلگران نظامی غربی، از عملیات اخیر بهعنوان آغاز فاز جدیدی از درگیری یاد کردهاند؛ فازی که در آن، اسراییل دیگر به اقدامات نقطهای یا خرابکاریهای سایبری اکتفا نمیکند، بلکه مستقیما به سراغ زیرساختهای دفاعی و لجستیکی ایران رفته است. بنا بر ارزیابی اندیشکده JINSA، عملیات ۲۳خرداد نهفقط با هدف خنثیسازی فوری تهدیدات جمهوری اسلامی، بلکه بهعنوان یک کمپین تدریجی برای فلجسازی ستونهای دفاعی، اطلاعاتی و هستهای ایران طراحی شده است.
برخی تحلیلگران معتقدند این حملات تنها پاسخ به تهدید موشکی نیست، بلکه بخشی از تلاش منسجم اسراییل برای ایجاد «کریدور نفوذ» در غرب ایران از خاک اقلیم کردستان تا آذربایجان و ترکیه است، بتواند بدون عبور از پدافند سنگین شرقی و جنوبی ایران، به قلب زیرساختهای دفاعی مرکز کشور نفوذ کند.
اهداف مورد حمله، اهمیت استراتژیک و چرایی انتخاب
حملات ۲۳خرداد و بعد از آن، بر مجموعهای از پایگاههای کلیدی در زنجیره دفاعی و لجستیکی جمهوری اسلامی متمرکز بود. از پایگاه هوایی مهرآباد در قلب تهران، تا تاسیسات موشکی زیرزمینی در کرمانشاه و انبار مهمات زنجان، هر هدف نهتنها از منظر جغرافیایی، بلکه از حیث عملکرد عملیاتی، نقشی حیاتی در پاسخ سریع و بازدارندگی جمهوری اسلامی داشت. دادههای موجود تا ۳۱خرداد، نشان از آن دارد که حداقل ۴۰ مقر فرماندهی سپاه، ۶۰ پایگاه هوایی، ۹۰ تاسیس موشکی، ۵۰ انبار مهمات و ۴۰ سایت پدافند هوایی مورد حمله قرار گرفته است.
در این میان، بخشی از حملات اسراییل بر هفت پایگاه و مرکز نظامی و لجستیکی مهم ایران متمرکز بود که هریک نقش ویژهای در استراتژی دفاعی ایران دارند. با وجود اهمیت این مراکز، جمهوری اسلامی خسارت وارده به این مراکز را اعلام نکرده است:
پایگاه تاکتیکی مهرآباد (تهران):
این پایگاه، یکی از قدیمیترین و مهمترین پایگاههای نیروی هوایی ارتش ایران در نزدیکی پایتخت است. مهرآباد نهتنها میزبان هواپیماهای ترابری و جنگندههایی مانند F-14 و C-130 است، بلکه شامل مراکز اصلی تعمیر و نگهداری و صنایع پشتیبانی هوایی نیز است. هدف قرار دادن مهرآباد بهمنظور کاهش توان عملیاتی هوایی و مختل کردن لجستیک مرکزی نیروی هوایی ایران بوده است. این حمله، مستقیما به قابلیتهای پروازی و نگهداری ناوگان هوایی ضربه میزند. اسراییل اعلام کرده بود که در این مرکز، دهها موشک آماده پرتاب نیز نگهداری میشده است.
پایگاه دوم شکاری تبریز (شهید مدنی):
این پایگاه در نقطه راهبردی شمال غرب کشور و نزدیک مرزهای ترکیه، آذربایجان، ارمنستان و عراق قرار دارد. استقرار جنگندههای F-5 و MiG-29 بههمراه واحدهای جنگ الکترونیک، آن را به یک گره حیاتی در زنجیره پدافند هوایی و عملیاتهای منطقهای تبدیل کرده است. تخریب سامانههای راداری و زیرساختهای لجستیکی این پایگاه، با هدف ایجاد شکاف در رصد هوایی و کاهش توان واکنش سریع ایران در منطقه حساس شمال غرب صورت گرفته است.
تاسیسات موشکی زیرزمینی کرمانشاه:
این سایت، بخشی از شبکه گسترده تاسیسات زیرزمینی سپاه هوافضا در غرب ایران است. تونلهای ذخیره و پرتاب موشکهای بالستیک میانبرد و کوتاهبرد (مانند قیام و فاتح) که در درههای کوهستانی پنهان شدهاند، به آن امنیت و بقاپذیری بالایی میبخشد. حمله اسراییل به ورودیهای این تونلها و مخازن موشکی با هدف وارد آوردن آسیب سنگین به توان موشکی کوتاهبرد و متوسطبرد ایران، و تضعیف قابلیت بازدارندگی موشکی صورت پذیرفته است.
پایگاه نظامی پیرانشهر:
این پایگاه در غربیترین نقاط کشور و نزدیکی مرز عراق قرار دارد و محل استقرار تیپ ۱۶۴ پیاده ارتش است. ماموریت آن شامل کنترل مرز، مقابله با نفوذ و پشتیبانی از عملیاتهای منطقهای است. تضعیف این پایگاه، بهمنظور کاهش توانایی ایران در حفظ امنیت مرزهای غربی و اخلال در حضور ارتش در این منطقه حساس استراتژیک بوده است.
پادگان سپاه در سردشت:
این پادگان در منطقه حساس کردستان واقع شده و محل استقرار یگانهای ویژه سپاه و نیروهای مسوول مقابله با تهدیدات مرزی و گروههای شورشی است. حمله به این پادگان، با هدف کاهش قدرت کنترلی جمهوری اسلامی بر تحرکات مرزی و تضعیف توانایی مقابله با تهدیدات داخلی و خارجی در این منطقه انجام شده است.
پایگاه موشکی بیدگنه:
این پایگاه، از مراکز تاریخی و حیاتی توسعه برنامه موشکی ایران است که پیشتر نیز در سال ۱۳۹۰، شاهد انفجاری بزرگ بود که به کشته شدن «حسن تهرانی مقدم»، از بنیانگذاران برنامه موشکی ایران، انجامید. بیدگنه، محل آزمایش و نگهداری موشکهای بالستیک بوده و نقش اساسی در بازدارندگی استراتژیک ایران دارد. حملات اخیر اسراییل به آن، هم نمادین و هم راهبردی بودهاند؛ با هدف ضربه زدن به قلب برنامه موشکی و تضعیف توان تولید و عملیاتی کردن موشکهای پیشرفته.
انبار مهمات لشکر ۲۱۶ زرهی زنجان:
«لشکر ۲۱۶»، یکی از واحدهای مستقل و مهم زرهی ارتش در شمال غرب ایران است. انبارهای مهمات این لشکر، در پشتیبانی از عملیاتهای زمینی منطقه و تامین نیازهای لجستیکی نیروها نقش محوری دارند. انفجار در این انبارها، با هدف کاهش توان رزمی و وارد آوردن آسیب سنگین به ذخایر لجستیکی ارتش در منطقه انجام شده است.
پیامدهای نبود یا آسیب دیدن این پایگاهها بر توان دفاعی ایران
آسیبدیدگی تاسیسات موشکی در مناطقی چون بیدگنه و کرمانشاه، ظرفیت عملیاتی ایران را در پرتاب موشکهای بالستیک و کروز کاهش داده است. از بین رفتن بخشی از مخازن و خطوط پرتاب، میتواند موجب کاهش چشمگیر در قدرت بازدارندگی ایران در برابر تهدیدات منطقهای شود، بهویژه در لحظاتی که تهران تلاش میکرد به اسراییل و متحدانش پیامی بازدارنده منتقل کند.
هدف قرار گرفتن پایگاههای هوایی مانند مهرآباد و تبریز، صدمات جدیای در شبکه پدافند هوایی کشور ایجاد کرده است. با از کار افتادن برخی رادارها و سامانههای کنترل پرواز، واکنش سریع به پرندههای دشمن دشوارتر شده است. این در حالی است که اسراییل بهصورت مدام، مراکز پدافندی مختلف را همچنان زیر ضرب دارد. همچنین گفته میشود نیروی هوایی در برخی نواحی، مجبور به تغییر آرایش دفاعی شده، که خود نشانهای از اختلال در فرماندهی عملیاتی است.
حملات اسراییل، قدرت مانور زمینی را نیز کاهش داده است. حمله به پایگاههای مرزی مانند پیرانشهر و سردشت که در تامین لجستیکی و پشتیبانی از نیروهای زمینی نقش داشتند، از جمله این موارد است. همین موضوع، برخی را به خاطر امکان ورود نیروهای خارج از مرز به داخل ایران نگران کرده است. گزارشهای رسانههای ترکیه خبر از آن میدهد که ۲۴ هزار نیروی مسلح در آن سوی مرزهای ایران در عراق حضور دارند، اما وارد کشور نشدهاند.
میزان خسارت وارده بر این مراکز نظامی معلوم نیست و شاید بازسازی برخی از آنها، سالها زمان ببرد. در کنار آن، هزینههای ناشی از این تخریبها بر بودجه نظامی ایران فشار خواهد آورد. در شرایطی که اقتصاد کشور تحت تحریم و بحران مزمن قرار دارد، تخصیص منابع برای بازسازی تاسیسات نظامی، میتواند سایر بخشهای دفاعی یا حتی عمرانی را با کمبود مواجه کند.
حملات نخستین اسراییل به زیرساختهای کلیدی نظامی ایران، از تاسیسات موشکی بیدگنه و پایگاه زیرزمینی کرمانشاه گرفته، تا رادارهای تبریز و انبارهای مهمات در سردشت و زنجان، ضرباتی فراتر از تخریب فیزیکی وارد کردهاند. این حملات، با هدف اختلال در زنجیره فرماندهی، تضعیف توان شناسایی و پدافند هوایی، و برهمزدن پایداری لجستیکی طراحی شدهاند و پیامد آن، کند شدن واکنش نظامی، کاهش انسجام عملیاتی و آسیبپذیر شدن نقاط راهبردی کشور است. در شرایط تحریم و محدودیت منابع، بازسازی این شبکه، پیچیده نیازمند زمان و امنیت نسبی است؛ مولفههایی که در میانه جنگ فعلی، بهشدت کمیاباند.