پروفسور دکتر عبدالمجید ارفعی تنها متخصص ایرانی زبان های آکدی و ایلامی

شنبه, 28ام آذر, 1394
اندازه قلم متن

prof-arfaei

استاد پروفسور دکتر عبدالمجید ارفعی تنها متخصص ایرانی زبان های آکدی و ایلامی و از انگشت شمار ایلام شناسان جهان و از آخرین بازماندگان مترجم خط میخی ایلامی در جهان می باشد.

بسیاری از لوح های گلی تخت جمشید با تلاش ایشان ترجمه شده است و کتاب گل نوشته های باروی تخت جمشید ایشان کتاب سال نیز شناخته شده است. گنجینه ی سترگی از مجلات، مقالات و کتابهای گوناگون درباره تاریخ ایران و جهان و گل نوشته ها و خط های خوانده شده با همت ایشان در بین سالهای ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۷ خورشیدی گردآمده است که هم اکنون در پژوهشکده علوم انسانی نگهداری می شود. ارزش دلاری آن کتابخانه سترگ در زمان خرید بین ۳ تا ۴ میلیون دلار بوده که اگر امروز بخواهد تهیه شود ارزشی به مراتب بالاتر خواهد داشت.

تالار کتیبه های موزه ملی ایران نیز یادگار استاد می باشد که توسط ایشان و دو تن از دانشجویانشان ساخته و آماده شده است. استاد که سابقه همکاری با بنیاد پژوهشی پارسه و پاسارگاد و بنیاد پژوهشی شوش را در کارنامه خود دارد هم اکنون با همکاری دانشگاه تهران بر روی کتیبه بیستون کار می کند و قصد دارد برای نخستین بار در جهان از روی متن کتیبه و به سبک اصلی، آن را ترجمه کند. استاد نخستین مترجم استوانه کوروش بزرگ (منشور کوروش بزرگ) از زبان اصلی بابلی نو به فارسی بوده و بخشی از یک خط ناخوانده از لوح که دیگر مترجمان آلمانی یا انگلیسی نتوانسته بودند آنها را بخوانند با تلاش ایشان خوانده شده است و در کتاب ایشان با نام فرمان کوروش بزرگ به چاپ رسیده است.

استاد فرزند میر عبدالله ارفعی اوزی و متولد شهریورماه ۱۳۱۸ در کوه گنو بندرعباس می باشد. وی دوران دبستان را در مدارس بندرعباس و یزد به اتمام می رساند و در سال ۱۳۲۸ با خانواده به تهران می آید و در مدرسه منوچهری و البرز به تحصیل می پردازد. وی پس از اخذ دانشنامه لیسانس زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران عازم کشور آمریکا می شود و با توصیه شادروان استاد پرویز ناتل خانلری و استقبال شادروان استاد پور داوود پس از دو سال آموختن مقدمات زبان آکدی به دانشگاه شیکاگو می رود و ۸سال زیر نظر شادروان دکتر ریچار هلک یکی از مشهورترین استادان خط و زبان ایلامی به فراگیری زبان ایلامی و اکدی که هیچ ایرانی تا پیش از آن در آن رشته تحصیل نکرده بود، مشغول می شود و همانجا با گل نوشته های ایلامی و کتیبه های تخت جمشید که به امانت نزد دانشگاه شیکاگو بوده آشنا می شود. هلک در آن دوران هر شب چندتایی کتیبه خوانده شده را به ارفعی می داد و او از روی متن ترجمه شده کتیبه ها را می خواند. این کار آنقدر ادامه پیدا داشت که بعدها هلک کتیبه های خوانده نشده را به ارفعی می داد تا در آماده سازی کتاب گل نوشته های باروی تخت جمشید به او کمک کند. ارفعی هر شب آنها را می خواند و صبح به استاد تحویل می داد. هم اکنون ارفعی تنها متخصصی است که می تواند بقیه آن کتیبه ها را بخواند و ترجمه کند.

تیرماه ۱۳۵۳ خورشیدی عبدالمجید ارفعی از رساله ی دکتری خویش با عنوان “زمینه های جغرافیایی فارس بر اساس گل نوشته های تخت جمشید” دفاع می کند و با مدرک دکتری به تهران باز می گردد. دکتر عبدالمجید ارفعی پس از بازگشت از آمریکا نزد شادروان استاد پرویز ناتل خانلری می رود که در این سالها انتظارش را می کشید و در فرهنگستان ادب و هنر ایران به همکاری می پردازد که نتیجه اش گردآوری آن مجموعه ی سترگ کتابها می شود که در آغاز از آن سخن گفته شد.

گفتنی است خانواده استاد پرفسور دکتر عبدالمجید ارفعی همگی اهل دانش بوده و هستند که به عنوان نمونه برادر بزرگتر ایشان احمد شیمیدان می باشد که هم اکنون بازنشسته شده است و استاد دانشگاه صنعتی شریف بوده است. برادر دیگرشان دکتر حسام الدین ارفعی استاد دوره دکتری فیزیک در دانشگاه صنعتی شریف هستند که در سال ۱۳۴۴ با نمره ۲۰ در آزمون ورودی دانشگاه صنعتی شریف به عنوان نفر اول پذیرفته می شود. او که دکتری خود را در فیزیک نظری از دانشگاه برکلی دریافت کرده است از سال ۱۹۸۹ تاکنون با مرکز تحقیقات نظری و ریاضیات (پژوهشگاه دانش های بنیادی فعلی) همکاری دارد و رییس دانشکده ذرات بنیادی این مرکز می باشد. برادر مرحومشان دکتر عبدالحمید ارفعی داندانپزشک و استاد دانشگاه شهید بهشتی بوده است. خواهرشان عالیه دارای مدرک فوق لیسانس حقوق سیاسی، عاطفه خواهر دیگرشان دارای لیسانس ریاضیات- کامپیوتر و ساکن کانادا بوده و کوچکترین خواهرشان عارفه ارفعی رادیولوژیست و ساکن آلمان می باشد. پسر عموی ایشان مهندس شهاب الدین ارفعی نیز از معماران بنام ایران و استاد دانشگاه می باشد.

فرزندان استاد نیز همگی راه علم را در پیش گرفته اند. آرش ارفعی در آمریکا دانشجوی دکتری سخت افزار کامپیوتر می باشد. سورنا ارفعی کارشناس ارشد مهندسی برق می باشد و تنها دخترشان چیستاسریرا پزشک میباشد.


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

۹ نظر

  1. 🔶پاسخ به فرمایشات استاد ارشد ایلامی شناس (م ا) نویسنده سمیعی ❌ این مقاله به گونه کوتاه پاسخ به فرمایشات بی بدیل استادی است که فرقه های زیر زمینی، متون ایلامی مهمترین مدارک باستان را به دست ایشان سپرده اند و او را تمام دان نشان می دهند ، تا کسی نتواند بدون پروانه به اسرار باستان وارد شود ، اگر در برابر تفسیر های پوچ شما سکوت اختیار کنیم بی گمان عین وطن فروشی است و همسان خیانت، دانه دانه سخن های شما مغرضانه می باشد و بی گمان فرمایشی.

    تنها در هفت دقیقه شما به این موارد اشاره کردید که در سیر روند سخنان شما غرض و سو نیت به صد نشان هویداست . در چندین سال کار شما ایلام آن امپراتوری جهانی به یک خرده فرمانروایی تبدیل شد ، شاهنشاهی به دهها متحد قدرتمند بسان گوتی ، کاسی ، هیتی ، سکایی ، سایتیان که حتی در تورات بارها به آن اشاره شده است و این اتحاد قدرتمند در هزاره سوم پیش از میلاد خود قطره ای بود از یک شاهنشاهی سترگ به نام کوشانی یا همان شوشان.

    ◾️سخنان وارونه که فرمودید:
    ۱، ایران را چهار راه جهان دانستید
    ۲ ،نام های شهر های ایران را غیر قابل شکافتن خواندید و غیر قابل معنی کردن ۳- ایران را مکان عبور و مرور دیگر اقوام خواندید ازینرو همسانی نواحی جهان با نام شهر های ایران به سبب ورود اقوام به ایران می باشد که غیر مستقیم از گشایش دروازه های ایران گفتید یا به گونه تلویحی ایران را یک سرزمین بی در و دروازه بدون صاحب و مالک نشان می دهید که خواسته (احزاب چپ) است، به عبارت دیگر یک کارونسرا و مهمان خانه ، هر که سخن از (چهار راه) گوید بی گمان روبرداری از گفتار فرمایشی است زیرا در قلب سراسر اساتیر ملل ،ایران سرزمینی غیرقابل ورود است که خدایان بر آن خانه گزیدند.

    🔺نخست واشکافی گفتار شما را با اشاره به سخن آشور ابن پال شاهنشاه آشور هنگام فتح ایلام ، می آغازیم
    من به سرزمینی وارد شدم که هزاران سال کسی به آن وارد نشد ، سرزمینی که از عهد کهن در آن طلا انباشته می شد ، تندیس الهه نانا (آناهیت) را از ایلامی پس گرفتم که حدود ۱۶۳۵ سال پیش شاهنشاه ایلام کودور – نان – خونده (کدور ناخونده) آن را از آشور به ایلام برد.

    🔺این گفتار از سوی شاهنشاه آشور که توانست وارد ایران شود بسیار مهم است ، نخست سرزمین ایران را یک قلمرو ممنوعه خوانده که در اساتیر خانه خدایان شمرده می شود. دوم ۱۶۲۵ سال پیش از ظهور آشور ابن پال ، خدای آشوریان وبابلیان (نانا) یا همان (اینانا و ایشتار) در فرهنگ بابل و سامی ، توسط (کدور نان خونده) شاهنشاه ایلام و فاتح سومر و آکاد به ایران آورده شد که به آشکار می گوید درین مدت هیچ کس نتوانسته وارد ایران شود که آن را بر گرداند . تصاویر آشور ، نشان دهنده نبردهایست که سپاه آشوریان در پای برج و بارو هایی بلند به مانند مورچگانند که تنها با ورود به اساتیر یونان می توان فهمید که دیوار های سرزمین (الیون : الیوم) توسط چه خدایانی ساخته شده است ازینرو صدها حماسه سرای در دوره هلنی بسان (ورجیل ) و (اوید) متون حماسی یونان را تغییر دادند و بومی سازی شد وسرزمین خدایان به نام (ایلون یا الیوم) همان ایران و یا ایلام که امروزه تروآ می خوانند به نقطه ای ناچیز آنسوی فلات آناتولی تغییر مکان داد ازینرو (الانی) به معنی خدایان است.
    🔺شما به سرزمین (هیت : فلات اناتولی تا کرانه مدیترانه) اشاره کردید که از هزاره سوم تا هزاره نخست پیش از میلاد پایگاه اقوام آریایی در غرب می بود و بامی شد تا بدان وسیله از آنجا مشرف بر مناطق بالکان و بالتیک شوند ، فرمودید که شهری به نام (هخا) در آن منظقه همسان نام شهری در ایران است ، و اینان اقوامی بودند که وارد ایران شدند و رحل اقامت افکندند و ایران را (چهار راه جهان) خواندید نه قربان ، برعکس فرمودید.👇👇👇♦️فلات ایران یعنی مبدا اقوام آریایی یعنی منشا ، خانه باوری که سبب چرخش گردونه تمدن شد. پدرسالاران جنگجویی که جهان هستی را بر آمده از چرخه آتش ساز( شش) می دانستند ، افراختگی هرم هستی به سبب افروختگی در عمق عدم و پیوستگی در یک نقطه باور اقوام آریایی بود. ازینرو واژه (هیت) همان(آتا) است پاره نخستین (آتش) . (آتور) یا (آزر) نیز به معنی آتش در پیوند (آتا) است و هیتیان باستان را (هاتی) می خواندند و اینان همان اقوام (هیاطله : هیت) ساکن بر افغانستان و پاکستان امروز بودند که تا شرق کرانه مدیترانه فرش فرمانروایی خود را زیر سایه شاهنشاهی ایران در هزاره پنجم تا نخست پیش از میلاد گسترانیدند و از آنجا نیز به شمال اروپا وارد شدند ازینرو زبان ساسکونی و اقوام شمالی اروپا به(الفبای رونیک ) همسان الفبای زبان (ارخون :آرکان : اروک) می باشد که امروز زبان ترکی باستان می گویند . 📕در متون رامسسی های مصر پاشادهان هیتی ( آتی) آمده است ، و همین عنوان برای فاتحین جهانگیر (هیک-ساس) استفاده شد که روح به تمدن مصر بخشیدند ، شوربختانه امروز به نام بومیان مصر مهر شده است مانند سرزمین های دیگر. و اکنون می توان به کلید حل معمای راز تمدن بشری با واشکافی تنها یک واژه رسید که فرمانروایان ایلام را (آتا) می خواندند که دردا شما به عنوان یک ایلامی شناس پس از سالیان حتی یک مرتبه به آن اشاره نکردید، امیدوارم ناآگاه بوده باشید وگرنه این یک خیانت است ،و فرمایشی بر جای خود نشستید که نادانی به از وطن فروشیست. ❌(آتا ) وجه تسمیه شاهان ایران بود یا همان (اشا) که به (شاه) دگرید ، (آتا) به معنی گرما و (اشا) به معنی نور که اشاره به گرما و نور هستی ساز در چرخه ازلی کاویان دارد. (هیت و هات) انگلیسی به معنی (آتش) برگرفته از باور آتش پرستان ایران است . در فرهنگ آزری واژه (اوت) به معنی (آتش ) و (آتا) به معنی پدر نیز در همین پیوند است به پدر سالاران (آروکی) به باور آتش ازلی اشاره دارد.
    گرمترین ماه سال اوت (امرداد) نیز با آتش مرتبط است . و در سومری (آد یا آت) به معنی آتش و خورشید و در سومری و آکادی (آدا) ایزد خورشید می بود که در (آشوری) به (شامش) دگرید صورت دیگر (شوش: شوآش : ) و شاماش ریشه واژه (شمشیر) است که نام دیگرش (آتا) آمده ازینرو در کتیبه های ایران جنگاوران اشکانی و ساسانی شمشیر بر دست و میان پا می نهادند تا رازی گران را به آیندگان برسانند که خانه پدر ارشد اقوام جهانگیر آریایی در ایران است که به درازا در مقاله های پیشین شرح داده شد.
    🔴این فاتحین ، سراسر اقوام آریایی بودند که به میانگاه سیستان جهانگیر شدند و داریوش بزرگ (آتا آریوش : آتا آرشی) خود را خواند، به معنی (پدر آرشی ها) ازینرو (تخارستان) نامش در سه هزار سال پیش از میلاد (آرشی ها) یا (آگنی ) می بود یا همان (اروکی های) غول پیکر، و اقوام سکایی سایتیان به (آرشی) شناخته می شدند که از (ختن تا بالکان ) در هزاره سوم پیش از میلاد فرمانروایی جهانی داشتند ، همان تازندگان فاتح در (استپ های اور آسیا) که جاده ابریشم باقیمانده از جاده استپی است که شرق آسیا را به غرب اروپا پیوند می داد که سازنده و ناظر برین جاده یک فرمانروایی جهانی بود به نام( آرشی یا اروکی) .🟥تمدن (چین) سراسر زیر سایه اقوام سکاییه (یویه سی) در بلندی (اردوس) شکل گرفت که هزاره ها پس از فروپاشی اقوام سکایی و اعصار متاخر مورخین چینی آنان را بیگانگان (دونگ هو ) می خواندند، و ایران سرزمین فرمانروای (آتا بزرگ) بوده که هیچ جنبنده ای نمی توانسته غیر از خاندان های ارشد بر آن وارد شوند ازینرو پس از هزاران سال فرمانروایی و افراشتگی درفش چرخ نگار کاویان و چرخش آتش انداز (سوآس : سوآستیکا) ، (باور اهرمینی میترایی) بر اقوام (سکایی آرشی) خزید و (آتا اورکی ها) که (آتورک) خوانده می شدند فرو پاشید و واژه (تورک) پدید امد که سبب ساز آنها سخنوران ارفئوسی یونان بودند، زیرا برداشتن (الف) گونه ای اخته کردن پدر سالاران آریایی شمرده می شد و (تور) در تضاد (آتور) است ، (تور: تار : ترَ) به معنی آب و (آتور: آزر) به معنی آتش که واژه (کتور و کدور و شاتور )وجه تسمیه شاهان ایلام برخاسته از آتور به معنی آتش است.
    Yuezhi , ordus
    📕 در متون کهن فرمانروایی بزرگ اور آسیا (آتا اورک) آمده است و پس از فروپاشی آنها ، (آتا اورک) بزرگ دگر بار برخاست ، که به همت جاعلان غربی و غلامان گوش به فرمان آنان امروزه او را (داریوش) می خوانیم ، او خود را پدر اقوام (اورک) که از ختن تا سیبری می تازیدند خواند و (آرش کمانگیر) در اساتیر ایران زمین اشاره به فرمانروایی بزرگ (اورآسیا) دارد ازینرو (اتا اُورش : داریوش) بزرگ ، در کتیبه بیستون (کمان) بر دست گرفته تا خود را به فرمانروایی بزرگ (آروکی) پیوند دهد و با وجه تسمیه (آتا) خود را پدر سراسر اقوام آریایی خوانده و احیای دگرباره آن را به جهان اعلام می کند پس استاد ارشد ایلامی شناس بشنو و بدان و آگاه شو ، ایران چهار راه نبوده که هر کس به آن وارد شود و نام خود را بر آن بکوباند ، ایران یک فرمانگاه بوده که بسیارانی در هراس فاش شدن این اسرار باستان هستند . یا همان اقوام سوار کار فاتح تازنده در استپ های (اور آسیا) از ختن و چین تا بالکان ازینرو مورخین (آریانیزم آلمانی) به فرمانروایی جهانی آریایی به نام (الیریان) در هزاره سوم پیش از میلاد باور داشتند که با شرح تاریخ بالکان به آسودگی می توان به آن رسید که در فصولی جداگانه در کتب دانه دانه اقوام آریایی واشکافی می شود.
    ❌در نتیجه قربان ، ایران کارونسرای بی در و پیکر نبوده که هرکسی وارد ان شود و بر سرزمینی بنشیند و نام خود را بر آن زند این سخن عین خود فروشی و مزدوریست . اینجا خانه (آتا)بزرگ بوده یا (پدر ارشد اقوام آریایی) همان تک ستون زیر طاق تمدن ، یکی ازدلایل در دسترس نبودن تاریخ ایران ، ورود سخت آن به فلات ایران بود به دیوار های بلند و خندق های عمیق. اقوام آریایی فرمان از شاهنشاهی می گرفتند که در ایران بر اورنگ کاویان نشان نشسته و عصای فرمانروایی بر کف مرمرین می کوباند که لرزه بر سراسر جهان می افکند ، حماسه (الیاد) هومر و تاریخ هسوید سراسر بیانگر این فرمانروایی بزرگ است.که شوربختانه با ورود مکتب ارفئوس در یونان ، دانه دانه داستان های فلات ایران ، بومی سازی شد مانند سرزمین های دیگر. 🔶و افزودید که (کارون و شیراز ) و نواحی ایران قابل واشکافی نیستند و معنی نمی شوند ، اگر شما ناتوانید ، دلیل بر آن نیست که دیگران نمی توانند ، چرا به سبب شهرت پوشالی راه را بر دیگران می بندید که غایت آنانی که شما را بر نشیمن فرزانگی نشانده اند همین است و بس که نقش سد را ایفا کنید. 📕کارون :
    (کا) در فرهنگ مصری به معنی (نیروی هستی ساز ) است و روحی که باید بر مرده دمیده شود تا به جهان بازگردد که گونه تخریب باور کاویانی است که در هزاره ها پیش از میلاد ، تمدن باستان مصر و میانرودان را آفریدند. (کا) پاره بنیادین کاویان و کیان است و اشاره به عمق آسمان دارد یا همان (کی) یا (خی) در پیوند خلا ، زیرا ایرانیان به خلا زاینده باور داشتند ازینرو (کا و کی) وجه تسمیه شاهان و نام قهرمانان اساتیر شد بسان کی کاوس ، کی آمورث، کی خسرو ، کاوه ، واژه (کاکا) در گویش بومی ایران نشان از شکوهمندی این پاره دارد. کوکب ، کیهان ،کانون ، کل ، کائنات ، تکیه بر(کا) دارند و (کلات و کاله) که امروزه هنوز بر جایگاه خود نشستند یادگاری هستند از عهد مرموز کوشانی .
    🔸که اسدی پاکنهاد فرمود
    سپاس از خدای ایزد رهنمای که از (کاف و نون) کرد گیتی به پای
    دهها صفحه در باره این پاره از زبان های گوناگون در کتاب (جادوگران واژه ) آمده ، درنتیجه به نیروی ازلی جاری در جهان پیش از وجود اشاره دارد. و پاره دوم واژه کارون، (ران)یا (رون) است ، واژه (ران) به معنی (رَونده) که واژه (رونده : رانده) خود برخاسته از (ران) است ، واژه (رین) انگلیسی به معنی (باران) شناسه فروریزش از آسمان است، که پاره دوم (باران) نیز (ران) است و (باران و کارون) در پیوند هم هستند و (بارون) نام دیگر فرات بوده است ، (رانِ پا) نیز شناسه رفتن در پیوند حرکت است ، (ران) انگلیسی نیز به معنی دویدن شناسه حرکت است که صورت درست آن آران بمی بود ازینرو (اریا) در سنسکریت به معنی حرکت می باشد.
    Rain, run
    ❌❌(کارون) رود دنیای مردگان در اساتیر مصر و (آکارون : اخارون) یکی از پنج رود جهان زیرین در اساتیر یونان و همچنین در یونان ، نیز صورت دیگر (کارون) است و در هندوستان فستیوالی به نام (کارون سیری) به مناسبت گرامیداشت (رود گنگ ) مقدس ترین رود هندوستان نامش کارون خوانده می شود ، که اشاره به رود بهشتی دارد ، در مصر جهان مردگان راهی است به بهشتی به نام (آریا) درنتیجه کارون رودی است سوی بهشت به نام آریا ، آری کارون سوی سرزمین آریا .
    Acheron, Karunasiri

    🔺کارون : به معنی جاری شدن نیروی ازلی از جهان پیش از وجود. پیشینیان رود ازلی را تصور کرده اند که هستی را از عمق عدم وارد جهان می کند. سراسر مکاتب قطره ایست فرو افتاده از دایره چرخان مکتب حرکت کاویان .

    🔶قربان ، پیشه شما در پیوند تاریخ یک سرزمین است هیچ لغزشی پذیرفتنی نیست، این سرزمین که پدرِ زورمند در برابر اهرمین درین دایره سنگی بود چه گناهی کرده که باید گرفتار چنین دو رنگی ها شود ، شاهنامه خوان دشنام به آریا می دهد ، نقال شاهنامه شناس برای مانی می گرید ،زبان شناس ایران را سرزمین بی در و پیکر بسان یک مهمان خانه نشان می دهد که خوان هفت رنگ بر هر غارت گر می گسترانیده، و سراسر دست بر دست هم داده اند تا (میتراییسم و مهر پرستی) به هزار فرشته بالدار را بر جای باور (ازلی کاویان) بنشانند ، آیا، اینان همان رهبران و سرکردگان حزب چپ نیستند که به شعرخوانی افتاده اند.♦️هر استادی سخن از ورود اقوام و نشاندن نام خود بر نواحی ایران زند بی گمان مزدور است یکی از فرستادگان مکتب (ارفئوس) که هیچ نمی خواهند جز مرگ در بهشت جاودانه اساتیر. زیرا سراسر نواحی جهان در عهدی گمشده به دست باغبانی زبر دست آراییده شد. ایران منشا و مبدا در دایره تمدن بوده همان تک درخت تناور بر دشت تمدن بشری که به هر سو ریشه دواند ، نه کاروانسرای بی در و پیکر. 🟥 باید در آخر گفت سراسر اقوام تازنده (اور آسیا) که در برهه ای با نام (هیک ساس) بر جهان تاختند ، ایران را بسان گوهر در انگشتری عزیز می شمردند و به دلیل رازی گرانبها که فاش آن امروزه محال است و ناممکن، از ختن تا بالکان جان در راه ایران می گذاشتند که ظهور مکتب ارفئوسی در یونان و سخنوری چوپانان مشایی و نفوذ آنان بر دربار ایران و دست درازی اردشیر اول بر قبور خاندان رستم دستان در سیستان این گوهر به دور انداخته شد و با آمدن منجی همان فرزند آب به نام (اسکندر) ، مکاتب ارفئوسی در شرق به مانند بوداییسم قدرت گرفت و سپس ورود مسحیت نستوری شاخه ای دیگر مکتب ارفئوسی ، به درون اقوام سکایی اورآسیا به باور ازلی ، سبب فروپاشی این اقوام شد و ندای استقلال سر دادند و (آتوریان آتش پرست) در برابر ستاگویان الهه آب ( توری) ایستادند بدینسان با فروپاشی ساسانی (آتا اورکی ها ) همان (آتورک ها) فرشتگان آتش ترک خانه کردند و جهان را به اهریمنی باردار به هزاران رخ سپردند. بدینسان غایت نهایی مکتب ثنویت میترایی، پدیدار شدن دوگانگی و نبرد تا همیشه صورت واقع به خود گرفت و آهرمان از درخت بر دشت تمدن فرو خزید . فرمانروایی هرم ساز شوشانی (کوشانی) هزاره پنجم پیش از میلاد از میان رفت ، و (میزارییم) جای برادر بزرگ ( کوش) وارد میدان شد اما همچنان (آتوریان) تا زمان ساسان فرمانروایان مطلق برین دایره سنگی بودند . حقیقت ایران زمین هرگز در پهنه اندیشه آدم امروز نمی گنجد.
    🔺 دگربار باید افزود و خاطر نشان شد به آن استاد ایلامی شناس که مهمترین مدارک تاریخ باستان را اکنون بر دستش نهادند، (ایران چهار راه) نبوده که هر کسی بر آن وارد شود از جان و مال و ناموس ایرانی بهره برد و بذر بر زمین بکارد و سپس نام خود را بر نواحی ایران زند ، و خوش و خرم و خندان از ایران رود ، (ایران پدر) آن قلبلگاه خون رسان بر پیکره تمدن بوده ،با این واژگان زیبا به ذات سمی مردم را فریب ندهید ، دوستان از پروانه هفت رنگ به سرشت کرم بر آمده از پیله سفید سخت بترسید ، واژگان ابزاری هستند برای فریب افکار، احزاب چپ ایران از دیر زمان ایران به ذات اتش را (مادر) خواندند تا جنسیت زنانه گیرد ، و بتوانند از بستر او بهره برند، که ایران خانه (آتایی ها ) تنها افرازندگان ستون بر تالار تمدن می بود. سمیعی

  2. محمد قره‌زاده شربیانی

    سلام استاد عزیز
    نوشته‌های هندسی ایلامی را رمز گشایی و ترجمه کرده‌ام اگر مایل باشید آنرا ببینید به این شماره ۰۹۳۵۵۰۷۴۲۰۸ در تلگرام یا واتساپ پیامی بفرستید تا برایتان بفرستم

  3. سلام استاد .میخاستم یه جا غیر از اینجا و خصوصی یه موردی رو براتون بفرستم یه لوح گلی از داریوش سوم اگر مایل بودی
    ن خبر بدین

  4. سلام استاد بزرگوار
    اگر امکان داره لطف کنید ادرس بفرمایید

  5. سلام اقای جهانبازی. بنده سلیمان پور هستم .یکی از دوستانم در یک حفاری در منطقه لرستان چند تیکه سنگ کوچک داخل یک کوزه سفالی پیدا کرده که دارای اناتومی ، خط و اشکال سه بعدی خاصی هستند.باتوجه به زمینه مطالعات شما فکر میکنم برای شما جالب باشند.اگر زحمتی نیست بااین شماره با من تماس بگیرید.
    ۰۹۱۲۵۵۳۵۱۵۵ تماس صوتی
    ۰۹۳۳۲۸۸۱۳۳۸ واتساپ و تلگرام

  6. سلام استاد امیدوارم شاد و سلامت باشید. استاد بنده چند ساله روی نقاشی های سه بعدی بر روی سنگ ها. در مناطق باستانی کار میکنم. و به موفقیت هایی رسیده ام. فکر می‌کنم قسمتی از اون نقاشی ها تلفیقی از خط میخی و خط های دیگر با نقاشی است. چطور میتونم با شما مستقیم ارتباط بر قرار کنم یا حد اقل عکس هایی رو ارسال کنم. نا گفته نمونه تا بحال. اونجوری که بنده تحقیق کردم اولین کسی هستم که به این مهم دست پیدا کردم. زنده باشید

  7. با درود و سپاس از شما استاد بزرگ و تکرار نشدنی بنده اهورا بختیاری هستم که بی صبرانه مایل به دیدار چهره ی ماهتون هستم در ضمن حامل پیام بسیار مهمی برای جناب عالی هستم تقاضا مندم در صورت تمایل با بنده یا تماس داشته باشید یا افتخار زیارت را به این جانب بدهید
    ۰۹۱۳۲۸۳۱۲۷۵
    ۰۹۳۰۵۶۱۰۴۷۶

  8. درود بر استاد ارفعی گرامی مشتاق دیدارتان هستم و حامل پیامی برای شما مهر می ورزید اگر شماره تلفن شما را داشته باشم برای ایجاد ارتباط کافی است هر چند که امید دارم حصورا خدمتتان برسم موجب افتخار من است

  9. سلام جناب دکتر اگر امکان ملاقات حضوری هست مشتاق دیدار هستم

    ممنون میشم