تهران- یکم شهریور ۱۳۹۵ خورشیدی
۱-جناب آقای سیف با توجه به رویداد های منطقه ،جنگ سوریه و عراق و تحولات ترکیه و البته جنگ در یمن و قرار گرفتن ایران در موقعیتی که پیرامون خویش با نا امنی های گسترده ای روبرو است و حتا کشور افغانستان و پاکستان به دلیل درگیر بودن با طالبان و القاعده آیا این رویداد ها می تواند تاثیرات بلند مدت بر ایران داشته باشد؟
قطعا تاثیر گذار خواهد بود ، و کشور ما نباید نسبت به تحولات منطقه به عنوان کشوری که در طول تاریخ نقش تعیین کننده بر خاورمیانه داشته است بی تفاوت باشد. گفته می شود که، چرا عربستان بی محابا اکنون برای ایران شمشیر از رو بسته است؟ البنه این امر می تواند دلایل مختلف داشته باشد. نخست آنکه دیپلماسی ما در طول این سالها با کشورهای جهان بویژه اعراب تحریک آمیز بوده است و و دمو آنکه از نظر نباید دور داشت دشمنی کشورهای عرب بویژه عربستان هم نسبت به ایران در طول تاریخ امر جدیدی نبوده و بر ملت ایران نیز پوشیده نیست. از دیگر سوی بعد از توافق هسته ای ایران(برجام)، عربستان عملا احساس کرد که دیگر نمی تواند نقش بسزایی در دکترین سیاست خارجی امریکا و اروپا به عنوان بالانس کننده و مهار کننده قدرت ایران در منطقه خلیج پارس داشته باشد . اگر چه به لحاظ توان ژئوپلتیک و همچنین منابع انسانی و جغرافیا، عربستان در حد و اندازه ی رقابت با ایران هیچگاه نبوده ولی همیشه شیطنت های خودش را داشته است و این منحصر به دوران حاکمیت جمهوری اسلامی نیست بلکه پیش از انقلاب نیز عناد و دشمنی آنها با ایرانیان وجود داشت ولی قادر به ابراز آن نبودند.ازینرو مواضع و برخوردهای منطقه ای آنها عملا در راستای محدود سازی حوزه نفوذ ایران و به تعبیری کوتاه کردن دست ایران در منطقه است ، البته جمهوری اسلامی در توجیه عملکرد خود همواره دلایل ایدئولوژیک خود تحت عنوان دفاع از امکان مقدس و حمایت از جبهه مقاومت علیه اسرائیل را مطرح می کند که البته این امر به باور در دراز مدت در جهت منافع ملی، نخواهد بود.باید هرچه سریعتر به مخاصمات طرفین از راه گفتگوهای سازنده پایان داده شود.
۲-نظر شما در مورد ترکیه و کودتای آن چیست؟
در ترکیه نیز می بینیم که به دلیل نداشتن پتانسیل مورد لزوم برای تاثیر گذاری در منطقه خاورمیانه عملا شکست خورده است. دخالت این کشور در مصر و حمایت از محمد مُرسی و سر انجام تیره شدن روابط با مصر به دلیل روی کار آمدن نظامیان و سرکوب اخوان المسلمین و سپس عملکرد او در منطقه طی پنج سال گذشته در نهایت منجر به کودتای آرتش علیه حزب حاکم ترکیه یعنی حزب عدالت و توسعه به رهبری اردوغان شد . کودتا شکست خورد ولی واقیعت این است که بعد از کودتا با شدیدترین شیوه ها به سرکوب، پاکسازی های گسترده ای در بدنه و راس ارتش پرداختند که صدمات جبران ناپذیری برای ترکیه دربر خواهد داشت. که عوارض خود را در کوتاه مدت نیز گزارده است. اقتصاد ترکیه که وابستگی شدید به صنعت توریست داشت سقوط آزاد را تجربه کرد و طبعا نارضایتی های اجتماعی در اینده ی نه چندان دور نمایان خواهند شد و اینگونه نیست که اردوغان خود را پیروز مطلق میدان سیاست ترکیه بداند. این کشور از سوی اتحادیه اروپا عملا به شکل اعلام نشده ای طرد شده و از سویی درگیر جنگ داخلی با کُردها می باشد. همین چند روز پیش بود که دادگاه این کشور حکمی پنج ساله برای سلیمان دمیرتاش رهبر ائتلاف کردها در این کشور که روش مسالمت امیز و قانونی داشت صادر کرد.
۳-با این اوصاف ایا شما حضور نظامی ایران در سوریه و عراق را تایید می کنید؟
ببینید من به عنوان یک فعال سیاسی با پیشینه ای بیش از شصت سال به استقلال و آزادی ایران می اندیشیم. با توجه به عملکردهای نادرست حاکمیت در حوزه ها ی سیاسی و محدودیت های موجود برای دگر اندیشان سیاسی فعال در محدوده قانون که خواهان دموکراسی و ازادی های قانونی هستند نمی توانم تایید کننده سیاست ها ی حاکمیت باشم اما به عنوان یک شهروند ایرانی در درجه نخست در بُعد سیاست خارجی منافع ملی و عزت و احترام به حقوق سیاسی شهروندان کشورم برایم مطرح است حرف من این است که شما برای حضور نظامی در هر جای دنیا باید نخست با ملت خودت با صداقت مسائل را در میان بگذاری و دلایل این حضور نظامی را بیان کنید و برای کسب رای موافق ملت اقدام کنید در غیر اینصورت این مسائل پذیرفتنی نیست .
خب طبیعی است که هر کشوری برای دفاع از منافع خویش، نیروی نظامی به حوزه های تعریف شده منافع خویش اعزام کند . نگاه کنید ببینید امریکا و اروپا نیز همین سیاست را دارند و سالهاست اصلا دکترین نظامی انها بر این اصل استوار شده که دیگر نیازی نیست با دشمن در نوار مرزی یا داخل کشورشان مبارزه کنند بلکه با دشمن در هزاران کیلو متر دورتر از مرزهای خود می جنگند. منتها انجا چون از سیستم اطلاع رسانی درست و ازادی برخوردارند چیزی از دید رسانه ها پنهان نمی ماند و این است فرق کشور ما با آنجا.
۴- شما در پاسخ به پرسش نخست به موضع عربستان و دسیسه های این کشور علیه ایران اشاره کردید بر چه اساسی چنین دیدگاهی نسبت به عربستان دارید؟
همانطور که قبلا اشاره کردم دشمنی عربستان با ایران محدود به سالهای پس از جمهوری اسلامی نیست بلکه یک دشمنی تاریخی با ایران و ایرانی از سوی این کشو ر وجود دارد . منتهی در شرایط کنونی قبح دشمنی علیه ایران از سوی حاکمان عربستان رسما و علنی شکسته شده و انا ن هیچ ابایی از بیان سیاست های دشمنانه خود نسبت به ایران ندارند . من فکر می کنم دشمنی عربستان با ما نه تنها در حوزه های ژئوپلتیک و اقتصادی است بلکه امری تاریخی است که از آنجمله حمایت رسمی این کشور از تجزیه طلبان و تبلیغات مسموم بیست و چهار ساعته ی شبکه های وابسته به سعودی ها علیه ایران بر کسی پوشیده نیست .
۵- شما به درستی به حمایت عربستان از تجزیه طلبان صحبت کردید اما با این وجود چرا عده ای باز نمی خواهند این واقیعت را بپذیرند و حتا حاضر هستند به بهانه ی مخالفت و مبارزه کردن با جمهوری اسلامی در کنار عربستان حرکت کنند؟
مبارز سیاسی بودن صرفا این نیست که شما یک سری شعار را مطرح کنید ولی در عمل بر خلاف ان حرکت کنید. وقتی ما حرف از دموکراسی خواهی و مبارزه با استبداد می زنیم این نیست که چون اینجا دموکراسی و ازادی نیست حاضر باشیم حتا با دشمنان تاریخی خودمان نیز همداستان شویم. این یک دعوای خانوادگی است و یک مبارز سیاسی مستقل که دل در گروه ملت و ارزش های ملی دارد حاضر نخواهد شد با دشمن سرزمین خودش همبسته شود. اصلا خط قرمز ما تمامیت سرزمینی و ارزش های ملی است و نمی توانیم خارج از این چارچوب عمل کنیم.
۶- فرمایشات شما کاملا درست است امادر هفته های اخیر شاهد بودیم که اقای رضا پهلوی مصاحبه ای داشتند با موسسه ای به نام به اصطلاح خلیج عربی ! و حتا در گفتگو با یکی از رسانه های امارت متحده عربی وقتی خبرنگار عنوان می کند جزایر اماراتی که منظور همان جزایر ایرانی تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی است وی سکوت می کند و حرف از دوستی و مودت بین دو کشور می زند. یا در مورد دیگری شاهد بودیم که دو تن از فعالین سیاسی با شبکه ی ضد ایرانی العربیه در خصوص اعدام های صورت گرفته در ایران به اتهام تروریستی، مخالفت می کنند ایا این روش درستی است؟
من خودم گفتگوی آقای رضا پهلوی را هنوز نخواندم اما شنیدم که وی نسبت به این مهم اعتراضی نکرده ، بحق بود او به عنوان یک شهروند ایرانی در این باره اعتراض می کرد و از نظر من گفتگو با این نوع موسسات که بر خود نامی مجعول نهاده اند که مغایر با واقعیت های ملی-تاریخی است و شایسته گفتگو نمی باشند. البته یادآور می شوم درباره گفتگوی فعالان سیاسی که اشاره داشتید ضمن تاسف باید توجه داشت کنشگران سیاسی اگر امکان بیان آزاد عقاید خود را در داخل می داشتند مطمئنا برای نشر افکارشان به موسسه ضد ملی متوسل نمی شدند. یک ایرانی نباید نسبت به ارزش های ملی و میهنی که در طی این سالها ماندگاریش به قمیت خون جوانان این سرزمین بوده سکوت کند. بر این باوریم نباید تصور کنیم چون با رفتار غیرقانونی و غیرملی رژیم مخالف هستیم ، مجازیم از هر ابزار ضدملی هم برای اعلام مخالفمان با آن استفاده کنیم. کاربدستان امور باید ظرفیت تحمل نظر مخالف را در کشور بالا برد تا اختلافاتمان را در درون خودمان حل کنیم چراکه با هر نوع کمک از بیگانه مخالفم.