چرا آیت الله مکارم شیرازى از قارى قرآن متجاوز حمایت مى کند؟

شنبه, 8ام آبان, 1395
اندازه قلم متن

آیت الله هایى چون مکارم شیرازى، با قدرت سیاسى زمان، عهدِ ناگسستنى بسته اند و قدرت سیاسى و مالى یى را که در جمهورى اسلامى به دست آورده اند فداى تعدادى بچه ى مورد تجاوز قرار گرفته نمى کنند. در تاریخ هم، کمتر آیت اللهى بوده که طعم قدرت بى حد و حصر را چشیده و از آن به نفع حق و عدل دست شسته. «الله» و «خدا» براى اینان، همان صاحبان اصلى قدرت زمینى اند و اینان نشانه ى این صاحبان قدرت سیاسى و مالى؛ درست تر بگویم نشانه ى بزرگِ این صاحبان قدرت سیاسى و مالى… براى اینان الله دیگرى وجود ندارد.

موقعى که مى خواستم تیتر را بنویسم، ابتدا «مکارم شیرازى» را بدون لقب نوشتم، بعد گذاشتن «آیت الله» را پیش از نام او لازم دیدم. او نه تنها آیت الله است، بلکه «آیت الله العظمى» نیز هست. یعنى یک آیت الله بزرگ. یک نشانه ى خداى بزرگ. ما به خاطر کثرت استفاده از برخى لغات، دیگر به معنى آن ها توجه نمى کنیم. آیت الله، یعنى نشانه ى خدا؛ نشانه ى خدا بر روى زمین.

این نشانه کارش چیست؟ آیا او واسطه ى میان خدا و مردم است؟! خودشان مى گویند بله. ما واسطه ى میان خدا و مردمیم. ما مردم را به اسلام راستین دعوت مى کنیم. مسلمانان را در جهت صحیح اسلام راهنمایى مى کنیم. ما -لابد- چون نشانه ى خداوند هستیم، برخى صفات او را نیز با خود حمل مى کنیم. اگر این هم نباشد، لااقل بهترینِ مردمان هستیم که امرهاى خداوند را اطاعت مى کنیم و از نهى هاى او به طور کامل دور مى مانیم. اگر زمانى سلطان، ظل الله بود، و سایه ى خداوند بود، ما هم نشانه ى خدا هستیم. شاید هم نشانه ى بودن او و وجود او. «عظما» هم که باشى دیگر آیت اللهِ آیت الله هایى؛ همان طور که کلمه ى «شاهنشاه» به معناى «شاه شاهان» بود! بله. در روحانیت اسلام هم سلسله مراتب هست. مى گویند این سلسله مراتب بر اساس دانش فقهى ست. بر اساس تایید مجتهدین بزرگ زمان است.

اما دانش یک آیت الله در چه باب و چه زمینه اى ست؟ آن چه که به عنوانِ «تز» آیت اللهى، باید به مجتهدین پیشین و مردم ارائه شود، پیش از هر چیزى «رساله» یا «توضیح المسائل» آیت اللهى ست. در این رساله، خلاصه اى از اهم پرسش ها و پاسخ هاى اسلامى درج شده است. دانش یک آیت الله العظمى، تا پیش از انقلاب، در حد دانش مثلا آیت الله خمینى بود، که بعد ها این لقب هم برایش کافى نشد و لقب «امام» و هدایت گر زمان گرفت. سرْ فصل هاى کتاب دانش و معلومات خمینى چه بود؟ این ها بود:
احکام تقلید
احکام طهارت
آب مطلق و مضاف
آب کر
آب قلیل
آب جارى
آب باران
آب چاه
احکام آب ها
احکام تخلى (بول و غائط کردن) [ادرار کردن و دفع مدفوع]
استبراء [پاک کردن سر آلت از ادرار]
مستحبات و مکروهات تخلى
نجاسات
بول و غائط
منى
مردار
خون
سگ و خوک
کافر
شراب
فقاع [آبجو]
…..

آیا در سال ۵٧ معلومات آیت الله ها به همین چیزها خلاصه مى شد؟ یعنى واقعا این طور بود؟
آرى. این طور بود. حالا یک حجهالاسلام یا آیت اللهى میل پیدا مى کرد به ریاضیات یا فلسفه یا هندسه یا سیاست و به خواست خود، معلوماتى کسب مى کرد که آن هم -اگر نخواهیم بگوییم تماما- اغلب، معلومات گرد و خاک گرفته ى دورانِ عهد عتیق بود. مثلا آیت الله خمینى که خود را وارد در عرفان و سیاست کرده بود، در عرفان، حداکثر اشعارى مانند «به خال لبت اى دوست…» مى سرود و در سیاست کتاب «حکومت اسلامى» مى نوشت. کتاب هایش اغلب به عربى بود و براى استفاده ى طلاب و کسانى مثل خودش. نگاهى به کتاب هایى که او نوشته و تالیف کرده به ما نشان مى دهد که تا چه اندازه از دنیاى واقعى و زندگى واقعى به دور بوده، و بیهوده نبود وقتى اوریانا فالاچى از او در باره باخ و موتسارت و بتهوون پرسید، روح این روح الله اصلا از وجود چنین اشخاصى خبر نداشت…

*****

مقدمه طولانى شد. علم آیت الله ها، نه به صورت مستقیم، بلکه به صورت غیر مستقیم از طریق کتاب ها و نوشته ها و شنیده ها، به دست مى آید. آیت الله ها، عمرى را در محیط بسته حوزه ها و شهرهاى مذهبى -که حوزه ها در آن ها واقع بودند- مى گذراندند. آن ها -به طور علنى- گرد چیزهایى که حرام مى دانستند نمى گشتند تا متهم به ناپاکى و نداشتن صلاحیت براى آیت الله و آیت الله العظمى شدن نگردند. معلوم بود که خمینى نمى توانست از باخ و بتهوون خبر داشته باشد. آیت الله ها حتى گوش دادن به رادیو را جایز نمى دانستند. تلویزیون که جاى خود داشت و در خانه ى هیچ مومنى تلویزیون نبود. سینما هم که اصولا محل فسق و فجور و فحشا بود. آیت الله ها، مانند مومیایى هایى ذهنى، باقى مانده از اعصار پیشین، بر منبر درس و وعظ خود تکیه مى زدند و از موضوعات زمانه تنها چیزى که مى دانستند، مخالفت با اختراعات و پدیده هاى جدیدى بود که آن ها را فساد انگیز مى خواندند.

انقلاب که به وقوع پیوست، آیت الله هاى به دنبال قدرت، با زندگى واقعى رو در رو شدند. ولى این مومیایى هاى مذهبى، آن قدر جایگاه شان بالا و والا بود که نه مى خواستند بر اجتماعى که بر آن حاکم اند شخصا نظرى بیفکنند، نه اصولا، لحافى که بر روى آن نشسته بودند و بالشى که بر آن تکیه زده بودند، و در این مکان گرم و نرم مى خواندند و مى نوشتند و اشخاص را به حضور مى پذیرفتند ترک کنند.

البته بعد از انقلاب، به اشخاصى که براى آن ها خبر مى آوردند وسایل دیگرى اضافه شد که عبارت بود از رادیو و تلویزیون و مجله ها و در این اواخر، اینترنت. به عبارتى آیت الله ها، همان قدر از بیرون «بیت» شان خبر داشتند که ما خارج نشینان داریم! نه زندگى واقعى و ملموس، که کلمات و تصاویر و صداها، براى ما، «واقعیت مجازى» کشورمان را مى سازند و به ما نشان مى دهند. اما کلمه و تصویر و صدا کجا، رفتن به میان جوانان و زنان و مردان و دیدن رفتار آن ها و شنیدن مستقیم افکار و عقاید آن ها کجا؟ مشاهده ى مستقیم فقر و ثروت کجا؟ نشستن پاى صحبت عالمان غیر روحانى، بدون متکلم الوحده بودن و «خودْ برترْ پندارى» کجا؟

*****

اکنون یک آیت الله بزرگ، به نام مکارم شیرازى، که بعد از صاحب قدرت سیاسى شدن، قدرتکى مالى هم به هم زده و تشکیلاتى اقتصادى در کنار تشکیلات دینى از طریق نزدیکان اش به پا کرده، به حمایت از قارى قرآن متجاوز به نوجوانان برخاسته است.

از این آیت الله و آیت الله هاى دیگر، که کلمه اى در باره ى ظلم به زندانیان سیاسى، دستگیرى و حبس بى دلیل آن ها، ضرب و شتم و شکنجه در جمهورى اسلامى، اعدام هاى عجیب و باور نکردنى، از دختر بچه شانزده هفده ساله ى مجنون تا افراد بى گناهى که با شکنجه از آن ها اقرار گرفته شده، و هزاران موردِ دیگر از این قبیل شنیده نشده، عجیب است به ناگهان برخاستن در حمایت از یک بیمار جنسى -که با مدارکى که موجود است، صد در صد مى توان به گناهکار بودن او راى داد-، و خود را سپر بلاى او کردن و موضوع را به شایعه سازى دشمنان در جهت تخریب اسلام و جمهورى اسلامى خلاصه کردن.

حتما فیلم «تنگسیر» را دیده اید. وقتى «زار محمد» بعد از مدت ها به این و آن متوسل شدن و خواهش و تمنا کردن و کفش افراد قدرتمند را جفت کردن، نمى تواند پول خود را از فرد قدرتمند بدهکار بگیرد، و در نهایت قدرتمند مذهبى نیز با تندخویى، آب پاک را روى دست او مى ریزد، تنها کارى که از دست اش بر مى آید به پا خاستن فردى و گرفتن انتقام از ظالمین است.

امروز، بچه هایى که به آن ها تجاوز شده، بعد از پنج سال دویدن در راهروهاى دادگسترى و شکایت بردن به این و آن، جان شان به لب رسیده، ولى نه براى انتقام گیرى، که براى جلوگیرى از تجاوزهاى بعدىِ این قارىِ قرآنِ موردِ حمایت و علاقه ى رهبرى، اتفاق هاى تلخى را که برایشان افتاده، رسانه اى مى کنند و باز از همین اشخاص قدرتمند و همین حکومت اسلامى، تقاضاى رسیدگى به پرونده شان را دارند.

اما با وجود این برخورد و رفتار متمدنانه چه مى بینند؟ در بهترین حالت: انکار! و در بدترین حالت: خوردنِ اتهام وابستگى به «دشمنان اسلام و دشمنان خارجى» براى بردن آبروى جمهورى اسلامى و جناب «رهبر»!

khamenei-va-tusi

قارى مشهور تهدیدى کرده است که حکومت و حکومتیان جرات نزدیک شدن به او را ندارند:
اگر محکوم شوم صد نفر دیگر را با خودم پایین مى کشم!

در این حیص بیص و بعد از این تهدید خطرناک، آیت الله العظمى مکارم شیرازى نیز جانب حق و عدل را رها کرده، به حمایت از این بیمار جنسى بر مى خیزد! چرا؟ آیا از تهدید ترسیده؟ یا چون تمام اطلاعات اش از طریق اشخاص و «بولتن»ها به او مى رسد ذهن او در این موضوع، به سمت غلط کشیده شده؟ یا دشمنى دشمنان چنان او را خشمگین کرده که اگر «دشمن»، دست آیت الله را بگیرد و او را مستقیما به سرِ صحنه ى تجاوز ببرد و آیت الله با دو چشم خود این فاجعه را رویت کند، باز به حرف «دشمن» گوش نخواهد کرد و قارى قرآن را پاک و منزه خواهد دانست و براى آبروى او دل خواهد سوزاند؟ یا خداى نکرده تشکیلات مالى آیت الله، از این ماجرا، به طور مستقیم یا غیر مستقیم ضربه خواهد خورد؟!…

به هر حال، آیت الله هایى چون مکارم شیرازى، با قدرت سیاسى زمان، عهدِ ناگسستنى بسته اند و قدرت سیاسى و مالى یى را که در جمهورى اسلامى به دست آورده اند فداى تعدادى بچه ى مورد تجاوز قرار گرفته نمى کنند. در تاریخ هم، کمتر آیت اللهى بوده که طعم قدرت بى حد و حصر را چشیده و از آن به نفع حق و عدل دست شسته. «الله» و «خدا» براى اینان، همان صاحبان اصلى قدرت زمینى اند و اینان نشانه ى این صاحبان قدرت سیاسى و مالى؛ درست تر بگویم نشانه ى بزرگِ این صاحبان قدرت سیاسى و مالى… براى اینان الله دیگرى وجود ندارد. آنانى که الله دیگرى براى خود داشته اند، و به دنبال حق و عدل بوده اند در بهترین حالت، به سرنوشت آقاى منتظرى دچار شده اند….

از: گویا

be kanal site Melliun Iran bepeyvandid


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.