مرتضی اسماعیل‌پور: روز دانشجو و جای خالی جوانان بهائی؛ منع فراقانونی تحصیل بهائیان در ایران

سه شنبه, 21ام آذر, 1396
اندازه قلم متن

مرتضی اسماعیل‌پور

جمعی از تصمیم‌گیرندگان نظام آموزشی کشور در تاریخ شش اسفند ۱۳۶۹ با اطلاع کامل طرحی را به تایید اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی رساندند که تا به امروز صدمات و نقض آشکار حقوق شهروندی علیه شهروندان بهایی ایران را به همراه داشته است. در تبصره ۳ لایحه منع تحصیل بهائیان در شورای عالی انقلاب فرهنگی اشاره مستقیم شده است که اگر فردی وارد دانشگاه شد و هویت مذهبی وی به عنوان «بهایی» احراز گردید می‌بایست اداره حراست دانشگاه و مدیریت دانشگاه آن دانشجو را از ادامه تحصیل منع کنند.

دگراندیشان مذهبی در ایران و به ویژه بهائیان در سه دهه‌ی گذشت موج اعدام، ترور، بازداشت، مصادره اموال، منع اشتغال در ادارات دولتی و نیمه دولتی، عدم صدور جواز کسب و هزاران و جلوگیری از تحصیل و همچنین توهین به مذهب و آئین‌های آنها را به صورت سیستماتیک از سر گذرانده‌اند.

سرکوب و تبعیض قانونی
در این میان، تحصیل بهائیان از همان اول انقلاب تا به امروز با موانع و مشکلات و امتناع سیستماتیک روبرو بوده که پس از تصویب لایحه منع تحصیل بهائیان در مقاطع عالی آن هم در شورای عالی انقلاب فرهنگی چهره قانونی به خود گرفت. با این حال پس از تصویب در شورای عالی انقلاب فرهنگی، تا کنون این لایحه تجدید چاپ نشده و در کتاب‌ها و جزوات این سازمان به چشم نمی‌خورد. پنهان کردن این سند که در عمل اجرا می‌شود این تصور را ایجاد می‌کند که اعضا و همچنین سیستم شورای انقلاب فرهنگی نیز مطلع است که با این لایحه حقوق شهروندی بهائیان به طور آشکار نقض می‌شود.

هر ساله تعداد بسیاری از شهروندان بهایی پس از ثبت نام در کنکور با نقص در پرونده روبرو می‌شوند و یا آنهایی که با وجود داشتن رتبه مناسب در زمان ثبت نام هویت مذهبی آنان مشخص می‌شود از ثبت نام منع می‌شوند و بخشی دیگر نیز وجود دارند که پس از چند ترم تحصیل با وجود آنکه در پرسشنامه‌هایی که مغایر تفتیش عقاید و حقوق بشر هستند، اعلام کرده بودند که «بهایی» هستند پس از اطلاع یافتن حراست دانشگاه از تحصیل منع می‌شوند. این همه در حالیست که محمدجواد لاریجانی رئیس کمیسیون حقوق بشر قوه قضائیه که برادرش صادق لاریجانی ریاست آن را برعهده دارد، این موضوع را رد کرده و ادعا می‌کند «بهائیان از تمامی حقوق شهروندی خودشان برخوردارند.»

در ایران بسیاری از مقامات تلاش دارند چهره حکومت و دولت را نسبت به برخورد با بهائیان منعطف نشان دهند و این انعطاف تنها به جهت حفظ نمای بیرونی حکومت ایران در منظر جامعه جهانی است اما ریشه‌های تقابل جمهوری اسلامی را علاوه بر موضع روحانیت در تاریخ معاصر ایران پس از پیدایش بهائیت، می‌توان در مصاحبه آیت‌الله خمینی با پرفسور جیمز کاکرافت هم دید که دو هفته پس از ورود وی به ایران در نیویورک تایمز منتشر شد. در این مصاحبه پرفسور کاکرافت از رهبر انقلاب اسلامی جویا می‌شود که «آیا بهائیان، تحت پوشش یک حکومت اسلامی، آزادی سیاسی یا مذهبی خواهند داشت؟» روح‌الله خمینی می‌گوید «آنها یک گروه سیاسی بوده و مضر هستند. آنها مورد قبول نیستند». پس از این پاسخ کاکرافت دوباره می‌پرسد: «در مورد آزادی مذهب و به جا آوردن فرایض دینی چطور؟» و خمینی قاطعانه می‌گوید: «خیر!» تنش حکومت با بهائیان در جمهوری اسلامی از همان روزهای اول آغاز شد و شهریار روحانی سخنگوی خمینی در آمریکا در تاریخ ۲۴ بهمن ۱۳۵۷ به نمایندگان آمریکایی یهودی اطمینان داد که تمامی اقلیت‌های مذهبی از حقوق کامل برخوردار خواهند بود اما تاکید کرد که در خصوص «بهائیان» هیچ تضمینی وجود ندارد.

حق تحصیل از حقوق اولیه‌ی شهروندی است
نزدیک به چهار دهه از انقلاب اسلامی در ایران می‌گذرد و بهائیان طبق نظر آیت‌الله خمینی و روحانیتی که تفکرش بر فرقه‌گرایی و انحصارطلبی بنا شده، همچنان تحت فشار و محروم از بسیاری حقوق اولیه و انسانی خود هستند. دانشگاه خصوصی بهائیان در سال ۱۳۶۶ در پاسخ به همین محرومیت‌های رسمی و قانونی تأسیس شد. این دانشگاه به حدی رشد کرد که ده سال پس از تاسیس، نزدیک به هزار دانشجو و بیش از یک صد و پنجاه اعضای هیات علمی داشت. جمهوری اسلامی اما این را هم تحمل نکرد و در تاریخ ۷/۷ ۱۳۷۷ با یورش‌های هماهنگ به تمامی مکان‌های مرتبط با این دانشگاه ۳۶ عضو هیات علمی را بازداشت کرده و حدود ۵۰۰ خانه بهائیان را که کلاس‌ها در آنجا برگزار می‌شد مورد تفتیش قرار دادند. ماموران امنیتی کتاب‌ها، جزوات، نوارها، کامپیوترها، لوازم آزمایشگاهی و بعضی از وسایل شخصی صاحبان محل مورد تفتیش را مصادره کردند. به دلیل این سرکوب نابرابر و غیرانسانی، دانشگاه خصوصی بهائیان به فضای مجازی منتقل شد.

بهائیان به برکت تکنولوژی مدرن در حالی دانشگاه مجازی بهایی را تاسیس کردند که از حق تحصیل در دانشگاه‌های کشور محروم هستند. رفته رفته این دانشگاه توانست جای خود را پیدا کند و امروزه با نام «بی آی اچ ای» و یا دانشگاه آنلاین بهایی شناخته می‌شود و حتی اعتباری جهانی پیدا کرده و دانشجویان این دانشگاه با سهولت می‌توانند از مراکز علمی معتبر از جمله دانشگاه برکلی در ایالات متحده آمریکا می‌توانند پذیرش بگیرند.

با وجود رشد علمی و جایگاه دانشگاه بهائیان، جمهوری اسلامی همچنان نسبت به آنکه بهائیان رشد کنند، واکنش منفی نشان داده و همواره تلاش داشته استادان و دانشجویان این دانشگاه را تحت فشار قرار دهد. در سال ۱۳۹۱ این سختگیری‌ها بیشتر و موجب دستگیری شماری از استادان دانشگاه مجازی بهایی شد. بیشتر آنها به زندان محکوم شدند و هر کدام از آنها دست‌کم ۴ سال در زندان بسر بردند. حسن ممتاز سروستانی استاد بهایی دانشگاه آنلاین چندی پیش جهت اجرای حکم ۵ ساله خود راهی زندان شد.

در این سال‌های محرومیت، بسیاری از فعالین مدنی و حقوق بشری و همچنین فعالین بهایی برای حق تحصیل بهائیان تلاش کرده‌اند؛ از جمله جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی در همین رابطه راه‌اندازی شد. به خاطر همین تلاش هم افرادی دستگیر شده و به زندان افتادند؛ فعالانی چون واحد خلوصی، روحیه صفاجو، سرمد شادابی و تارا هوشمند هر کدام به پنج سال زندان در سال‌های اخیر محکوم شده‌اند. واحد خلوصی در دو سال اخیر در زندان رجایی شهر بدون یک روز مرخصی محبوس بوده است.

همه اینها در ۱۶ آذر و روز دانشجو که نماد جنبش دانشجویی برای تأمین حقوق صنفی و سیاسی دانشجویان است، معنا و ابعاد دیگری پیدا می‌کند.

محرومیت از تحصیل یعنی محرومیت از رشد و اشتغال
آیدا یکی از جوانان بهایی محروم از تحصیل به کیهان لندن می‌گوید: «وقتی ۱۶ آذر می‌شود بیشتر حس می‌کنم که حق تحصیل ندارم و یاد روزی می‌افتم که با چه ذوقی برای کنکور آماده می‌شدم.» این شهروند بهایی که هم اکنون در دانشگاه آنلاین بهائیان درس می‌خواند توضیح می‌دهد: «شاید نتوانم در دانشگاه سراسری و یا آزاد درس بخوانم اما الان هم از درس عقب نیفتادم.» آیدا در پاسخ به این پرسش که آیا قصد خارج شدن از ایران جهت ادامه تحصیل را دارد، می‌گوید: «فکرش را نکردم اما شاید روزی مجبور شوم.»

این شهروند بهایی در ادامه‌ی گفتگو با کیهان لندن می‌گوید: «همه کسانی که می‌دانم بهایی هستند تا دوران دبیرستان و پیش‌دانشگاهی با بهترین نمرات درس می‌خوانند و با وجود آنکه می‌دانند حق تحصیل در دانشگاه را ندارند باز امتحان می‌کنند شاید روزی دولت بخواهد راه را برای ادامه تحصیل باز کد.»

بسیاری از شهروندان بهایی به دلیل منع تحصیل در ایران مجبور به مهاجرت از کشور شده‌اند و هم اکنون در دانشگاه‌های معتبر تحصیل می‌کنند. نسیم یکی از این افراد است که در آمریکا تحصیل می‌کند و دلیل مهاجرت خود را صرفا تحصیل می‌داند و قصد دارد پس از پایان دوران دانشگاه به ایران بازگردد. او می‌گوید: «باید تمام دلتنگی‌ها و ریسک را به جان بخریم تا تحصیل کنیم با این حال وقتی هم تحصیل کردیم و برگشتیم مشکل پیدا کردن شغل داریم.» نسیم می‌داند که در صورت بازگشت به ایران نمی‌تواند در ادارات دولتی شاغل شود و به گفته خودش «اشتغال در شرکت‌های خصوصی» تنها امید پیدا کردن شغل است. نسیم توضیح می‌دهد که علاوه بر اینها، بهائیان در ایران هر شغلی را نمی‌توانند داشته باشند به همین علت نیز هر رشته‌ای را نمی‌توانند انتخاب کنند و این یک محدودیت دیگر است.

فارِس، جوان بهائی دیگری که می‌دانست پس از ثبت نام و موفقیت در کنکور باز هم محروم خواهد شد، اصلا در آن شرکت نکرد و می‌گوید این موضوع او را بیشتر ناامید می‌کرد به همین علت به همراه خانواده از ایران خارج شده است. فارس همچنان سختی‌های دوران دانش‌آموزی را به خاطر دارد و امیدی نداشت که بتواند در ایران شغل دلخواه خود را داشته باشد. او دلیل این ناامیدی عمیق خود را چنین توضیح می‌دهد: «نه تنها خودم بلکه برادر و خواهرم و همینطور پدرم در ایران نتوانستند تحصیل کنند و برادرم وقتی در دانشگاه بهایی درس خواند باز هم نتوانست شغلی پیدا کند. من هم چند جایی کار کردم اما بارها برخوردهای نامناسب دیدم.».

مشکل تحصیل بهائیان، که به گفته‌ی برخی منابع بهایی تا کنون بیش از صدهزار نفر از آنان پس از انقلاب از ادامه تحصیل منع شده‌اند، در واقع روایت زندگی بدون آینده آنان در کشوری است که نه تنها خودشان بلکه آئین‌شان در آن به دنیا آمده است. بسیاری از آنان معتقد هستند تحصیل نکردن برای آنان یک توهین است و اوج تبعیض علیه آنها زمانی‌ست که در قانون اشاره به تحصیل برای «همه» مطرح شده است اما «بهائیان» که از این آب و خاک و فرهنگ و تاریخ هستند، جزو «همه» محسوب نمی‌شوند.

این مطلب پیش از این در [کیهان لندن] منتشر شده است.

از: گویا


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.