صداهایی که به گوش‌ها نمی‌رسند!

شنبه, 20ام آبان, 1391
اندازه قلم متن

اپوزیسیون باید بفهمد و درک کند که متغیر اصلی تغییر، خیابان‌های تهران و شهرستان‌های ایران است و نه صرفا کنفرانس‌های مختلف در شهرهای زیبای اروپایی. آگاهی‌بخشی یکی از شروط مهم تهییج نیروهاست و مقدمه‌ای بر سازماندهی معترضین و یک رسانه‌ی با کیفیت، مهیّج و مستقل می‌تواند چنین نقشی را بازی کند.

۱- شکی نیست که آنچه نقش اساسی را در وقوع یک انقلاب یا جنبش بازی می کند، در درجه ی نخست اتفاقات پیش بینی نشده است یا به تعبیر مشهور، قِران میمون. یعنی اتفاقاتی که برای پیروزی یک حرکت اعتراضی باید رخ دهند، تقریبا همزمان رخ دهند. نگاهی به تجربه های انقلابی از تاریخی دوردست تا نزدیک ترین ها، تا حد بسیار زیادی این ادعا را تایید می کند. نگاهی به انقلاب بهمن ۵۷ در ایران بیاندازیم. تورم ناشی از برنامه ی لجام گسیخته ی پنجم توسعه که نقدینگی را در جامعه افزایش داده بود، افزایش قیمت انرژی در سطح دنیا(که بخش عمده ای از آن ناشی از تاسیس سازمان اوپک و مدیریت کشورهای نفتی بر قیمت انرژی بود)، گفتمان سازی شیعه ی انقلابی توسط ایدئولوگ های شیعه ی انقلابی چون علی شریعتی، روی کارآمدن دموکرات ها در آمریکا که شعار اصلی شان در آن دوره حقوق بشر بود و دولت شاه را متهم به نقض حقوق بشر می کردند، ایجاد فضای باز سیاسی از اواخر سال ۱۳۵۵ توسط شاه و آزادی گسترده ی زندانیان سیاسی، وجود رهبری قاطع و آشتی ناپذیر چون خمینی و تیم همراه و وفادار او، بیماری دم افزون محمدرضا شاه که وی را در تصمیم گیری متزلزل می ساخت، وجود دودستگی گیج کننده در هیئت تصمیم گیری تیم کارتر مبنی بر چگونگی بر خورد با انقلاب ایران و البته مهم تر از همه عدم وجود اراده ی سرکوب در شخص محمدرضا پهلوی(با این استدلال که یک پادشاه هرگز به مشت آهنین متوسل نمی شود)، از جمله ی دلایل و عللی بودند که تقریبا در یک دوره ی زمانی یا اتفاق افتادند یا اوج گرفتند و البته از هم تاثیر و تاثر می پذیرفتند. اما آنچه که نقش یک رخداد خاص را بازی کرد و انقلاب را بر غلتک انداخت و این انرژی را آزاد کرد، مقاله ای بود که در روزنامه ی کیهان در تاریخ ۱۷ دی ۵۶ منتشر شد و خمینی را به عنوان ارتجاع سیاه محکوم و منکوب کرد. این مقاله همان و اعتراضات ۱۹ دی در قم همان. از اینجا بود که سلسله ی اعتراضات انقلابی آغاز گشت و همراهی دلایل و عللی را هم که در بالا برشمردیم به یاری این اعتراضات آمد و در بهمن ۵۷ نیروهای انقلابی را پیروز گردانید.

۲- این دست تجربه ها می توانند یک نکته را برای ما روشن سازند. این که اتفاق و شانس و عنصر «همزمانی» نقش عمده ای را در به بار نشستن اعتراضات بازی می کند و مساله ی مهم اینجاست که ما در این دوره ی تاریخی، تقریبا با این همزمانی رو به رو هستیم. مشکلات لجام گسیخته ی اقتصادی حکومت که شدت ویرانی آن اصلا قابل قیاس با دوره ی منتهی به انقلاب ۵۷ نیست، انزوای بین المللی ایران و تحریم های گسترده ی سیاسی و اقتصادی بر حکومت ایران، موقعیت لرزان جمهوری اسلامی در منطقه پس از بهار عربی و اعتراضات علیه دیکتاتوری های منطقه، نارضایتی عامه ی مردم از سیاست های اقتصادی دولت و بحران کارآمدی در جمهوری اسلامی، بحران ایدئولوژیک جمهوری اسلامی در میان جامعه ی جوان و لذت جوی ایرانی که از ایده های اسلام سیاسی سرخورده هستند، وجود نیروهایی قابل توجه از وابستگان سیاسی- اقتصادی- نظامی نظام که از روند فعلی ناراضی هستند( و با شدت یابی تحریم ها احتمالا این نارضایتی بیشتر خواهد شد)، حصر رهبران نمادین جنبش سبز چون موسوی و کروبی و وجود گسترده ی زندانیان سیاسی و… همه و همه حاکی از این واقعیت هستند که عناصر گسترده ی نارضایتی وجود دارند و در این میان، یک «رخداد خاص» است که می تواند این عناصر را با هم پیوند بزند. به نظر می رسد انتخابات پیش روی ریاست جمهوری «می تواند» محمل این رخداد خاص باشد. انتخابات ریاست جمهوری در جمهوری اسلامی به خصوص پس از دوره ی اول ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، تقریبا همیشه مساله ساز بوده است (پدیده ای به نام احمد توکلی را در آن دوره به یاد آوریم). اصولا شکاف قدرت در سطوح بالای حاکمیت جمهوری اسلامی، از آن دست شکاف هاییست که در ایام انتخابات ریاست جمهوری بیشتر و بیشتر سرباز می کند و فرصت تنفس سیاسی را برای نیروهای منتقد و ناراضی جامعه فراهم می کند( که در این برهه ی زمانی از جمله خود را در اختلاف بین تیم احمدی نژاد با خامنه ای و اطرافیان او نشان می دهد). فرصتی که می تواند به راحتی از کف برود اما در عین حال می تواند نقش یک موقعیت طلایی را برای مخالفان جمهوری اسلامی بازی کند. آنچه که می تواند مس انتخابات ریاست جمهوری در ایران را به طلای تسخیر خیابان توسط مخالفان تبدیل کند، ضرورتی به نام آمادگی نیروهای اپوزیسیون است. آمادگی ای که بتواند از اتفاقات و نارضایتی ها بهره ی وافی را ببرد و یا حتی در مرحله ای بالاتر اتفاق آفرینی کند.

۳- اما اتفاق آفرینی یا بهره گیری مناسب از نارضایتی ها چگونه می تواند صورت پذیرد؟ در این میان فاکتورهای بسیاری دخیل هستند اما بارز است که در این میان «رسانه» نقشی بسیار مهم و حیاتی بازی می کند. این که طیف های مختلف و گسترده ی اپوزیسیون دموکراسی خواه دور هم جمع شوند و بر دموکراسی و انتخابات آزاد توافق کنند، گرچه امر مبارکی ست و پله ای از نردبام پیروزی، اما مطمئنن همه ی کار نیست. این دست از توافق ها که در عرصه ی نظر صورت می پذیرند اولا باید هرچه بیشتر در میان مردم شنیده شوند و ثانیا باید به برنامه هایی عملی سوق داده شوند. اپوزیسیون باید برنامه های عملی خود را در این میان مدون کرده و برجای شرح ستمگری های جمهوری اسلامی، پله های دیگر موفقیت را چیده و از آن ها بالا برود. اپوزیسیون در این میان باید رسانه ی خود(رسانه ای مانند الجزیره) را ایجاد کند و از ترفندهای رسانه ای برای بهره گیری از بحران کارآمدی جمهوری اسلامی استفاده ی بهینه را ببرد. به عنوان مثال به مساله ی تحریم های اقتصادی نگاه بیاندازیم. تحریم مساله ایست که زندگی مردم را به شدت تحت تاثیر خویش قرار داده است و آثاری منفی از خود برجای گذاشته است. یک رسانه ی خوب در این میان چه می تواند بکند؟ اولا مشکلات اقتصادی مردم را به عنوان مشکل محوری مردم، محور قرار دهد و ثانیا علت اصلی این مشکلات را سیاست های خانمان سوز جمهوری اسلامی معرفی کرده و ثالثا در صدد بر بیاید آلترناتیو این سیاست ها را معرفی کرده و در شرح و بسط آن بکوشد. فراموش نکنیم که یکی از شروط مهم بالفعل سازی پتانسیل اعتراض، آگاهی بخشی به عموم مردم است. رسانه ای که بتواند خانه های مردم را تصاحب کند و به مرجع خبری-تحلیلی مردم ناراضی از اوضاع جاری تبدیل شود. اپوزیسیون باید بفهمد و درک کند که متغیر اصلی تغییر، خیابان های تهران و شهرستان های ایران است و نه صرفا کنفرانس های مختلف در شهرهای زیبای اروپایی. آگاهی بخشی یکی از شروط مهم تهییج نیروهاست و مقدمه ای بر سازماندهی معترضین و یک رسانه ی با کیفیت، مهیّج و مستقل می تواند چنین نقشی را بازی کند. اگر در صحت این مساله شک دارید، نقش رادیو بی بی سی در انقلاب ۵۷ را به یاد بیاورید!
از: گویا


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید