علی عجمی
ماهنامه خط صلح – شبکههای اجتماعی هم به عنوان ابزار ارتباطی و هم به عنوان رسانهی جمعی، نقش غیرقابل انکاری در تحولات اجتماعی قرن بیست و یکم بازی میکنند؛ با این توضیح که این نقش و مثبت یا منفی بودنش در حال حاضر ممکن است نامحسوس و یا محل بحث باشد. نقش و تاثیر جراید و نشریات در تحولات انقلاب مشروطه برای مخاطب ایرانی یک قیاس مناسب و آشنا است؛ کمتر مورخی است که تاثیر جراید به عنوان یک شکل مدرن اطلاعرسانی بر انقلاب مشروطه را انکار کند، به همین شکل کمتر تحلیلگری را میتوان یافت که نقش اینترنت و به ویژه شبکههای اجتماعی را در جریان اعتراضات ایرانیان در سال ۱۳۸۸ موسوم به “جنبش سبز” نادیده بگیرد.
تنها چند روز پس از انتخابات ۱۳۸۸ و آغاز اعتراضات در ایران، شبکهی اجتماعی توییتر تعمیراتی را که ممکن بود به قطع چند ساعتهی این شبکه بینجامد، به دلیل گسترهی استفاده در ایران و به نفع معترضان به تاخیر انداخت. در غیاب ابزارهای قدیمی اطلاعرسانی مانند تلویزیون و نشریات و تلفن که همگی از سوی حکومت کنترل میشد، شبکههای اجتماعی و به ویژه توییتر و فیسبوک، نقش پر رنگی در نقل و انتقال اخبار و گزارشها و هماهنگی معترضان ایفا کرد. مسدود کردن توییتر و فیسبوک، بازداشت کاربران و فعال کردن کاربران موافق حکومت، در واقع واکنشهایی بود که با هدف کم کردن تاثیرات این شبکهها بر تحولات جاری ایران نشان داده میشد.
هزینههای هنگفت برای کاهش تاثیر اینترنت و شبکههای اجتماعی
هزینهی هنگفتی که دولت برای سانسور و کنترل شبکههای اجتماعی در ایران میپردازد به تنهایی برای اثبات تاثیر این ابزارها و رسانههای جدید کافی است. ایران پس از چین از نظر سانسور و کنترل اینترنت در مقام دوم قرار دارد و بنا به اعلام وزیر ارتباطات، دولت ایران ۲۰۰ میلیارد تومان برای طرح “فیلترینگ هوشمند” هزینه کرده است. این مبلغ بدون در نظر گرفتن بودجهی نهادهای موازی و غیردولتی است که با عنوان ارتش سایبری به اشکال مختلف وظیفهی کنترل اینترنت و کاربران را بر عهده دارند و مهمتر از آن بیش از هزینهی ۲۰ هزار میلیارد تومانی است که ایران برای “شبکهی ملی اطلاعات” یا “اینترنت ملی” هزینه کرده است. برای درک بهتر این اعداد و ارقام کافی است به یاد بیاوریم که بودجهی سازمان محیط زیست ایران، با انواع و اقسام مشکلات زیست محیطی کشور، فقط ۱۷۴ میلیارد تومان بوده است.
با همهی هزینهها و سیاستگذاریهای هدفمند و تاسیس چندین نهاد موازی، حکومت ایران هرگز نتوانسته فضای اینترنت و شبکههای اجتماعی را به طور کامل کنترل کند و این شبکهها روز به روز بیشتر مورد اقبال کاربران ایرانی قرار میگیرد. به بازار آمدن اپلیکیشنهای جدید، آسانتر و ارزانتر و نیاز اجباری حکومت و مردم به استفاده از اینترنت، کنترل آن را دشوار میکند و حکومت ایران -اگرچه با اکراه-، نقش و حضور شبکههای اجتماعی را پذیرفته است و به نظر میرسد بیش از کنترل و مسدود کردن ناچار است به شیوههای استفادهی متقابل از آن در مسیر سیاستهایش فکر کند.
بر اساس آمارهای منتشر شده در حال حاضر بیش از سی میلیون ایرانی از شبکههای اجتماعی و پیامرسان موبایلی استفاده میکنند. تلگرام با بیش از ۲۴ میلیون کاربر به محبوبترین شبکهی اجتماعی تبدیل شده و پس از آن واتساپ و اینستاگرام با حدود ۱۴ میلیون کاربر ایرانی، در ردههای دوم و سوم قرار گرفتهاند؛ شبکههای فیسبوک و توییتر نیز با وجود فیلتر بودن، همچنان مورد استفاده قرار میگیرند و به ویژه توییتر که اخیراً با اقبال سیاستمداران و روحانیون نیز مواجه شده است.
هرچه فیسبوک فضای عمومی و سیاسیتری دارد و از ابتدا به عنوان شبکهای برای بحث و همخوان کردن مطالب طولانی مورد استفادهی فعالان و هواداران جدی بحثهای سیاسی و اجتماعی بوده، اینستاگرام برعکس فضای خصوصی و تفریحیتری دارد و بیشتر -و نه کاملاً-، در بین هنرپیشهها، فوتبالیستها و عکاسان جا باز کرده است. توییتر نیز بیش از همه از سوی روزنامهنگاران و طنزپردازان غیرحرفهای با اقبال مواجه شده است؛ اگرچه وجود امکانی به نام “طوفان توییتری” به عنوان محملی برای جهانی کردن اخبار و یا بحث و پروپاگاندای سیاسی جایگاه ویژهای به آن بخشیده است.
مورد خاص تلگرام
تا پیش از به بازار آمدن و فراگیر شدن تلگرام، کاربران شبکههای اجتماعی در ایران تقریباً افراد ثابتی بودند که گاه با فیلتر یا بسته شدن از شبکهای به شبکهی اجتماعی دیگری کوچ میکردند. تلگرام در میان شبکههای اجتماعی رشد و جهش خیرهکنندهای داشته است؛ به طوری که بنا به اعلام مراجع رسمی بیش از ۲۴ میلیون کاربر ایرانی از این اپلیکیشن استفاده میکنند. بر خلاف سایر شبکههای اجتماعی، تلگرام نفوذ بیشتری در میان مردم عادی و نه فقط علاقمندان حرفهای سیاست پیدا کرده است. سرپرست شرکت مخابرات ایران در دی ماه ۱۳۹۴ اعلام کرد که میزان استفادهی ایرانیان از شبکهی تلگرام چندین برابر تماشای تلویزیون است.
سهولت استفاده، سبکی، قابلیتهای همزمان ارتباط خصوصی و جمعی، امکان تشکیل گروههای تفریحی یا جدی و همزمانی به بازار آمدن آن با فراگیرتر شدن اینترنت موبایلی، میتواند از دلایل اقبال ویژه به تلگرام باشد؛ ویژگیهایی که باعث شده است مسئولان ایرانی به تاثیرگذار بودن آن اعتراف کنند و کنترل و بستن و نبستن آن به موضوع دعواهای داخلی جناحهای قدرت در ایران تبدیل شده است.
در مهرماه ۹۴ مدیر عامل شبکهی تلگرام در حساب توییترش اعلام کرد که درخواست مقامات ایرانی برای ایجاد امکان جاسوسی از کاربران ایرانی را رد کرده است؛ پس از آن نیز مسئولان این شبکهی اجتماعی در مقابل انتقال سرورها به داخل ایران مقاومت کردند. خبرگزاریهای داخلی در آستانهی انتخابات مجلس، در اسفند ماه، گزارش کرده بودند که تلگرام در دو روز آخر انتخابات مسدود خواهد شد اما وزیر ارتباطات دولت میانهرو حسن روحانی پس از انتخابات اعلام کرد که برخی از نهادها برای قطع نت و یا فیلتر کردن شبکههای اجتماعی در آستانهی انتخابات فشار آوردهاند ولی “دولت مقاومت کرده است”.
اگرچه ممکن است تلگرام نیز مانند سایر شبکههای اجتماعی، با سرنوشتی همچون فیلترینگ روبرو شود و یا شبکهای بهروزتر و جدیدتر جای آن را بگیرد ولی تردیدی در این مسئله نیست که کنترل شبکههای اجتماعی روز به روز دشوارتر و گرانتر میشود، انکار تاثیرات شبکههای اجتماعی بر تحولات سیاسی و اجتماعی نیز روز به روز دشوارتر میشود؛ هرچند تحلیل مثبت و یا منفی بودن این نقش هنوز به زمان نیاز دارد و انقلاب در عرصهی ارتباط و رسانه لزوماً به معنای تحولات مثبت سیاسی و اجتماعی نیست.
منابع:
توییتر به خواست دولت آمریکا تعمیرات خود را به تعویق انداخت، دویچهوله، ۱۶ جون ۲۰۰۹
۲۰۰ میلیارد تومان هزینهی فیلترینگ هوشمند، مشرق نیوز، ۱۳ تیرماه ۱۳۹۵
راهاندازی شبکه ملی اطلاعات با ۲۰ هزار میلیارد تومان سرمایهگذاری، خبرگزاری مهر، ۷ شهریورماه ۱۳۹۵
میانگین استفادهی کاربران ایرانی از تلگرام چندین برابر تماشای تلویزیون است، سینتا، ۲۸ دی ماه ۱۳۹۴
نامهی صادق زیباکلام به علی مطهری، زیستبوم، ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۴
حساب توییتر پاول دورف، مدیرعامل تلگرام، ۲۰ اکتبر ۲۰۱۵