اول ماه می برابر با ۱۱ اردیبهشت، یادآور اعتصاب کارگران شیکاگو در ماه می ۱۸۸۶ است که برای تقلیل ساعت کار از ده ساعت به ۸ ساعت مورد حمله پلیس قرار گرفتند و تشکل آنها به آشوب کشیده شد، ولی توانستند ساعت کاری را به ۸ ساعت تقلیل دهند و این روز را به مناسبت گرامی داشت مبارزات کارگران و همبستگی بین آنها روز جهانی کارگر نام گذاری و در تقویم تاریخ ثبت کنند.
۱۲ اردیبهشت نیز یادآور تجمع اعتراضی معلمان در سال ۱۳۴۰ در میدان بهارستان برای افزایش حقوق است. معلمان برای متحقق شدن خواست خود مدارس را تعطیل کردند و به خیابان آمدند. ماموران انتظامی برای متفرق کردن معلمان ابتدا با استفاده از ماشین آب پاش و حمله با باتوم و تیراندازی هوایی تجمع را به خشونت کشیدند و سپس با تیراندازی مستقیم معلمان را نشانه گرفتند. در این تجمع سه نفر مجروح شدند و یکی از معلمان مبارز به نام ابوالحسن خانعلی کشته شد. روز بعد تظاهرات گسترده ای برای گرامی داشت وی برگزار شد و معلمان معترض در مراسم شب هفت او، ۱۲ اردیبهشت را به عنوان روز معلم نام گذاری کردند و این روز در تاریخ ما ثبت شد و معلمان تا ۲۳ اردیبهشت همان سال به تجمع خود ادامه دادند تا افزایش حقوق معلمان به تصویب هیات دولت رسید.
در حکومتهای دیکتاتوری، جنبشهای اجتماعی با سرکوب سازمان یافتهی نیروهای سرکوب گر دولتی و شبه دولتی روبرو هستند. در ایران نیز با چنین وضعیت اسف باری روبرو بوده و هستیم و نیروهای امنیتی و انتظامی تلاش زیادی میکنند تا با تهدید و اخراج و زندان و اعدام، جلوی هر گونه تشکل و تجمع و اعتصاب را بگیرند، ولی بحران اقتصادی و اجتماعی و سیاسی آن قدر عمیق است که حکومت نمی تواند جامعه را به سکوت بکشاند و هر روز شاهد اعتراضهای گسترده کارگران، معلمان و دیگر مزدبگیران و اقشار آسیب دیده اجتماعی هستیم. بحران مدیریت بیداد میکند و اختلاسها و فساد دولتی سر از ناکجاآباد در میآورد، اختلاف نجومی حقوق مدیران با سایر کارکنان، استفاده از رانتهای دولتی برای سهم خواهی بشتر و … به مساله ای بغرنج حتی برای دست اندر کاران حکومتی بدل شده است و نمی توانند آن را مدیریت کنند، زیرا شرایط اقتصادی و اجتماعی مهیاست و نه عزمی جدی برای بهبود زندگی مردم دارند و هر کدام تنها برای ماندن در قدرت تلاش میکنند و مجبورند به همدیگر باج دهند تا بتوانند خودشان را حفظ کنند و در این وضعیت آشفته؛ زندگی زیر خط فقر مردم و خواستههای دموکراتیک و صنفی شان است که قربانی سهم خواهی قدرت مداران میشود و به یغما میرود.
ولی علیرغم سرکوب شدید حکومتیها، فعالان جنبش کارگری و جنبشهای متحد آن درگیر مبارزه ای مستمر علیه تعدیل ساختاری و خصوصی سازی، تعطیلی گسترده کارخانهها، بیکاری، اخراج، سطح پایین دستمزد، نبودِ امنیت شغلی، نبود ایمنی کار، نبود مسکن، ورشکستگی صندوقهای بیمه، تعویق طولانی مدت پرداخت دستمزد، هماهنگی حقوق، رکود، فساد و بی عدالتیهای فاحش در اقتصاد جامعه هستند و روزی نیست که شاهدِ اعتصاب، اعتراض و تجمع کارگران و معلمان و بازنشستگان و دیگر مزدبگیران نباشیم که برای مطالبات دموکراتیک و صنفی خود مبارزه میکنند. هم چنین شاهد حرکتهای اعتراضی برای بهبود وضعیت نابسامان کارگران فصلی، دستفروشها، کولبران و دیگر اقشار آسیب دیده هستیم که تامینی از طرف سازمان تامین اجتماعی و وزارت کار ندارند، از سوی دیگر مراکز حمایتی و آموزشی کودکان کار تعطیل میشود و فعالان حقوق کودک به زندان میافتند.
پس از سی و هشت سال سرکوب مداوم ساختار قدرت، کمتر کسی است که نداند:
– چرا از همان ابتدا فعالان سیاسی را حذف کردند و گرد ناامیدی را در دل دیگر فعالان پاشیدند.
– چرا از هر تشکل مستقلی بیم دارند.
– چرا اجازهی تشکلهای صنفی مستقل را نمی دهند.
– چرا تلاش میکنند جریانهای مستقل را به انحراف بکشانند.
– چرا تمام رسانههای مستقل را تعطیل کرده یا فیلتر میکنند.
– چرا فعالان دگراندیش را به زندان میاندازند یا از کار بیکار کرده و دائم تهدید میکنند.
همه میدانیم که:
– جنبش زنان برای رفع تبعیض و بی عدالتی و برقراری آزادی و عدالت و برابری مبارزه میکند.
– جبنش دانشجویی و نویسندگان و شاعران و سایر نیروهای روشنفکر برای آزادی اندیشه و بیان و برقراری عدالت مبارزه میکنند.
– جنبش دادخواهی برای رفع بیدادگری و برقراری عدالت مبارزه میکند و در این مسیر به دنبال کشف حقیقت است و میخواهد به مصونیت از مجازات عاملان جنایت پایان دهد تا بتوان راه تکرار بر جنایت را بست.
– و جنبش کارگری و معلمان و مزدبگیران و زحمتکشان برای رفع فقر و تبعیض و فساد و برقراری آزادی و برابری و عدالت اجتماعی مبارزه میکنند.
ما مادران پارک لاله که خود را صدایی از جنبش دادخواهی در ایران میدانیم، اعتقاد عمیق داریم که همهی ما در یک راستا حرکت میکنیم و اگر به توان خودمان ایمان بیاوریم و وارد بازی بالاییها نشویم، میتوانیم تشکل های مستقل خود را ایجاد و در جهت پیوند جنبشها حرکت کنیم. در این صورت است که میتوانیم به قدرتی تاثیرگذار و جنبش فراگیر اجتماعی بدل شویم و در سرنوشت کشورمان برای ساختن دنیایی انسانی سهیم باشیم.
مادران پارک لاله ایران
دهم اردیبهشت ۱۳۹۶