ف. م. سخن: استخاره عملیاتى!

یکشنبه, 14ام خرداد, 1396
اندازه قلم متن


سردار پارت تایم اسلام، آق محسن رضایى اخیرا فرموده اند:
«در هیچ عملیاتی از دفاع مقدس با استخاره تصمیم گیری نشد!»

خوشحال ام که بالاخره این موضوع مهم و حیاتى، در استراتژى جنگ هاى کلاسیک و غیر کلاسیک روشن شد و تا حد زیادى خیال مان راحت گشت که خداوند نخواسته است در طول جنگ ٨ ساله سر به سر ما بگذارد و با ما شوخىِ -با عرض معذرت با عرض معذرت- خرکى نماید!

معمولا استخاره از این جهت صورت مى گیرد که انسان وسط دو تصمیم گیر مى افتد و نمى داند به کدامیک عمل کند! اگر دقت کرده باشید، این اتفاق در فیلم «ماتریکس» هم مى افتد و هر تصمیمى که آدم مى گیرد، مثل عوض شدن ریل راه آهن، آدم در مسیرى دیگر و به سمت مقصدى دیگر قرار مى گیرد.

حالا ما که با عالم ماتریکس فاصله ى زیاد داریم و از دیدگاه هاى «واچوفسکى ها» زیاد مطلع نیستیم، راحت ترین کار برایمان این است که قرآن را رو به روى مان بگذاریم و یک قل هو الله از صمیم دل بخوانیم، بعد چشم هایمان را ببندیم، و انگشت دست راست مان را روى صفحات این کتاب مقدس بکشیم و بسم الله گویان یک جاى آن را باز کنیم.

بنده یک روز قصد کردم یک اتومبیل بخرم، و چون موتور شناس و بدنه شناس نبودم و مى ترسیدم سرم کلاه برود به استخاره روى آوردم و صفحه اى که برایم باز شد از سوره ى مبارکه ى گاو بود و بالاى صفحه هم، مرحوم آشیخ محمد کاظم معزى، «خوب» نوشته بود، یعنى استخاره «خوب» آمده بود.

البته ترجمه ى آن مرحوم مغفور به نوعى سرخپوستى بود یعنى زیر هر کلمه عربى، ترجمه ى همان کلمه را به فارسى نوشته بود که البته نمى توان به این جور ترجمه گفت ترجمه دقیق. چرا؟!…
چه جورى بگویم که شما بفهمید؟ شما که عربى بلد نیستید! مثلا در فرانسه وقتى مى خواهند حال آدم را بپرسند مى گویند: کُمان تَ لِه وو؟! که اگر بخواهیم به روش مرحوم معزى ترجمه کنیم، فارسى اش مى شود: شما چه جورى مى روید؟!

یا در آلمانى موقع احوالپرسى مى گویند: وى گِت اِس اینِن؟! که ترجمه ى تحت اللفظى معزى وارش مى شود: چه جورى به شما مى رود؟!

خب خیلى بد است که به آدم بگویند که شما چه جورى میرین، یا شىء مجهول، چه جورى به شما مى رود! یعنى مى خواهم با این زبان الکن ام بگویم که ممکن است ترجمه تحت اللفظى مرحوم معزى یه همچین ترجمه اى از آب در آمده باشد و خداوند بخواهد حال ما را بپرسد ولى ما احوالپرسى ایشان را به رفتن یک چیز، به خودمان بفهمیم که البته خیلى بد است.

حالا زیاد وارد معقولات و مقولات ترجمه از زبان بیگانه به زبان مادرى نمى شویم چون ممکن است کار بیخ پیدا کند.

اما آیاتى که براى من آمد و باعث شد من بروم یک اتومبیل دست دوم که سى سال از عمرش مى گذشت و کیلومتر شمارش دو سه بار ٩٩٩٩٩ کیلومتر را دور زده بود بخرم این ها بود:
«… و آنان که مى میرند از شما و باز مى گذارند زنانى وصیتى است براى زنان شان بهره اى تا یک سال بى برون کردن پس اگر برون شدند نیست باکى بر شما در آن چه در باره خویش کرده اند به متعارف و خدا است عزتمند حکیم… و براى زنان طلاق گرفته است بهره به متعارف حقى است بر پرهیزکاران… چنین بیان کند خدا آیت هاى خود را براى شما شاید تعقل کنید…»

خیلى ممنون. خیلى خوب فهمیدیم. خداوند بیچاره بیخود نگفته است که شاید ماى خواننده در آیت هاى ایشان تعقل کنیم. والله کار از تعقل گذشته و دیگر به تزَرزُر -یعنى به زِر زِر افتادن- و تقلقل -یعنى به قُل قُل افتادن- و تکلفف -یعنى کلافه شدن- کشیده است چون ما توو همین دو آیه ى مبارکه مثل خر در گِل ماندیم و نفهمیدیم که بالاخره این طلاق زنان، آیا معنى اش خوب کار کردن موتور و ریپ نزدن آن است و آیا تا یک سال بى برون کردن، معنى اش تا یک سال خرج روى دست آدم نگذاشتن است یا چى، و لذا به همان «خوب»ِ بالاى صفحه بسنده کردیم و اتومبیل را ابتیاع نمودیم که در همان مسیر بنگاه تا بندهْ منزل، چار شاخ گاردن اش برید و اتومبیل با وضع فضاحت آمیزى ما را در وسط خیابان باقى گذاشت، الحمدلله رب العالمین، و به نستعین…

حالا این قدر خاطره از استخاره دارم که اگر بخواهم همه اش را بگویم یک کتاب دویست سیصد صفحه اى خواهد شد ولى در اینجا سخن من بر سر استخاره نکردن فرماندهان جنگى جمهورى اسلامى در طول دفاع مقدس بوده، که بر اساس چار شاخ گاردن اتومبیل من، باید بگوییم خدا رحم کرده است که استخاره نکرده اند چون اگر مى کردند لابد هزار میلیارد دلار خسارت جنگ، دو هزار میلیارد دلار مى شد، که البته فرقى هم نکرد و این هزار میلیاردْ دومى ه را احمدى نژاد به باد فنا داد!

خلاصه نه این که فکر کنید ما مخالف استخاره هستیم نه، بلکه مى خواهیم اولا خدا را شکر کنیم که سردار محسن رضایى در طول جنگ استخاره نفرموده است که اگر مى فرمود چى مى شد، و ثانیا به شما خوانندگان عزیز هشدار دهیم که اگر خواستید ماشین خودتان را با استخاره بخرید، در صورت باز شدن سوره ى گاو تعمیما، و آمدن آیات طلاق و بهره ى متعارف و تعقل، تخصیصا، از خرید آن ماشین لکنته به شدت خوددارى کنید، یا اگر خواستید به هر صورت که هست آن را بخرید، زن تان را با بهره ى متعارف طلاق دهید بعد ماشین بخرید که فردا که وسط خیابان مثل خر در وَحَل ماندید، دو تا هم زن تان نزند توو سر تان که مردک نخریدى نخریدى، آخرش هم رفتى اینو خریدى! به قول خداوند عالمیان تعقل ها هست در این آیه ى شریفه و سخنان این حقیرِ سرا پا تقصیر، ان شاءالله!
از: گویا


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.